برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، باید حوزۀ نشرمان را تعریف کنیم

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از فارس، نزدیک دو سال و نیم است که انتشارات فانوس دریایی در منطقه آمریکای لاتین شروع به فعالیت کرده و کتابهای کودک و نوجوان را به زبان اسپانیایی منتشر میکند.
فرهاد فلاح مدیر این انتشارات کارشناسی ارشد کلام و تحصیلات حوزوی دارد و در زمان کوتاه فعالیت خویش، حدود هفتاد اثر ایرانی را برای دویست میلیون کودک و نوجوانی که به زبان اسپانیایی صحبت میکنند، منتشر کرده و با اخذ مجوز از کشور برزیل، ترجمۀ آثار ایرانی به زبان پرتغالی را نیز آغاز نموده است.
مجله شیرازه اخیرا در تازهترین شماره خود با فرهاد فلاح، مدیر انتشارات فانوس دریایی، دربارۀ فراز و فرودهای حضور وی در حوزۀ نشر بینالملل گفتوگو کرده که بنا بر اهمیت آن بازنشر میشود.
*توجه به کتب کودکان و نوجوانان در حوزۀ بینالملل مغفول است
بفرمایید اصلاً چرا این حوزه را انتخاب کردید و از چه زمانی وارد فضای ترجمه برای غیرفارسیزبانان شدید؟
چندین سال بود که به فعالیتهای فرهنگی در حوزۀ کشورهای آمریکای لاتین مشغول بودیم. این حوزه بیش از بیست کشور اسپانیایی و پرتغالی را شامل میشود که از ظرفیتهای خاصی برخوردارند و جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر، به این دو زبان صحبت میکنند. سرمایهگذارینکردن نهادهای داخلی در این بخش و نبود برنامهای جامع در زمینۀ ترجمۀ معکوس که از تأکیدهای مقام معظم رهبری نیز بوده است، ما را واداشت که روی طرح جامع ترجمۀ معکوس در حوزۀ این دو زبان کار کنیم. بههمین خاطر، از زمستان 1392، طرح راهاندازی انتشارات فانوس دریایی را در آمریکای لاتین در قالب فعالیتهای مؤسسۀ اندیشۀ شرق دنبال کردیم که بخش اول آن شامل کتابهای کودک و نوجوان است. سرمایهگذاری روی کودک و نوجوان و برنامهریزی در این حوزه، کاری راهبردی و استراتژیک است و اثرات آن در آینده مشخص میشود؛ خصوصاً اینکه توجه به کتابهای ویژۀ کودکان و نوجوانان در حوزۀ بینالملل معمولاً مغفول است.
طراحی پروژۀ هدفمند و سرمایهگذاری در این بخش، قطعاً میوههای شیرینی در آینده خواهد داشت. چندین سال قبل، در جریان فعالیتهایی که در کشور بولیوی داشتم، یک روز در خانۀ یک خانم و آقای شیعه و سرخپوست مهمان بودم. در این خانوادۀ شیعه و سرخپوست هم یک دختربچۀ کوچک حدوداً سهساله زندگی میکرد که اسمش فاطمه بود. پدر خانواده به من گفت: «شما برای یک بچۀ شیعه و مسلمان که در کشور غیرمسلمان زندگی میکند، چه چیزی دارید؟ آیا کتاب دارید؟» من با شرمندگی گفتم: «چیزی نداریم.» از همانجا بود که ایدۀ سرمایهگذاری بر روی حوزۀ کودک و نوجوان و توجه به این گروه سنی، در ذهن من شکل گرفت و بحمدلله همان مطالبه، امروز ثمرات خوبی داشته است.
*مردم آمریکای لاتین علاقمند تاریخ ایران و انقلاب اسلامی هستند
چرا حوزۀ امریکای لاتین را انتخاب کردید؟
متأسفانه هیچ نهادی روی این بخش سرمایهگذاری نکرده است و حوزهای ناشناخته و با ساختارهای خاص است. تنوع فرهنگی ویژهای دارد. مردم آنجا زمینههای گرایش چپ دارند و علاقهمند به آشنایی با تاریخ ایران و انقلاب اسلامی هستند. آن ها دوست دارند مدل زیست اسلامی را تجربه کنند. نگاه مثبتی به شرق دارند و علاقهمند به الگوی زندگی شرقیاند. این ویژگیها توجه به این حوزه را باعث میشد.
یک روز در خانۀ یک خانم و آقای شیعه و سرخپوست مهمان بودم. در این خانوادۀ شیعه و سرخپوست هم یک دختربچۀ کوچک حدوداً سهساله زندگی میکرد که اسمش فاطمه بود. پدر خانواده به من گفت: «شما برای یک بچۀ شیعه و مسلمان که در کشور غیرمسلمان زندگی میکند، چه چیزی دارید؟ آیا کتاب دارید؟» من با شرمندگی گفتم: «چیزی نداریم.»
*کتابهایی را انتخاب میکنیم که ممکن است در ایران دیده نشده باشند
برای انتخاب موضوع کتاب یا داستانها، آیا اولویت و منابع خاصی را مد نظر دارید؟ این منابع صرفاً شامل کتابهای داخلی میشوند یا کتابهای غیرفارسی را هم دربرمیگیرند؟
مجموعۀ فانوس دریایی اکنون بهصورت تخصصی، بر روی کودک و نوجوان کار میکند. نوع انتخاب منابع ما نیز وابسته به نیازسنجی محیطی است که ما در کشورهای مختلف و بر اساس شرایط زبانی، فرهنگی و بومی انجام میشود. یکی از مصرفکنندگان جدی تولیدات ما، مراکز اسلامی شیعه و سنی است که این مراکز بخش زیادی از تولیدات ما را به خود جذب میکنند. چون حتی مراکز اهل تسنن نیز متأسفانه، در حوزۀ کودک و نوجوان سرمایهگذاری نکردهاند. از آن سو، ما فعلاً فقط منابع مناسب فارسی، یعنی آثار نویسندگان و تصویرگران ایرانی را بررسی و انتخاب کرده و برای انتشار، به زبانهای اسپانیایی و پرتغالی آماده میکنیم. شاید روزی از حوزۀ زبان فارسی و ایران به حوزۀ زبان عربی و کشورهای اسلامی وارد شویم و آثار آنها را به اسپانیایی و پرتغالی ترجمه کنیم؛ اما فعلاً در این بخش، برنامهای نداریم.
اما در این کار ممکن است کتابهایی را انتخاب کنیم که اگرچه در ایران خیلی به چشم نمیآید، در آمریکای لاتین ممکن است کاملاً موفق باشد. البته شاید کتابی از نویسنده و تصویرگری برجسته و ایرانی باشد؛ ولی آن اثر برای آمریکای لاتین اصلاً مناسب ارزیابی نشود.
بنابراین، عواملی که ما را به انتخاب اثری خوب میرساند، عبارت است از: متن خوب؛ تناسب آن با نیازهای منطقۀ آمریکای لاتین که هدف و برنامهریزی ماست؛ تصویرگری مناسب؛ امکان تعامل با ناشر کتاب و شرایط مناسب خرید کپی رایت اثر.
مخاطب ما از کودکان صفر تا نوجوانان هیجده سال را شامل میشود و حدود 29 برنامه برای گروههای هدف خردسال، کودک و نوجوان در نظر گرفتهایم که هوشمندانه و در حد توان، با کمترین هزینۀ ممکن، در حال برنامهریزی در ارتباط با آن هستیم.
لطفاً از فراز و فرودهای کارتان بگویید. آیا زمانی بوده است که ناامید شوید یا اشتباه مهمی را انجام دهید که جبران آن سخت باشد؟
خبف در ابتداری کار، برنامهها بهسرعت پیش نمیرفتند. ما مدلی را طراحی کرده بودیم که خودمان انتشار و توزیع آثار را در آمریکای لاتین دنبال کنیم. یعنی اینطور نیست که ما اثر را به یک ناشر واگذار کنیم و بعد بگوییم خداحافظ شما. این کار ظرفیت چندانی در امریکای لاتین ندارد؛ چرا که اگر ناشران آمریکای لاتین فقط بهدنبال آثاری هستند که بتواند بازار خوبی برای فروش داشته باشد و محتوا و جنبههای دیگر برایشان اهمیت چندانی ندارد. بههمین دلیل، ما مدلی را طراحی کردیم مبنی بر تحقق ترجمۀ معکوس که بر اساس مدیریت تأثیرگذاری آن است. بر اساس این طرح، ترجمه، آمادهسازی، انتشار و عرضه، فقط 30% کار را تشکیل میدهد و 70% کار هم به این برمیگردد که چطور میتوانیم با این اثر، روی بچهها تأثیر بگذاریم؛ رسوب فکری ایجاد کنیم؛ آنها را دور هم جمع کنیم و بازخورد بگیریم. بخش سخت کار اینجاست.
*در مکزیک، برزیل، اروگوئه انتشارات رسمی تأسیس کردهایم/ بدون حمایت دولتی و دیپلماتیک کار کردیم
این مدل شاید تاکنون در قالب نشر کتاب در ایران، برای کشورهای دیگر طراحی و اجرا نشده است. ما این پروژه را دنبال میکنیم. لازمۀ این کار، داشتن زیرساختهای فنی و حقوقی کار در خود کشورهای آمریکای لاتین است. بهخاطر همین باید مجوزهای لازم را از کشورهای مختلف اخذ میکردیم. الان در کشورهای مکزیک، برزیل، اروگوئه انتشارات رسمی تأسیس کردهایم و مجوزهای قانونی را گرفتهایم. حتی الان کتابهای ایرانی را در این کشورها منتشر میکنیم. بهزودی آرژانتین هم به این جمع اضافه میشود و حلقۀ ما تکمیل میشود. این کار خیلی پیچیده و سخت بود و بدون حمایت نهادهای دولتی و دیپلماتیک انجام شد. شاید حتی بسیاری از مراکز دولتی که در آمریکای لاتین فعال هستند، اطلاعی از این کار نداشته باشند. بالاخره این گامی است که باید اتفاق میافتاد. ببینید در امریکای لاتین، سه کشور هستند که قطب کتاب محسوب میشوند؛ مکزیک، برزیل و آرژانتین. اگر در این سه کشور، بهخوبی بتوانیم کار کنیم، سرریزِ کار به کشورهای دیگر سرایت میکند. چون کشورهای دیگر کتابهای مد نظرشان را از این کشورها وارد میکنند. بیرون از آمریکای لاتین هم اسپانیا کشور بسیار تأثیرگذاری است. یعنی اگر ناشر ایرانی بتواند با ناشر اسپانیایی تعامل کند، خروجی کارش در امریکای لاتین دیده میشود. اینها مطالبی است که کلی مطالعه و تحقیق پشت آن است. مطالبی است که پیشینه نداشته و ما همه را از صفر، دنبال کردهایم. راهاندازی و برنامهریزی کار نشر در ایران سخت است؛ چه برسد در منطقۀ وسیعی، آن هم در زمان تحریم و محدودیتها بخواهد اجرایی شود. حتی تردد و گرفتن ویزا و مسافرت، با مشکل انجام میشد و هزاران حرف دیگر که جای طرح آن نیست.
در این مسیر، چطور اعتمادسازی کردید؟ چطور خود را به کسانی که در قارهای دیگر و با زبانی دیگر زندگی میکنند، معرفی کردید؟
ما وارد مسیر شده بودیم و ورود به این مسئله بر اساس یک ضرورت بود. لذا، خیلی به نهادهای داخلی نگاه نمیکردیم که آنها چه واکنشی دارند. یک روز از معاونت مطالعات و برنامهریزی وزارت ارشاد به بنده زنگ زدند که برویم تا صحبت کنیم. رفتم آنجا و دیدم که آقای سیدآبادی مسئول آنجاست. خود ایشان نویسندۀ زبردستی در حوزۀ کودک ونوجوان است. ایشان خیلی خوب از فعالیت ما استقبال کرد. گفت: «من همۀ اخبار شما را دنبال میکنم» و بعد گفت: «ممکن است ما نتوانیم به شما کمک کنیم؛ اما میتوانیم از شما قدردانی کنیم.» این برخورد برای من خیلی ارزشمند بود. ارادتم را به ایشان خیلی افزایش داد. هنوز هم برخی اوقات با ایشان مشورت میکنم. یک روز هم خدمت معاون حقوقی و پارلمانی وزارت ارشاد جناب آقای نوشآبادی رسیدم. برخی از کتابهایی را که منتشر شده بود، برای ایشان بردم. به ایشان عرض کردم: «نیامدهام تا درخواست کنم که به ما کمک مالی کنید. آمدهام فقط گزارش کار بدهم تا شما مطلع باشید چه کارهایی انجام شده است. ایشان هم بعد از شنیدن مطالب و دیدن کتابها، تصریح کردند که اقدامات شما در حد یک سازمان، بزرگ بوده است. اما بخش عمدۀ برنامۀ ما برای اعتمادسازی معطوف به ناشران، نویسندگان و تصویرگران است. تلاش میکنیم آنها از ما راضی باشند تا بتوانیم با هم خوب کار کنیم. بهنظرم تا حد زیادی موفق بودهایم.
در امریکای لاتین، سه کشور هستند که قطب کتاب محسوب میشوند؛ مکزیک، برزیل و آرژانتین. اگر در این سه کشور، بهخوبی بتوانیم کار کنیم، سرریزِ کار به کشورهای دیگر سرایت میکند. چون کشورهای دیگر کتابهای مد نظرشان را از این کشورها وارد میکنند. بیرون از آمریکای لاتین هم اسپانیا کشور بسیار تأثیرگذاری است. یعنی اگر ناشر ایرانی بتواند با ناشر اسپانیایی تعامل کند، خروجی کارش در امریکای لاتین دیده میشود.
*هنوز در مرحله سرمایهگذاری هستیم
دو ویژگی، انتشارات شما را از مراکز حقوقی پر سرو صدایی که اتفاقاً کارنامۀ ضعیفی دارند، متمایز میکند که مهمترین آنها خصوصیبودن و اتکانداشتن شما به منابع دولتی و سازمانی است. چه عاملی باعث شده تا در این زمینه، موفق و اثرگذار باشید؟
ما با این که تا الان و در دو سال و نیم گذشته، حدود هفتاد کتاب کودک و نوجوان ایرانی را به دو زبان اسپانیایی و پرتغالی منتشر کردهایم؛ اما معتقدیم هنوز کارهای انجامنشدۀ زیادی داریم و هنوز در مرحلۀ سرمایهگذاری هستیم. پس نمیتوانیم بگوییم موفقیم یا شکستخورده. همهچیز بستگی به آینده دارد. باید بیشتر تلاش کنیم؛ بیشتر از قبل. با چشمان باز، همراه با مشورت و تعامل باید این مسیر را پیش ببریم.
اگر بهلطف الهی روزی در این زمینه موفق شویم، افتخارش برای نظام خواهد بود و دیدن آن روز، آرزوی من است.
چطور رصد و جمعبندی میکنید که فلان موضوع در معرض توجه گروه هدف شماست؟
حدود 200میلیون کودک و نوجوان، به دو زبان اسپانیایی و پرتغالی صحبت میکنند. ما دایرۀ مخاطب و بازار وسیعی داریم. از این 200میلیون، بیش از 60میلیون کودک و نوجوان، پرتغالیزبان هستند. این مخاطب از ادیان مختلف، بیدین یا با فرهنگهای سرخپوستی و بومی آمریکای لاتین هستند. معضلات و مشکلات مختلفی هم این جوامع را آزار میدهد. مثلاً ازهمگسیختگی شدید خانواده، نبودن پدر و مادر در کنار هم، کودکان کار، خشونتهای خانگی و بسیاری از مسائل دیگر، از دغدغههای مردم این منطقه است. خب، ما برای عرضۀ یک اثر، همۀ این مسائل را باید کنار هم بگذاریم. نیازهای آنها را درنظر بگیریم. کدهای فرهنگیشان را مطالعه کنیم. از سوی دیگر، شرایطی که برای آیندۀ آنها ممکن است ایجاد شود نیز باید مطالعه و بررسی شود. اما خب، ما کتابهای زیادی در ایران نداریم که بتواند همۀ این پارامترها را در خودش جمع کند. بیشترِ کتابها برای بچههای ایرانی نوشته میشوند و حاوی کدهای فرهنگی داخلی است. ترجمۀ اینها برای آن منطقه یا شدنی نیست یا دشوار است. این مسئله هم در حوزۀ متن ملاک است و هم در حوزۀ تصویرگری. یعنی ممکن است کتابی دارای متن خوبی باشد؛ اما تصاویرش به درد آن منطقه نخورد. همۀ این شرایط باید با هم جمع شود. اینجاست که کار سخت میشود.
مثلاً خشونت خانگی یکی از موضوعات لازم و جدی در آمریکای لاتین است. این موضوع حتی برای کودکان و نوجوانان دنبال میشود. ولی مگر ما چند کتاب ایرانی در این حوزه کار کردهایم؟ اصلاً شاید این موضوع در ایران کاملاً ناشناخته باشد.
فرایند ترجمه در کجا و از سوی چه افرادی انجام میگیرد؟ کارگروهی در ایران، کار ترجمه را انجام میدهد یا با مترجم و ناشر خارجی مرتبط میشوید؟ فرایند همکاری و ارزیابی شما در این زمینه، چطور صورت میگیرد؟
یک تیم ترجمۀ کودک و نوجوان داریم که متشکل از دو بخش است. مترجمان اسپانیاییزبان از کشورهای کوبا، آرژانتین و کلمبیا که به زبان فارسی مسلط هستند و مترجمان ایرانی فارسیزبان که آنها نیز به زبان اسپانیایی تسلط دارند. بعد از انتخاب هر اثر فارسی، بررسی میکنیم که چه کسی میتواند این کتاب را بهخوبی ترجمه کند و بعد، یک مترجم اسپانیاییزبان و یک فارسیزبانِ مسلط به زبان اسپانیایی را مسئول ترجمۀ آن کتاب میکنیم. در نهایت هم یک ویراستار اسپانیاییزبان کار را میبیند. در برخی موارد، اثر را پیش از انتشار به نویسندۀ برجستهای در کشورهای مختلف میدهیم تا کار را بخواند و نظرش را بگوید.
خشونت خانگی یکی از موضوعات لازم و جدی در آمریکای لاتین است. این موضوع حتی برای کودکان و نوجوانان دنبال میشود. ولی مگر ما چند کتاب ایرانی در این حوزه کار کردهایم؟ اصلاً شاید این موضوع در ایران کاملاً ناشناخته باشد.
*گاهی اوقات کتاب را بنا به شرایط به روزرسانی میکنیم
در فرایند ترجمه، به چه نکاتی توجه میکنید؟ آیا کتاب عیناً ترجمه میشود یا در این خصوص، قوانین و شاخصهای نوشته و نانوشتهای وجود دارد؟
ما در قراردادهایی که با ناشران ایرانی میبندیم، یک بند در قرارداد داریم که مجاز هستیم متن را بر اساس نیازهای فرهنگی و وضعیت اجتماعی آمریکای لاتین بهروزرسانی کنیم. خیلی اوقات اسم کتاب تغییر میکند یا در متنها، تغییراتی در آن ایجاد میشود و حتی ممکن است تصاویر کتاب بهخصوص، تصویر جلد کتاب عوض شود. جالب این است که در بیشترِ موارد، کار از زبان اصلی، قشنگتر میشود. حتی برخی اوقات، پیش آمده که ناشر اصلی نسخۀ منتشرشدۀ ما را دوباره خواسته تا به آن شکل منتشر کند. این هنر است که بتوان متنی را برای جامعۀ هدف آمادهسازی کرد.
*از ناشران ایرانی تشکر ویژه میکنم
آیا تابهحال اتفاق افتاده که در این خصوص، با مترجم یا ناشر دچار مشکل شوید؟ در چنین مواقعی چه کار میکنید و مشکل چطور حل میشود؟
باید از ناشران ایرانی تشکر ویژه کنم. اگر حمایتها و کمکهای آنها نبود، ما نمیتوانستیم بهسرعت پیش برویم. در این مسیر، ناشرانی چون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انتشارات قدیانی، انتشارات جمال و... خیلی به ما کمک کردند. اگر همکاری آنها نبود، قطعاً نمیتوانستیم سرعت بگیریم. اما خب، ناشرانی هم هستند که متأسفانه با نشر بینالملل آشنا نیستند و این مسئله برای خودشان مشکل ایجاد میکند.
ناشری که خودش بدون هرگونه انعقاد قراردادی، یک کتاب را از خارج میآورد و در ایران ترجمه و منتشر میکند، وقتی نوبت به کتاب خودش میرسد که قرار است به زبان دیگری منتشر شود، دم از حقوق و رعایت حق نویسنده و تصویرگر و ناشر میزند. این تعارض برای من، درککردنی نیست. یا کتابی که قیمت کپیرایتش در سطح بینالمللی، مثلاً 200 دلار است و ناشر ایرانی مثلاً 1000 دلار میخواهد؛ خب، آدم نمیداند چطور برای این ناشر توضیح دهد. اثری که تا حالا به هیچ زبانی منتشر نشده است و وقتی به ناشر میگویی: «من میخواهم این اثر را به زبان اسپانیایی منتشر کنم»، فکر میکند کتابش، کتاب هریپاتر است. دلیل این توهمات، نداشتن آگاهی است. در کل، همانطور که عرض کردم، در این مدت، با اکثر ناشران ایرانی تعامل کردهایم و بیشترشان هم علاقهمند و آگاه هستند.
در زمینۀ توزیع و تبلیغ کتابهایتان، چه اقداماتی انجام میدهید ؟ آیا در این زمینه، مکانیسم خاصی طراحی کردهاید؟
بله. در این بخش برنامه داریم. هم برای داخل ایران و هم در کشورهای آمریکای لاتین. در ایران، اطلاعرسانی هوشمندانه را در خبرگزاریها انجام میدهیم؛ بهگونه ای که تقریباً بیشتر ناشران، نویسندگان و فعالان این حوزه با کارهای ما آشنا هستند و اخبار را دنبال میکنند. خیلی اوقات برای ما پیام تبریک میفرستند یا تماس میگیرند یا کتابهایشان را ارسال میکنند. این نشان میدهد که تعامل بدی نداشتهایم. برای کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین نیز بهگونههای مختلف برنامه داریم. از جمله اینکه اخبارمان در خبرگزاریها و شبکههای تلویزیونی اسپانیاییزبان، بازخورد دارد. در بیشترِ نمایشگاههای بینالمللی کتاب در کشورهای مختلف، حضور پیدا میکنیم و چهرهبهچهره با مردم مرتبط میشویم. همچنین، بر روی شبکههای اجتماعی فعال هستیم. کاتالوگ داریم. برخی نویسندگان اسپانیاییزبان بر کتابهای ایرانی یادداشت مینویسند و در رسانهها منتشر میشود. فروشگاه آنلاین داریم. انشاءالله بهزودی آثارمان در سایت آمازون هم عرضه میشود. همۀ اینها زنجیرههای بههمتنیده است.
آیا بازخورد هم از آثارتان دریافت میکنید؟ اصولاً سازوکاری برای دریافت بازخوردها نیز طراحی کردهاید؟
چون در آمریکای لاتین حضور فیزیکی داریم، بالطبع ارتباط زندهای با مخاطب داریم. وقتی در نمایشگاهها هستیم، بچهها و خانوادهها مراجعه میکنند. میزان استقبال از کتابها، بهترین ارزیاب است. برخی کتابهای ما در کمتر از دو سال، چهار بار منتشر شده است. مخاطبان علاقۀ زیادی به آثار کلاسیک دارند. هزار و یک شب را برای بچهها منتشر کردیم، خیلی استقبال شد. برای جام جهانی فوتبال قبلی، کتاب منتشر کردیم. معمولاً این ارتباط، نیازها را مشخص میکند و سعی میکنیم این بازخوردها را جمعآوری و آنالیز کنیم. البته واکنش بچههای کشورهای مختلف به کتابها متفاوت است. بین علاقۀ بچههای کوبا با بچههای اروگوئه، واقعاً تفاوت وجود دارد. این تفاوتها را ما در نمایشگاهها میبینیم.
آیا پیش آمده که تشابهات یا تفاوتهای فرهنگی در فرایند ترجمۀ کتابها دیده نشود یا مشکلساز شود؟
نه. دربارۀ این موضوع، آگاهی کافی داریم و در این بخش، کمخطا بودهایم.
بهنظر شما، اگر ناشری علاقهمند به ورود در این حوزه باشد، لازم است به چه نکاتی توجه کند و پروسۀ ورود به این فضا چگونه است؟
زمانی با آقای قدیانی جلسهای داشتم. ایشان تعبیری به کار برد که برای من خیلی ارزشمند بود. ایشان میگفت: «من یک ناشر داخلی هستم. هدفم کار در داخل ایران است و قصد ندارم برای بینالملل کاری کنم.» این حرف خیلی حرف حسابشده و ارزشمندی است. این حرف خیلی ارزش دارد. اینکه یک ناشر حدود کاری خودش را بداند و تخصصی نگاه کند، بخش زیادی از موفقیت است. قرار نیست هر ناشری در هر حوزهای وارد شود. ورود در ترجمۀ معکوس و عرصۀ بینالملل، الزامات زیادی دارد. مدل کاری ما هم با همۀ مدلهای قبلی این حوزه متفاوت است. ولی واقعاً ناشران داخلی برای حضور در عرصۀ بینالملل و عرضۀ آثارشان لازم است با آژانسهای ادبی مشورت کنند. کار آژانسهای ادبی همین است. قرار نیست هر ناشری خودش بهطور مستقل وارد شود.
*چهار دهه بعد از انقلاب هنوز در بخش ترجمۀ معکوس کاری نکردهایم
وضعیت موجود ترجمۀ کتاب و فعالیت در عرصۀ نشر بینالملل را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما، در این حوزه چه اتفاقهای خوبی افتاده و چه موارد نگرانکنندهای وجود دارد؟
بهنظرم با طیشدن حدود چهار دهه از انقلاب اسلامی، هنوز ما در بخش ترجمۀ معکوس، کاری نکردهایم. منظورم کار هدفمند است. ما هنوزِ حداقل نیازهای جوامع اسلامی و مراکز اسلامی را نتوانستهایم تأمین کنیم. از شرق تا غرب عالم، برای دسترسی به منابع اسلامی، نگاهشان به ایران است. خب، ما چه کاری کردهایم؟
هنوز یک سیستم توزیع بینالمللی کتاب نداریم. آنهایی که در حوزۀ بینالملل فعالیت میکنند، میدانند توزیع یعنی چه. مثل رگهای خون در بدن میماند. اگر این رگها نباشد، خونی جریان پیدا نمیکند. اگر این رگ بگیرد، مرگ ایجاد میشود. برخی در مواجهه با بحث فعالیتهای بینالمللی حوزۀ نشر، فقط قانون کپیرایت را مطرح میکنند، درحالی که مشکل فقط این نیست. ما الان چند کتاب دربارۀ داعش در سطح بینالمللی، منتشر کردهایم؟ چند کتاب دربارۀ تبیین تروریسم و مقاومت منتشر کردهایم؟ اینها نیازهای روز مردم در کشورهای مختلف است. اینکه چرا چنین نمیکنیم، حرف زیاد است.
الان بازار فروش قرآن در کشورهای آمریکای لاتین، در اختیار اسپانیاست. یعنی اسپانیا از فروش قرآن در امریکای لاتین، سود کسب میکند. اگر نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه را هم منتشر کردند، شما تعجب نکنید
*بازار فروش قرآن در کشورهای آمریکای لاتین، در اختیار اسپانیاست
ما برای تبیین ماهیت داعش، نیاز به رمان و داستان داریم. این رمانها و داستانها باید به زبانهای مختلف ترجمه و عرضه شود. اما حداقل من حرکتی را مشاهده نمیکنم. ما حتی دربارۀ نشر قرآن در کشورهای مختلف هم کاری نمیکنیم. الان بازار فروش قرآن در کشورهای آمریکای لاتین، در اختیار اسپانیاست. یعنی اسپانیا از فروش قرآن در امریکای لاتین، سود کسب میکند. اگر نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه را هم منتشر کردند، شما تعجب نکنید. اگر ما حتی جنبههای مالی و اقتصادی کار را هم ببینیم، باید وارد این حوزهها شویم. توجه به حوزۀ بینالملل، برنامهریزی هوشمندانه و اقدام به موقع از ضروریات این بخش است. ما هنوز در جشنوارههای مختلف، همایش یا جشنوارهای برای ترجمۀ معکوس نداریم. یک جایزۀ سالیانه در این حوزه نداریم. ما برای این حوزه، باید همایش بینالمللی داشته باشیم. بعد شما ببینید چند درصد گرنتها و حمایتها به ترجمۀ معکوس اختصاص مییابد. ما نیاز به سندی بالادستی در این حوزه داریم. اما چه کسی متولی است؟!
متأسفانه، هیچ پاسخ روشنی در این خصوص نداریم. شاید نیاز به شورای عالی باشد. الان کارها پراکنده و جسته و گریخته است. بر اساس یک نظام طراحیشده نیست. هر کسی به اندازۀ توان، ظرفیت و علاقهمندی خودش کار میکند. با این روند پراکنده، نمیتوانیم کارهای جهانی کنیم.
*برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، حوزۀ نشرمان را تعریف کنیم
چه راهکاری برای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد میدهید و اصولاً چقدر با ورود دولتی و سازمانی به حوزۀ نشر کتاب در خارج از کشور، موافقید؟
بحث ترجمۀ معکوس و حضور در عرصۀ بینالملل، باید با تعامل نهادهای دولتی و خصوصی شکل بگیرد. نه نهادهای خصوصی بهتنهایی میتوانند کار کنند و نه نهادهای دولتی بدون درنظرگرفتن ظرفیت ناشران خصوصی میتوانند این مسیر را طی کنند.
بهنظرم در مسئولان نهادهای دولتی، از نظر بینشی باید تحول جدی صورت بگیرد. من احساس میکنم هنوز انگیزه و بینش در بین مسئولان دولتی پررنگ نشده و اگر هم گزارشی هست، بر اساس الگوی خارجی است؛ نه بر اساس یک مدل مورد نیاز جمهوری اسلامی که بهدنبال تمدنسازی است. ما نیاز داریم برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، حوزۀ نشرمان را تعریف کنیم؛ نه اینکه دنبالهرُوی محض ساختار ناشران غربی باشیم و روشهای آنها را دنبال کنیم. در خصوص ترجمۀ معکوس، نظریهپردازی صورت نگرفته و نیازمندکرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی از سوی اهل علم و فرهنگ هستیم. لازم است یک همافزایی جدی صورت گیرد و ظرفیتها و تواناییهای کوچک جمعآوری و همافزایی شود. باید برای این کار، اولویت قائل شد. من این اولویت را در کارهای مسئولان دولتی نمیبینم. این کار پنج ستاره دارد. حتی اگر از جنبۀ اقتصادی هم دیده شود، سودآوری دارد. البته خیلی اوقات، فقط حرفهایی زده میشود؛ ولی در حوزۀ عمل، خروجی درخور توجهی نداریم. بنابراین، باید به نگاه متعادلی در این حوزه برسیم.
ما نیاز داریم برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی، حوزۀ نشرمان را تعریف کنیم؛ نه اینکه دنبالهرُوی محض ساختار ناشران غربی باشیم و روشهای آنها را دنبال کنیم. در خصوص ترجمۀ معکوس، نظریهپردازی صورت نگرفته و نیازمندکرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی از سوی اهل علم و فرهنگ هستیم
اگر بخواهید از سالها فعالیت خود در این حوزه، تجربه و نکتهای بیان کنید، آن نکته یا تجربه چیست؟
من از طرف خودم میتوانم بگویم اگر گروهی بخواهد در حوزۀ کودک و نوجوان در عرصۀ بینالملل کار کند، حاضریم همۀ تجربه و اندوختهمان را در اختیارشان قرار دهیم. این به نظرم بهترین هدیهای است که میتوانیم عرضه کنیم./836/د102/ل