واکاوی مبانی سبک زندگی اسلامی در صحیفه سجادیه
مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه را میتوان «دائرهالمعارف» اسلامی و شیعی نامید؛ زیرا محتوای آنها اسلام جامع، ناب، اسلام فرد و جامعه و اسلام معاد و معاش را ترسیم کرده و مبانی سبک زندگی اسلامی را به نمایش گذاشته است.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در یک نگاه کلان و کلی به آثار بهجامانده از میراث ماندگار امام سجاد(ع) و بهویژه کتاب دایرهالمعارفگونه «صحیفه سجادیه» و «رساله الحقوق» به چهار گونه ارتباط سازنده در سبک زندگی یک مسلمان میتوان دست یافت:
1- ارتباط انسان با خدا
2- ارتباط انسان با خویش
3- ارتباط انسان با انسان
4- ارتباط انسان با زمانهای ویژه
با سیری کوتاه در دعاهای صحیفه سجادیه میتوان به انواع ارتباطهای فوق آشنا شد و آن را مبنای شیوه زندگی و راه رسیدن به رشد و بالندگی قرار داد. از برون رفتن از حد بهیمیت و رسیدن به حدود انسانیت تا کسب فضائل و دفع رذایل اخلاقی و از رابطه تنگاتنگ با همنوعان، همکیشان، والدین و فرزندان و همسایگان تا الهام گرفتن از ایام ویژه و مناسبتهای دینی و معنوی و توشه گرفتن از آنها.
مقدمه
قرآن و اهل بیت دو کشتی نجات به هنگام هجوم فتنهها، بحرانها و رخدادها و بروز رخوتها و رخنهها در جامعه اسلامی به شمار میروند. رسول رحمت و هدایت حضرت ختمیمرتبت فرمود: «اذاالتبست علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن؛ آنگاه که فتنهها مانند پارهای شب تاریک بر شما هجوم آورد به قرآن پناهنده شوید و رو آورید.» [1]
امام علی(ع) هم در فضای غبارآلود بعد از رحلت نبی مکرم حضرت محمد(ص) فرمود: «ایها الناس ثقوا امواج الفتن بسفن النجاه؛ ای مردم موجهای فتنه را بهوسیله کشتیهای نجات کنار بزنید.» [2]
دو دستگیره مستحکم برای امت اسلامی وجود دارد که چنگ زدن به آنها امت قرآنی را از خطر سقوط نجات میدهد و آنها را به اوج صعود و رشد و بالندگی میرساند.
داستان غم باری که بر سر قرآن و بهویژه اهل بیت(ع) فرود آمد، قصه پر غصهای است که بازخوانی آن مثنوی را صدها من کاغذ میکند. رسول خدا مهجوریت قرآن را بر زبان جاری کرده است [3] و اهل بیت(ع) هم این مهجوریت و محدودیت را با تمام وجود در طول تاریخ 250 ساله امامت لمس و تحمل کردند.
شرایط تاریخی مهجوریت به حدی رسیده بود که مردم دسترسی به امام معصوم(ع) را به شیوه عادی و معمولی نداشتند و در پوششهای گوناگون و به بهانههای غلطانداز خود را به امام و حجت خدا میرساندند [4] تا تکلیف شرعی و دینی خود را بیاموزند و گاهی ملاقات و دیدار با امام ناممکن و ممنوع بود و گاهی هم امام(ع) در میان مردم بود اما به شدت زیر نظر مأموران مزدور حاکم وقت زندگی میکرد.
زندگی دشوار امام سجاد(ع)
یکی از شرایط سخت تاریخی امامان شیعی، دوران زندگی امام سجاد(ع) است. بعد از حادثه سنگین عاشورا و فضای کاذب پیروزی طرفداران باطل و ایجاد رعب و وحشت و خفقان در جامعه آن روز، مردم از نزدیک شدن به امام، از سوی دستگاه بنیامیه احساس خطر میکردند.
از سوی دیگر برای امام(ع) محدودیتهای وضع شده بود که عملاً امام را از دسترسی مستقیم مردم دور کرده بود؛ بهگونهای که حتی در همان وضعیت هم امام(ع) احساس امنیت نداشت و بارها جان ولی خدا مورد خطر دشمنان قرار گرفت.
در این شرایط سخت و سنگین، برای امام سجاد(ع) زمینه کار سیاسی و فعالیت اجتماعی مستقیم و شفاف وجود نداشت، نه زمینه تداوم حرکت عاشورایی در قالب نظامی ممکن بود و نه حتی تشکیل کرسی درس و حلقه تدریس عمومی برای القای تفکر اسلام ناب محمدی و تربیت کادرهای بصیر و مدیر و مجرب؛ از اینرو امام سجاد(ع) رویکرد فرهنگی ویژهای را برگزیدند و از این راه به تربیت نسل متفکر و ژرفنگر و خداباور و معاد باور دست یازیدند. صحیفه سجادیه محصول چنین رویه و رویکردی است که بهظاهر در قالب «دعا» ایراد شده است.
اما میتوان مجموعه آن دعاها را «دائرهالمعارف» اسلامی و شیعی نامید؛ زیرا محتوای آنها اسلام جامع، اسلام ناب، اسلام فرد و جامعه و اسلام معاد و معاش را ترسیم میکند.
در این نوشتار بر آنیم که پرتوی از محتوای گرانسنگ این کتاب شریف را در رابطه با مبانی سبک زندگی به نمایش بگذارم تا نسل جوان و تحصیلکرده بدانند چه میراث گرانبها و چه گنجینه عظیمی در اختیار دارند و به این سرمایه و میراث ماندگار افتخار کنند، آنگونه که امام راحل در مقدمه وصیتنامهاش از صحیفه سجادیه بهعنوان «زبور آل محمد» از آن یاد کردهاند و آن را از افتخارات شیعه و مسلمانان شمردهاند.
نمی از یم
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
صحیفه سجادیه دریایی است به ژرفای وجودی امام معصوم(ع)، غواصان ماهر میتوانند به گوشههایی از عمق آن راه یابند؛ از اینرو غواصی در این دریا کار آسانی نیست اما به اندازه سعه وجودی و ظرفیت انسانی خود میتوانیم بر ساحل این دریا قرار گیریم و نمی از یم را به اندازه تشنگی خود برگیریم.
آنچه در این نوشتار شاهد آن خواهیم بود در چهار فصل جداگانه قابل تقسیم است:
فصل اول: ارتباط انسان با خدا از نگاه صحیفه سجادیه
فصل دوم: ارتباط انسان با خود (کسب فضائل و دفع رذایل)
فصل سوم: ارتباط انسان با خلق و دیگران (هم نوعان و هممسلکان)
فصل چهارم: ارتباط انسان با زمانهای ویژه (ایامالله)
ارتباط انسان با خدا
انسان موجودی است فقیر و یا فقیر محض که در ارتباط با خداوند میتواند خود را غنیسازی کند «و رسد آدمی بهجایی که بهجز از خدا نبیند» قرآن کریم میفرماید: «یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله و الله هو الغنی الحمید؛ ای مردم شما نیازمندان بهسوی خدا هستید و خدا منبع غنی و بینیازی است.» [5]
از این آیه میتوان آموخت انسانی که وجودش غنیسازی نشود(عبد) نخواهد شد. عبودیت حضرت حق یعنی از خامی به پختگی و از پختگی به سوختگی تبدیل شدن.
حاصل عمرم سه سخن بیش نبود خام بدم پخته شدم سوختم
سرمایههای وجودی و کمال در انسان به ودیعت نهاده شده باید اولاً آنها را شناخت، ثانیاً آن سرمایهها را به کار گرفت و ثالثاً از خامی به پختگی تبدیل کرد؛ به دیگر سخن انسان تولد یافته باید تولیدگر شده و سرمایه وجودی خود را در مسیر تولید انسان کامل شدن مدیریت کند.
«صحیفه سجادیه» در بسیاری از موارد به این نکته پرداخته است: امام العارفین است، انسان فقیر و سیهروی از فقر وجودی را میگیرد و او را به سمت تعالی و معالی اخلاق و علو همت و عبودیت بالا میبرد. بهعنوان نمونه به موارد زیر اشاره میکنیم:
در دعای اول صحیفه به حدود انسانیت و حد بهیمیت انسان اشاره فرموده است: «حمد» را راهکار حدشناسی انسانی شمرده و غفلت و دوری از توحید را فروافتادن در وادی حیوانیت و بهیمیت؛ و الحمد لله لو حبس عن عباده معرفه حمده علی ما ابلاهم من منن المتتابعه السبغ علیهم من نعمه المتظاهره لتصرفوا فی مننه فلم یحمدوه و توسعوا فی رزقه فلم یشکروه ولو کانوا کذلک لخرجوا من حدود الانسانیه الی حد البهیمیه فکانوا کما وصف فی محکم کتابه: [6]ان هم الا کالانکام بل هم اضل سبیلا؛ [7] سپاس خداوند را که با بخشش عطایای پیوسته و تکمیل نعمتهای پیدرپی اگر ایشان را از معرفت حمد خویش باز میداشت، همه در نعمت او مستغرق بودند بیآنکه شکر او را به جا آورند و به فراخی از روزی بهرهمند میگشتند بیآنکه سپاس او گزارند و اگر چنین بودند از حد انسانی بیرون رفته از چهار پایان به شمار میآمدند چنانکه در کتاب محکم خود فرموده و وصف ایشان کرده نیستند آنها مگر مانند چهارپایان بلکه گمراهتر.»
در آغاز همین دعا و در دعای دوم به فلسفه و حکمت بعثت انبیاء و بهویژه بعثت رسول خاتم(ص) اشاره فرموده، آنها را وسایل و مجاری بین خود و خلق معرفی کرده و از مردم خواسته است برای رسیدن به قله عبودیت و بندگی و رسیدن به غنیسازی تمام عیار جز از این راه، راه دیگری برنگزینند؛ چرا که این راه، راه رحمت و برکت و محبت است و رسولان الهی کلیددار این راه به شمار میروند: «ثم سلک بهم طریق ارادته و بعثهم فی سبیل محبته؛ سپس موجودات را(و ازجمله انسان را) در راهی که خود خواست رهرو قرار داد و برای هدایت انسانها و حرکت آنان بهسوی محبت خویش پیامبران را گسیل داشت.» [8]
در دعای دوم میفرماید: «اللهم فصل علی محمد امینک علی وحیک و نجیبک من خلقک و صفیک من عبادک امام الرحمه و قائد الخیر و مفتاح البرکه؛ خدایا بر محمد درود فرست که امین وحی توست و برگزیده آفریدگان و خالص از بندگان تو و پیشوای رحمت و کاروانسالار خیر و کلید برکت است.» [9]
در این فرازها گوشهای از سخنان آن حضرت در ارتباط با توحید و نبوت بود، اصل بندگی و شیوههای آن و نقش گوهر محبت در تولید رحمت و برکت کاملاً پیدا است، ارتباط اینگونه ای با عالم هستی بخش اعظم دعاهای امام سجاد(ع) در صحیفه را تشکیل داده و روح حاکم بر این دعاها روح بندگی و خلوص است.
پیروان پر پیمانه از معنویت و استقامت
در دعای چهارم از صحیفه سجادیه شاهد نگاهی حکیمانه و واقعبینانه از امام نسبت به پیروان خدا و پیامبران و پیامبر خاتم هستیم، امام سجاد(ع) با ظرافت و لطافتی که ویژه خود او است از رهروان راستقامت یاد میکنند که در مسیر محبت خدا و بندگی او راه را شناختند، رهبر را یاری کردند، لحظهای از اهداف و آرمان انبیا غافل نشدند، در این مسیر به سختترین ابتلائات تن دادند، از بسیاری از لذتهای مادی عبور کردند و راه هجرت و جهاد در راه خدا را برگزیدند.
این ترسیم امام(ع) جلوههایی از پیامدهای ارتباط انسان با خدا و دین خدا و اولیای الهی را به تصویر میکشد و همگان را به سمت و سوی این اسوهها و الگوها سوق میدهد: «اللهم و اتباع الرسل و مصدّقوهم من اهل الارض... و اصحاب محمد خاصه الذین احسنوا الصحابه و الذین ابلوا البلاء الحسن فی نصره و کانفوه و اسرعوا الی وفادته و سابقوا الی دعوته و استجابه له حیث اسمعهم حجه رسالاته و فارقوا الازواج و الأولاد فی اظهار کلمته و قاتلو الأباء و الأبناء فی تثبیت نبوته و انتصروا به و من کانوا منطوین علی محبته یرجون تجاره لن تبور فی مودته و الذین هجرتهم العشائر اذ تعلقوا لعثروته و انتفت منهم القرابات اذ سکنوا فی ظل قرابته؛ [10] درود بر پیروان پیامبران و هر کس از اهل زمین در هر عهد و زمانی که از دوران آدم تا زمان حضرت محمد(ص) به آنان گرویدند بهویژه یاران محمد(ص) که حق همراهی را ادا کردند و در یاری او نیک کوشیدند و او را مدد کردند و بهسوی او شتافتند و به دعوت او پیشی گرفتد و چون دلیلهای نبوت خویش را بر آنان عرضه کرد پذیرفتند و از زن و فرزند و خویش خود جدا گشتند تا سخن او آشکار گشت و برای استوار کردن دین او با پدر و پسر خود درگیر شدند و به یمن وجود حضرتش داد خود از آنان بگرفتند دوستی او در دل داشتند به امید تجارتی که هرگز کساد نگردد خویشان از آنها بیگانه گشتند چونکه در دامن او آویختند و نزدیکان دور شدند چون در سایه قرب او آرمیدند.»
نکته مهم و اساسی در این فصل آن است که پیامبران الهی نیامدند تا انسانها را از محبت به دنیا و زن و فرزند جدا کنند بلکه آمدند تا آنها را به محبت والاتر رهنمون شوند؛ زیرا در پروژه بندگی و ارتباط با خدا دنیا و مظاهر آن وسایل و مرکبهای راهور هستند باید از آنها استفاده بهینه کرد تا به مقصد و مقصود راه یافت ارتباط با خداوند به معنای بیتفاوتی و بیاعتنایی به مظاهر مادی نیست بلکه قرآن به صراحت فرموده «ولا تنس نصیبک من الدنیا» [11] بهره خود از دنیا را فراموش نکن، از آنچه خدا به تو داده از قبیل نشاط جوانی، توانایی، دارایی، فرصت، فراغت و مانند آن کمک بگیر و خود را به قله بندگی برسان.
ارتباط انسان با خود(کسب فضائل و دفع رذایل)
بخش گسترده دیگری از دعاهای امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه به ترسیم فضائل و رذایل انسانی و اخلاقی، راهکارهای رسیدن به ارزشها و مکارم و معالی اخلاقی، پرهیز کردن از ضد ارزشها و منکرها و مساوی اخلاقی و رفتاری مربوط میشود.
امام سجاد(ع) در جایگاه استاد اخلاق و مربی نمونه و معلم وارسته زوایای روحی انسان را کاویده و مقتضیات رشد و بالندگی و کمال اشارات لطیف و سازندهای دارد، در مقابل به موانع رشد و کمال هم پرداخته و راهزنان راه کمال و سعادت را بهگونهای مصداقی و موردی نام برده است.
بهعنوان نمونه اگر دعای بیستم صحیفه که بهعنوان دعای «مکارم الاخلاق» نام گرفته را مورد مطالعه قرار دهیم کاملاً به این نکته پی خواهیم برد که راه رشد کدام است، رهبران راشد و راهنما چه کسانی هستند، هدف نهایی از خلقت انسان چیست، زیباییهای روحی و رفتاری یک انسان مسلمان با چه چیزهایی شکل میگیرد و از سوی دیگر چه عواملی روح آدمی را پلید و پلشت میکند و رفتار او را نفرتانگیز و ناپسند میسازد، همه اینها در این دعای شریف به آن پرداخته شده که بهعنوان نمونه یک فراز از آن را نقل میکنیم:
اللهم صل علی محمد و اله و حلّنی بحیله الصالحین؛ خدایا درود بر محمد و آل محمد فرست و مرا به زیور صلاح آراسته گردان
و البسنی زینه المتقین؛ و خلعت پارسایی بپوشان.
فی بسط العدل؛ تا دادگستر باشم.
و کظم الغیظ؛ و خشم فرو برم.
و اطفاء النائره؛ و آتش فتنه را فرو بنشانم.
و ضم اهل الفرقه؛ و رنج دیدگان را آشتی دهم.
و اصلاح ذات البین؛ و اصلاح ذات البین کنم.
و افشاء العارفه؛ کردار پسندیده دیگران را فاش کنم.
و ستر العائبه؛ و رفتار ناپسند آنان را پنهان دارم.
و لین العریکه؛ نرمخوی.
و خفض الجناح؛ و فروتن.
و حسن السیره؛ و نیکرفتار.
و سکون الریح؛ و بردبار.
و طیب المخالقه؛ و خوشروی باشم.
و اسبق الی الفضیله؛ بهسوی فضائل پیشی جویم.
و ایثار التفضل؛ و بر همگنان برتری گزینم.
و ترک التعییر؛ اما آنها را سرزنش نکنم.
و الأفضال علی غیر المستحق؛ رایگان بخشش کنم.
و القول بالحق و ان عزّ؛ و حقگویم اگرچه حقگوی اندک باشم.
و استقلال الخیر و ان کثر من قولی و فعلی؛ و گفتار و کردار خیر من بسیار باشد و آن را اندک کنم.
و استکثار الشر و ان قل من قولی و فعلی؛ و کار ناهنجارم اندک بود و آن را بسیار دانم.
و اکمل ذلک بدوام الطاعه؛ و این فضائل را در من کامل گردان به طاعت کردن پیوسته.
و لزوم الجماعه؛ و ملازم جماعت بودن.
و رفض اهل البدع؛ و اهل بدعت.
و مستعمل الرأی المخترع؛ و رأی تازه را ترک کردن. [12]
این گوشهای از تابلو فضایل پرهیزگاران است که در این دعا ترسیم شده و دقت و ژرفنگری در این فهرست مشتی است نمونهای از خروار. ظرافتهای سخنان آن حضرت در ریزهکاریهای گفتاری و رفتاری انسان باتقوا در رابطه با فرد و جامعه بر کسی پوشیده نیست.
ازاینگونه نگرشها و ستایشها و گویشهای مثبت در کلام حضرت نسبت به تخلق به اخلاق اسلامی در صحیفه فراوان به چشم میخورد که به همین نمونه بسنده میشود.
در مقابل در ارتباط با دوری جستن از رذایل و پرهیز از صفات و خصلتهای منفی و ضد ارزشی دعای هشتم را میتوان مثال زد که در آن در قالب «استعاذه» به آسیبهای روحی و روانی و اخلاقی و رفتاری به آن اشاره شده است.
در این دعا چهل مصداق اخلاقی بهعنوان آسیب رشد و کمال و بهعنوان راهزنان راه معنویت و بالندگی به چشم میخورد که فهرستی از رذایل را ترسیم میکند:
اللهم انی اعوذ بک؛ خدایا به تو پناه میبرم از:
1- من هیجان الحرض؛ از آشفتن حرض و ناتوانی.
2- و سوره الغضب؛ و افروختن غضب و خشم.
3- و غلبه الحسد؛ و چیرگی حسد و بدخواهی.
4- و ضعف الصبر؛ و ضعف صبر و شکیبایی.
5- و قله القناعه؛ و کمی قناعت.
6- و شکاله الخلق؛ و تندخویی.
7- و الحاح الشهوه؛ و مبالغه در شهوت.
8- و ملکه الحمیه؛ و تعصب بر باطل.
9- و متابعه الهوی؛ و پیروی از هوا و هوس.
10- و مخالفه الهدی؛ و سرپیچی از راه راست و درست.
11- و سنه الغفله؛ و خواب غفلت.
12- و تعاطی الکلفه؛ و کوشش کردن بیش از حاجت.
13- و ایثار الباطل علی الحق؛ و برگزیدن باطل بر حق.
14- و الأ صرار علی المأثم؛ و اصرار بر گناه.
15- و استصغار المعصیه؛ و خرد شمردن معصیت.
16- و استکبار الطاعه؛ و بزرگ شمردن طاعت.
17- و مباهاه المکثرین؛ و از به خود بالیدن توانگران.
18- والأزراء بالمقلین و خوار شمردن درویشان و نیازمندان.
19- و سوء الولایه لمن تحت الدِنیا؛ و بدرفتاری با زیردستان.
20- و ترک الشکر لمن اصطنع العارفه عندنا و ناسپاسی نیکویی کنندگان.
21- اوان نعضد ظالما؛ ویاری ستمگران.
22- او نخذل ملهوفا؛ و رها کردن ستمدیدگان.
23- او نروم ما لیس لنا بحق؛ و از اینکه آنچه حق ما نیست بخواهیم.
24- او نقول فی العلم بغیر العلم یا ندانسته در علم چیزی بگوییم.
25- و نعوذ بک ان نطوی علی غش احد؛ و پناه به تو می جویم که قصد فریب کسی در دل گیرم.
26- و ان نعجب باعمالنا؛ یا به کارهای خویش ببالیم.
27- ونمد فی امالنا؛ و امیدهای خود را دراز کنیم.
28- و نعوذ بک من سوء السریره، پناه به تو میبریم تاز سرشت بد.
29- و احتقار الصغیره؛ و حقیر شمردن گناه کوچک.
30- و ان یستحوذ علینا الشیطان؛ و اینکه شیطان بر ما مستولی گردد.
31- او ینکبنا الزمان؛ یا زمانه ما را در سختی افکند.
32- او یتهضمنا السلطان؛ یا سلطان بر ماستم کند.
33- و نعوذ بک من تناول الأسراف؛ و پناه به تو میبریم از زیادهروی و اسراف.
34- و من فقدان الکفاف؛ و از دست دادن کفاف در معیشت.
35- و نعوذ بک من شمامه الأعداء؛ و پناه به تو میبریم از شادی دشمن.
36- و من الفقر الی الأکفاء؛ و نیازمند شدن به اقران و همانندهای خود.
37- ومن معیشه فی شده؛ و زندگی در سختی.
38- و میته علی غیر عُدّه؛ و مرگ ناگهانی.
39- و نعوذ بک من الحسره العظمی؛ و پناه به تو میبریم از افسوس بزرگ و کاری که پشیمانی آورد.
40- و المعصیه الکبری؛ و از اندوه عظیم.
41- واشقی الشقاء؛ و بدترین بدبختیها.
42- وسوء المآب و بد عاقبتی؛ و بد عاقبتی.
43- و حرمان الثواب؛ و نومیدی از ثواب.
44- و حلول اعقاب؛ و فرود آمدن عقاب [13].
دوری گزیدن از این آفتها و آسیبهای اخلاقی و رفتاری و تخلق به آن ارزشهای پیشین ارتباط انسان با خودش را تصحیح و تکمیل میکند؛ درنتیجه در مسیر اعتدال رفتاری قرار میگیرد، سیر بهسوی خدا را با تزین به زیور صالحان و تجنب از رفتار فاسدان آغاز میکند و به رتبهای راه مییابد که خدا دربارهاش میفرماید:
«انک لعلی خلق عظیم»؛ تو ای رسول ما دارای اخلاق عظیم هستی [14].
اگر رسول خدا فرمود که: «الخلق وعاء الدین»؛ اخلاق ظرف دین است [15]، اگر این ظرف اخلاقی با مظروف اعتقادی ارتباط انسان پیوند خورد دو بال پرواز برای حرکت بهسوی بینهایت میشوند.
امام سجاد (ع) هم درزمینهٔ نحوه ارتباط انسان با خدا داد سخن داده و هم درزمینهٔ ارتباط انسان با خود به زیبایی و بهصورت جامع و کامل سخن گفته است. این دو نکته و دو فصل صحیفه سجادیه نمونههای فراوان و بسیاری دارد که به همین اندازه بسنده کنیم و در بخش بعد به دو فصل باقیمانده اشارتی خواهیم داشت.
/9314/704/ر
ادامه دارد...
ابوالقاسم یعقوبی
منابع و مآخذ:
[1]. میزان الحکمه، ج 9، ص 326.
[2]. نهجالبلاغه، خطبه 5.
[3]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 30.
[4]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص 481.
[5]. قرآن کریم، سوره حج، آیه 24.
[6]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، انتشارات قائم آل محمد (ص)، ص 41.
[7]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 44.
[8]. همان مدرک، ص 40.
[9]. همان مدرک، ص 45.
[10]. همان مدرک (دعای چهارم)، ص 58.
[11]. قرآن کریم، سوره قصص، آیه 77.
[12]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، ص 140.
[13]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، ص 145.
[14]. قرآن کریم، سوره قلم، آیه 4.
[15]. میزان الحکمه، ریشهری، ج 3، ص 472.