اگر امام خمینی مثل بقیه علما بود، فقط مشکل خودش را حل میکرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی، امروز در درس خارج تفسیر خود در مسجد اعظم در تفسیر سوره مبارکه ذاریات با اشاره به جریان عذاب شدن قوم لوط و انواع عذابهای الهی گفت: فرمود ما گاه عذاب را از بالا نازل میکنیم و گاه اینکه عذاب در بین خود شما ایجاد میشود، قرآن فرمود ما سه جور عذاب داریم که ممکن است با هم جمع شود، یا از آسمان عذاب را نازل میکند که صاعقه و شهاب سنگ است و یا نوع دوم عذاب است که زلزله و شکافتن زمین و مانند آن است.
وی با قرائت آیه « قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ»، از سوره مبارکه انعام، خاطرنشان کرد: نوع سوم عذاب اختلاف داخلی است که از هر زلزله و صاعقه و شهاب سنگی بدتر است، فرمود ما شما را به جان هم میاندازیم و این به جان هم افتادن هم نوعی عذاب است.
مفسر برجسته قرآن کریم ابراز کرد: این جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم و مشروطه چیست؟ این اختلاف اگر عذاب الهی باشد از هر صاعقهای بدتر است، اختلاف وقتی با دست خود انسان درست شده باشد، از هر عذابی بدتر است، در همان سوره مائده فرمود اگر کسی تفکر مسیحی و اسرائیلی داشته باشد، بین آنها اختلاف افتاده است، این تفکر تبعیضی یا جبری و مانند آن تفکر یهودی است که مسلمانان گرفتار آن شده است، اسلامی حرف میزنند و یهودی فکر میکنند، به دلیل آنکه قرآن، علم، عقل، کلام، حدیث و تفسیر در حوزه مهجور است، برخی اسلامی حرف میزنند و یهودی فکر میکنند، خیلیها هم هستند که اسلامی حرف میزنند و کانتی و دکارتی فکر میکنند.
وی بیان کرد: همیشه که عذاب صاعقه نمیآید، همین که به جان هم افتادید و همدیگر را لعنت میکنید، این هم عذاب است، خداوند برخی گروهها را به جان برخی گروهها میاندازد، این سومین عذاب از آن صاعقه بدتر است و حالا ما توقع داشته باشیم شهاب سنگ بیاید؟
حضرت آیتالله جوادی آملی با اظهار تأسف از برخی اختلافات داخلی ادامه داد: این کشوری که همه چیز دارد و حجت خدا بر ما بعد از اهلبیت(ع) این شهدا هستند، من یک وقت رفتم کنار قبر بعضی از این شهدا که گمنام بودند یا غیرگمنام، شعری نوشته بودند که «گر بشکافند قبر شهیدان عشق، آید از آن کشتگان زمزمه یا حسین»، ما چند هزار از اینها داریم، آنها که رفتند با زمزمه یاحسین رفتند و مع ذلک به جان هم میافتیم، توقع نداشته باشیم که همه جا سیل و زلزله بیاید.
وی ابراز کرد: اصلا در قرآن تاریخ انبیا نیست، در جریان انبیا هیچ سخن از زمان نیست، گاه نظم تاریخی در گفتن سرگذشت انبیا لحاظ میشود و گاه این چنین نیست، از وسط یا آخر داستان گفته میشود، مطلب دیگر آن است که قرآن که میخواهد قصه انبیا را تعریف کند، اول میفرماید که ما میخواهیم مطلب مهمی را برای شما بیان کنیم، «هل أتاک ...» که قرآن بیان میکند، به همین دلیل است.
استاد برجسته حوزه علمیه قم با قرائت آیه « وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»، اظهار کرد: قرآن متفکران و عاقلان را گرامی میدارد اما میفرماید از عاقل کار ساخته نیست، از علما و از عقلا کار ساخته نیست، علما درس میگویند و کتاب مینویسند، از «لقوم یعقلون» کار ساخته است که قائم به عقل باشند و قائم به علم باشند، علمایی که مشغول درس و بحث هستند مشکل جامعه را حل نمیکنند، یک امام راحلی میخواهد که مشکل جامعه را حل کند و قائم به علم و قائم به عقل باشد، وجود مبارک حضرت حجت(ع) که میآید و جامعه را اصلاح میکند، با نام «قائم» جامعه را اصلاح میکند، وگرنه علما و عقلا فقط مشکل خودشان را حل میکنند.
وی ادامه داد: اگر کسی قائم به عقل و قائم به علم بود، جامعه را اصلاح میکند، این میشود «لیقوم الناس بالقسط»، وگرنه کارش میشود همچون علمایی که میگویند ما حرف خود را گفتیم و اثر نکرد، اگر بخواهیم جامعه اصلاح شود، با علم تنها نیست، اگر حضرت امام(ره) هم مثل سایر علما بود، فقط مشکل خودش را حل میکرد، اما وقتی میخواهد تحول ایجاد کند باید قائم به علم و قائم به عقل باشد و دیگران را دعوت کند، این قیام فیزیکی منظور نیست، ایستادگی منظور است، ولو تو زندان و نشسته باشد، ایستادگی و مقاومت نیاز دارد، یعنی در برابر بیگانه علم شدن مشکل را حل میکند./914/پ202/ج1