پيشرفت انسان در گرو مبارزه با خصلتهاي منفي است
به گزارش خبرنگار خبرگزاري رسا در كاشان، حجت الاسلام عليرضا شاه فضل يكشنبه شب در جلسه تفسير قرآن مسجد امام خميني(ره) خيابان ملامحسن فيض كاشاني در توضيح و تفسير آيه 99 سوره مباركه اسراء كه مي فرمايد ‹‹اولم يروا ان الله الذی خلق السموات و الارض قادر علی ان يخلق مثلهم›› اظهار کرد: خداوند در پاسخ به كساني كه معاد را انكار ميكردند فرمود، اگر من آسمانها و زمين را خلق كردم، خلقت انسان نيز براي من غيرممكن و دور از ذهن نيست.
وي افزود: خداوند در ادامه مي فرمايد ‹‹و جعل لهم اجلا لا ريب فيه فابی الظالمون الا کفورا›› خداوند براي زندگي انسانها يك مهلت و يك زمان پاياني را قرار داده است ‹‹لا ريب فيه›› هيچ شكي در آن نيست كه اين زمان به پايان خواهد رسيد و هيچكس نمي تواند آن را كم و يا زياد كند ‹‹فابی الظالمون الا کفورا›› و افراد ظالم به جز كفران راه ديگري را انتخاب نكردند.
حجت الاسلام شاه فضل با اشاره به معنا و مفهوم اجل در اين آيه، گفت: برخي گفته اند، هر انساني يك اجل و يك زمان پاياني در زندگي دارد ضمن اينكه، انسانها هميشه يك اجل معلق و يك اجل حتمي دارند، كه اجل حتمي وقتي فرا برسد ‹‹لايسخرون ساعه و لا يستقدمون›› نه يك ساعت جلو و نه يك ساعت به تأخير مي افتد و هيچكس نمي تواند با اجل حتمي مقابله كند.
وي ادامه داد: يك اجل معلق و يك پايان معلق داريم كه اين وابسته به رفتار انسانها است و طبيعي است اگر به بيماري مبتلا شود و درمان نكند مرگ او زودتر فرا خواهد رسيد و اگر بيماري خودش را درمان كند مرگ او به تأخير خواهد افتاد، بنابر اين روايت است كسي كه صله رحم مي كند عمر او زياد ميشود و كسي كه قطع رحم كند عمر او كوتاه خواهد شد ضمن اينكه صدقه دادن و كمك به ديگران از جمله مسائلي است كه عمر انسان را طولاني ميكند.
دبيرجامعه روحانيت كاشان، گفت: روايت است امام معصوم در كنار اصحاب خودش نشسته بود پيرمردي به طرف صحرا در حركت بود، حضرت فرمود، اين پيرمرد زنده برنمي گردد اما پيرمرد رفت و زنده برگشت، اصحاب سؤال كردند شما گفتي زنده بر نخواهد گشت، حضرت فرمود كوله پشتي پيرمرد را باز كردند و ماري را مشاهده كردند، حضرت فرمود، قرار بود اين مار به پير مرد نيش بزند اما به دليل كار خيري كه انجام داد از نيش مار در امان ماند و اجل او به تأخير افتاد.
حجت الاسلام شاه فضل عنوان كرد: متأسفانه آنچه در اذهان عمومي شكل گرفته و اشتباه است معتقد هستند هركس هر اتفاقي براي او افتاده باشد آن را قضا و قدر الهي مي دانند و كسي كه در رانندگي مرتكب بي احتياطي و تصادف مي شود و از دنيا مي رود، عنوان مي كنند تقدير او اينگونه بوده در اين حادثه تصادف بميرد، در حاليكه اينگونه نيست چرا كه بر اثر بي احتياطي جان خودش را از دست داده است و قابل سرزنش است، اما براي اينكه خود را آرام كنند اين حادثه را تقدير مي دانند.
وي افزود: اميرمومنان(ع) كنار ديواري نشسته بود، متوجه شد ديوار در حال خراب شدن است، از جاي خود برخواست و طرف ديگر نشست، به اميرمومنان(ع) گفتند تو از تقدير الهي فرار ميكني به اين معني كه اميرمومنان بايد كنار ديوار مي نشست و اگر قرار بود بميرد، مي مُرد و اگر قرار بود زنده بماند، زنده مي ماند، حضرت فرمود من از يك قدر الهي به يك قدر الهي ديگر رفتم، يك قدر اين بود كه اگر آنجا بنشينم بميرم و يك قدر هم اين بود اگر آنجا ننشينم زنده بمانم.
به گفته وي، يكي از عوامل عقب افتادگي كشورهاي اسلامي طي قرون متمادي همين بوده كه هر بلايي جنگ، پيروزي و شكست را خواست خدا مي دانستند، در حالي كه اين فرهنگ و تفكر معاويه بود كه هر بلايي بر سر مردم ميآورد آنها ساكت باشند و به محض اينكه يكي را مي كشت، ميگفت خواست خدا بوده كه بميرد چرا شما اعتراض ميكنيد، چرا به خواست خدا معترض هستيد و اگر من حاكم شدم اما اميرمومنان(ع) خانه نشين شده، خواست خدا بوده است.
دبير جامعه روحانيت افزود: اين تفكر در جامعه باقي ماند و مردم نيز اينگونه راحت بودند و از خودشان رفع تكليف مي كردند، اما در زمينه اجل برخي گفتند، منظور از اجل ‹‹و جعل لهم اجلا لا ريب فيه›› اين اجل مربوط كل خلقت آسمان و زمين است كه در آيات قرآني نيز زياد است و در اواخر سوره انبياء ‹‹يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ›› ما طومار آسمان و زمين را درهم مي پيچيم ‹‹يوم تبدل الأرض غير الأرض والسماوات›› اين زمين و آسمان تمام مي شود و به يك آسمان و زمين ديگري تبديل مي شود، گفتند منظور از اجل، تمام شدن عمر زمين است.
حجت الاسلام شاه فضل، گفت: در آيه 35 سوره مباركه كهف آمده است يك نفر باغي داشت و از اين باغ به ديگران انفاق نمي كرد و انسان بي ديني بود اما رفيق متديني داشت كه به او مي گفت چرا از اموالي كه داري به ديگران كمك نمي كني، اين انسان بي دين ‹‹وَدَخَلَ جَنَّتَهُ›› يك روز وارد باغ خود شد ‹‹هُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ›› در حالي كه به خودش ظلم كرده بود ‹‹ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِ أَبَدًا›› از بس باغ او سرحال و سرسبز و زيبا بود گفت من تصور نمي كنم كه اين باغ خراب شود و هميشه ماندگار خواهد بود تا اينكه بعد از چند روز خداند عذابي را نازل كرد و كل باغ او نابود شد.
وي افزود: برخي هستند كه تصور ميكنند اين جهان تمامي ندارد و هميشه خواهد بود، اما خداوند مي فرمايد اينگونه نيست و ‹‹وجعل لهم اجلا لا›› ما براي زندگي انسانها يك اجلي را قرارداديم و همانگونه كه انسانها در گذشته نبودند اما در ادامه خلق شدند و يك زماني هم خواهد بود كه هيچ كدام از ما نخواهيم بود اما اين خلقت خواهد بود و يك زماني هم اين خلقت نابود خواهد شد و به خلقت ديگري تبديل خواهد شد.
دبير جامعه روحانيت كاشان با اشاره به اينكه خداوند در اينجا هشدار ميدهد كه شما نه روي ماندگاري خود و نه روي ماندگاري اين دنيا زياد حساب نكنيد، گفت: اين موضوع داراي يك نتيجه اخلاقي است، از اين رو اگر شما بدانيد ماندگار هستيد يك نوع برنامه ريزي ميكنيد و اگر بدانيد رفتني هستيد طور ديگري برنامه ريزي مي كنيد و چنانچه انسان بداند آنچه در اختيار او قرار دارد ماندني نيست يك نوع برنامه ريزي ميكند، اما اگر بداند آنچه در اختيار دارد ماندگار است به گونه اي ديگر برنامه ريزي خواهد كرد.
حجت الاسلام شاه فضل ابراز کرد: انسانها تا اتفاقي برايشان رخ ندهد باورشان نخواهد شد كه همه چيز از بين رفتني و نابود شدني است، از اين رو خداوند اين بحث را مطرح كرده است تا ما در برنامه ريزي ها و استفاده از امكاناتي كه داريم و در دعواهايي كه بر سر مال دنيا و پول و ماشين و شغل و درآمد داريم و از آن با چنگ و دندان نگهداري ميكنيم يك روز از بين خواهد رفت ‹‹فابی الظالمون الا کفورا›› اما انسانهاي ظالم نسبت به اين مسأله راه كفر را پيشه كردنن و قبول نكردند كه نابود خواهند شد.
وي افزود: اين افراد زندگي خود را به گونه اي درست ميكنند كه وقتي عذاب نازل مي شود و همه را نيست و نابود ميكند توي سرخودشان مي زند كه آنچه را كه داشته اند و تصور مي كردند همه ماندني است را از دست داده اند و نابوده شده است.
دبير جامعه روحانيت كاشان در ادامه با اشاره ترجمه آيات 100 سوره مباركه اسراء و در ادامه همين بحث كه مي فرمايد ‹‹قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً›› ابراز کرد: يكي از مباحث را كه قبلا مشركين مطرح كرده بودند در رابطه با اين بود كه خداوند چرا از بين همه انسانها، اين فرد را به پيامبري انتخاب كرده است.
حجت الاسلام شاه فضل ادامه داد: خداوند جواب اين سؤال را مي دهد و به پيامبر مي فرمايد، به مردم بگو ‹‹قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي›› خطاب خدا به ما است كه اگر فضائل رحمت الهي دست شما بود ‹‹إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ›› امساك مي كرديد و به كسي نمي داديد و تنگ نظري مي كرديد و بخل مي ورزيديد ‹‹خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ›› و از ترس اينكه فقير شويد، هيچي به هيچكس نمي داديد و همه چيز را براي خودتان نگه مي داشتيد ‹‹وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً›› اساسا انسانها بخيل هستند.
وي با اشاره به هدف از اين آيه شريفه، گفت: اين آيه مي خواهد بگويد اگر ما نبوت و پيامبري را به دست يك انسان خاصي داديم، لوازم پيامبري را هم به او داديم، از اين رو اگر ما چشم بصيرت داشته باشيم و باطن انسانها را ببينيم تا چه اندازه مي توانيم خود را كنترل كنيم و راز انساني را كه از درون او خبر داريم فاش نكنيم، بنابراين خداوند اگر يك خبر كوچك از رفتار بد انساني را به ما مي رساند، تا آن را فاش نكنيم آرام نميگيريم و به دنبال فرصت و بهانه اي هستيم تا آبروي انساني را بريزيم.
دبير جامعه روحانيت كاشان، بیان کرد: خداوند مي فرمايد، علت اينكه پيامبري را به پيامبر مي دهيم اما به شما نمي دهم براي اين است اگر من پيامبري را به شما بدهم شما توان نگهداري از اين اطلاعات و خصائلي كه پيامبر دارد را نداريد و هم خود و هم ديگران را خراب ميكنيد اما پيامبري را به كسي داديم كه اين توان را دارد.
وي افزود: پيامبران الهي اين تحمل را دارند كه هرچقدر آنها را اذيت كنيد ناراحت و عصباني نمي شوند، درحالي كه اگر ما را يك بار اذيت كنند نمي توانيم تحمل كنيم، بنابراين خداوند به عنوان نمونه فقط به يك نمونه اشاره كرده است و ميفرمايد، اگر خزائن رحمت الهي دست شما بود ‹‹إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ›› از ترس فقر هيچي به هيچكس نمي داديد و به همين دليل خداوند شما را بعنوان پيامبر خودش انتخاب نكرد، ضمن اينكه بقيه مسائل شما هم همينگونه است ‹‹وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً›› و اساسا انسانها بخيل آفريده شده اند.
حجت الاسلام شاه فضل ادامه داد: خداوند نعمتهاي مادي و معنوي خودش را به انسانهايي كه دوست از روي حساب و كتاب ميدهد، كم به او نمي دهد تا نتواند از آن استفاده كند و زياد هم نميدهد كه ذوق زده شود تا از آنچه دارد سوء استفاده كند، بنابراين خداوند ابتدا به اين افراد ظرفيت مال و ثروت و پست و مقام ميدهد بعد در ادامه مال و ثروت و پست و مقام مي دهد تا بتواند خودش را حفظ كند.
به گفته وي، چنانچه فردي قصد دارد در معنويات و ماديات رشد كند اين است كه از امكاناتي كه خداوند داده است درست استفاده كند و اگر اين امكانات علم و دانش و پست و مقام و ثروت و آبرو به داده است از آنها درست و در مسير الهي استفاده كند مسيرهاي ترقي را يكي بعد از ديگري طي ميكند، اما چنانچه از امكاناتي كه خداوند به آنها داده سوء استفاده كند، آنچه را داده است پس خواهد گرفت.
دبيرجامعه روحانيت كاشان، يادآور شد: خداوند مجموعه اي از خصلتهاي مثبت و منفي در درون ما انسانها قرارداده است كه اين خصلتهاي منفي را درون فرشتگان قرار نداده است، چرا كه فرشتگان الهي بخيل و عجول و حريص نيستند، اما ما انسانها اينگونه آفريده شده ايم، از اين رو فايده خصلتهاي منفي اين است كه اگر انسان از عقل خود براي مبارزه با نفس استفاده كرد و با شيطان مبارزه كرد و صفات منفي را در درون خودش سركوب كرد، آنقدر پيشرفت ميكند كه از ملائكه الله بالاتر ميرود.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: خداوند به انسان خصلتهاي منفي را داده است تا انسان بتواند با آنها مبارزه كند و پيشرفت كند، بنابراين برخي از انسانها در مبارزه با اين صفات منفي شكست ميخورند.
وي افزود: خداوند در اين آيات مي فرمايد، اگرما نبوت و پيامبري را به يك عده خاصي مي دهيم براي اين است كه خصلتهاي آنها هم خصلتهاي خاصي است و انسانهاي ديگر هم اگر تلاش كنند خودشان به اين خصلتها برسانند، حتما مشمول رحمت خدا خواهند شد./201/1307/ب1