مدیریت فرهنگی در حوزه علمیه؛ از آنچه هست تا آنچه باید
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، در بخش نخست این نوشتار گفته شد که امروزه یکی از چالشهای فراروی نظام فرهنگی و توسعه فرهنگ اسلامی، عدم توجه علمی به شیوههای مؤثر در فعالیتهای فرهنگی است.
گفتیم که اصول و مبانی انتخاب روش یا شیوه فرهنگی به ویژه در رابطه با حوزههای علمیه از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و از آنجا که مخاطبان فعالیتهای فرهنگی در حوزههای علمیه طلاب هستند باید به مواردی چون مخاطبشناسی و شناخت وضعیت موجود، شناخت وضعیت مطلوب و شناسایی شیوهها توجه کنیم.
گفته شد که شناخت طلاب درواقع شناخت روحیات، نیازها، قابلیتها، تواناییها و ویژگیهای آنها است، البته مراد از مخاطب شناسی تنها شناخت شناسنامهای مخاطبان نیست، گرچه اطلاع از سن و گستره سنی مخاطبان، نوع خانواده و اموری از این دست تا حدی راهگشای مدیران فرهنگی در طراحی و اجرای برنامههای فرهنگی است؛ اما آنچه از مخاطبشناسی مدنظر است چیزی بسیار فراتر از این است.
در بخش دوم و پایانی این نوشتار با معرفی انواع شیوههای فرهنگی به بررسی کم و کیف اجرای این شیوهها در حوزههای علمیه میپردازیم.
انواع شیوههای فرهنگی
اکنون که دانستیم گزینش شیوههای فرهنگی مشتمل بر مجموعه از مبانی و اصول مرتبط با یکدیگر است به معرفی برخی از مهمترین آنها میپردازیم، قبل از ورود به این بخش لازم است یادآوری شود که شیوههای فرهنگی از یکسو بر اساس فرایند فرهنگسازی (باورها و ارزشها، هنجارها، نقشها و نمادها، رفتارهای اجتماعی) قابل طبقهبندی بوده و از سوی دیگر بر اساس تعداد طبقه و قشربندی اجتماعی طبقهبندی میشود. درنهایت شیوههای فرهنگی، بر اساس انواع روشهای حل مسئله اجتماعی قابل طبقهبندی، متصور میشود:
1-شیوه فرهنگی مبتنی بر آموزش
آموزش (تعلیم و تربیت) انسانها در فرهنگ و زمانهای مختلف به صورتهای متفاوتی اعمال میشود که بهنوعی مؤثر بودن بستر فرهنگی را بر تعلیم و تربیت نشان میدهد؛ اما در عین حال آموزش اثری خاص در زندگی اجتماعی و فرهنگ جامعه یک ملت دارد.
هیچ نهاد آموزشی در توصیفیترین تعاریف و تعابیر سیاسی و توسعهای فارغ از اهداف و مأموریتها و زمینههای فرهنگی و اجتماعی جامعه خود نیست و مراکز آموزشی با جامعه و فرهنگ آن بده بستان و ارتباط متقابل دارد. درواقع، آموزش و فرهنگ مفاهیمی هستند که یکی بدون دیگری تقریباً بیمعنا است چراکه فرهنگ حاصل نمیشود مگر از طریق آموختن برخی اصول و الزامات و بایدها و نبایدها.
ازاینرو شیوه آموزشی در فعالیتهای فرهنگی اولین و مناسبترین شیوۀ عمومی در حوزۀ فرهنگ است.
2-شیوه فرهنگی مبتنی بر دفاع از حق (جهادی)
جهاد و دفاع از هویت، ارزشها و حقوق اجتماعی یک ملت از شاخصهایی است که منجر به فرهنگسازی میشود.
خداوند بزرگ نسبت به اجرای «روش فرهنگی به ملاک حقانیت» وعده موفقیت و پیروزی داده و ابزارهای پیشرفت را هم در اختیار جویندگان و پیوندگان آن قرار داده است و میفرماید: «یاایُّها الذینَ ءامَنوا اِن تَنصرُوااللهَ یَنصُرکُم ویُثبِّت اقدامَکُم (محمد 7)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید یاریتان میکند و گامهایتان را استوار میدارد.»
این به آن معنی است که اگر در گزینش شیوههای فرهنگی جامعه اسلامی «حقانیت» ملاک قرار گیرد خداوند که منبع قدرت و عزت این جهان محسوب میشود این امر را یاری خواهد کرد، همچنین میفرماید: «والذّینَ جاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا و اِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» (عنکبوت 69)؛ کسانی که برای پیاده کردن حقانیت در جامعه اسلامی تلاش میکنند خداوند که منشأ علم، آگاهی و خلاقیت است با ابزارهای مختص خودش این دسته از افراد را هدایت و راهنمایی کرده، توان صبر و استقامت آنها را افزایش داده و چالش و موانع مربوط به آنها را برطرف میسازد.
3-شیوه فرهنگی مبتنی بر معنویت و دین
قرآن و عترت جایگاه آن در فرهنگ و هویت ایرانیان سابقهای طولانی و گسترهای وسیع دارد، تأثیرگذاری فرهنگ قرآن بر فرهنگ ایرانیان در ادوار مختلف مشهور بوده و در این راستا اثرگذاری قرآن بر اشعار و آثار شاعرانی چون سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، خواجه کرمانی، جامی و... قابل توجه است.
درمجموع چنین به نظر میرسد که یکی از عوامل اساسی وحدت ملی ایران و یگانگی فکری و عقیدتی ملت نجیب این کشور از فرهنگ و معارف قرآن مجید و عترت ائمۀ اطهار (ع) سرچشمه گرفته است.
در یک مقایسه فرهنگی میتوان به دست آورد که فرهنگ دینی نسبت به الگوهای دیگر از جامعیت، وسعت نظر و دقت محتوایی بیشتری برخوردار است چنانکه قرآن کریم میفرماید: «کَذالِکَ زیَّنا لِکُلِّ اُمهٍ عمَلَهُم»(انعام 108)؛ اینگونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم؛ و «یا ایُّهَا النَّاس اِنّا خَلَقناکُم مِّن ذَکَرٍ و اُنثی و جَعَلنکُم شعوباً و قبائل لِتَعارَفُوا» (حجرات 13)؛ ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید.
به تعبیر دیگر خداوند به خردهفرهنگهای ویژۀ ملتها احترام گذاشته و بعضاً آنها را امضا کرده است؛ اما از سوی دیگر این تعدد و تکثر فرهنگی، جوامع بشری را از طریق «حبل الله»، «صراط مستقیم»، «وحدانیت الهی»، «ولایت محوری» و «فطرت مشترک انسان» به وحدت رفتاری و مشترکات فرهنگی بهرغم تفاوتهای جغرافیایی، رفاهی و... تبدیل کرده است که این امر سبب پایداری و استحکام بیشتر فرهنگ دینی (در کنار توسعه پایدار در ابعاد مختلف زندگی) نسبت به فرهنگ سیال سنتی و مدرنیته در جامعه شده است.
4-شیوه فرهنگی مبتنی بر عواطف و احساسات
غالباً مؤثرترین شیوه فرهنگی در ارتباطات با جذب مسلمانان و مهاجرین به غرب بر برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان مبتنی است؛ چراکه آدمی با پاسخگویی به احساسات و احسان کردن، بندی از لطف بر گردن مقابل (مخاطبان) انداخته و وی را به دوری گزیدن از ارزشهای قبلیاش وادار میسازد، از سوی دیگر او را بهطرف ارزشهای فرد احسان کننده نزدیک کرده و همراه میسازد؛ به این ترتیب تغییری اساسی در سیستم ارزشی فرد (مخاطب) رخ میدهد.
ازاینرو قرآن کریم و روایات معصومین (ع)، مبلّغان اسلامی و حتی مسلمانان را درباره تأثیر محبت هوشیار کردهاند، قرآن در مواردی مسلمانان را به محبت و همبستگی بین خود تشویق میکند. (نگاه کنید به آلعمران:103؛ انفال:62-63؛ حجرات:10؛ حشر:9) رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسؤولان ستاد برگزاری دهه فجر، رهنمود ویژهای درزمینهٔ استفاده از عواطف و احساسات ارائه دادهاند که قطعاً شیوه فرهنگی تأثیرگذاری بر مخاطبان است.
معظّم له میفرماید: در این مراسم، مردم را با هیجانهای عاطفی صحیح، تر و تازه و زنده کنید. یک سال دوران تفکر و اندیشیدن و درس خواندن و درس گفتن است. در این مراسم بایستی انرژی آن یک سال درس خواندن تأمین بشود. این منظور دیگر با درس خواندن تأمین نمیشود؛ بلکه با احساسات فراهم میگردد.
در عواطف هم از همه قویتر، عواطف مربوط به عاشورا امام حسین (ع) است، به همین خاطر است که بیشتر از همه، آن را تضمین میکند. تولی و تبری؛ یعنی عشق و نفرت و پیوند دوستی و گسستن از دشمنان. این عواطف موجب میشود که انسان بتواند در دوره سال حرف بزند و مستمع گویندگان انقلابی بشوند؛ والا اگر آن شوق و علاقه و عاطفه نبود، اصلاً به حرف گوش نمیکنند و اهمیتی نمیدهند. 6
5-روش فکری مبتنی بر هنر
هنر بهعنوان جزئی از ساختار وجودی فرهنگ، نقطه عزیمت پوششهای آن در عرصه حیات فرهنگی است. در رویارویی با نابسامانی هویتی، راههای فراوانی در حوزه فرهنگ وجود دارد، اما شیوه هنری همچنان ژرفای وجودی فرهنگ را تحت تأثیر خود دارد؛ چه آنکه شیوههای دیگر توانایی نمود گوهر فرهنگ را فاقد بوده است.
هنر سنتی اسلامی بیانگر معنویت و پیام باطنی و اصلی اسلام بهوسیله زبانی ازلی است که دقیقاً با همین ازلیّت و تمثیل پردازی بیواسطهاش، مؤثر و بیدردسرتر از اغلب توصیفات دین شناختی اسلام عمل میکند.7 صرف وجود هنر اسلامی بر ظهور وحدت در کثرت گواهی میدهد که توازن و هماهنگی ناشی از آن، جلوهای رهاییبخش دارد که انسان را از بند کثرت رها میسازد و به او امکان میدهد تا وجد و نشاط بیحد و حصر تقرب به خدای یگانه را تجربه کند.8
در این بین «هنر» از شیوههای نادری است که به دلیل برخورداری از ویژگی بازتاب دهندگی هویت اجتماعی در آفریده و مصنوع، به گردآوری عناصر هویتی و متمرکز ساختن آن در فرایند ایجاد اثر قادر است؛ و در پی تلاقی و برخورد ارزشها، امکان ثبت تجربهها را فراهم میآورد و هویت فرهنگی در قالب هنر پایا و ماندگار میشود. در این بین خط، کتابت، تذهیب و تئاتر و کلیه آثار هنری بهعنوان شیوه فعالیت فرهنگی برتر قابل بررسی است.9
رهنمود مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در خصوص هنر و نحو کاربرد آن چنین است: «وقتی که هنری را در خود یافتید و آن را دنبال کردید و ریشه و چشمه هنر را در خودتان به جوشش درآورید، باید کوشش کنید مایۀ هنری را غلیظ نمایید تا بتوانید این اندیشه مقدس و این روح پاک امروز دنیا – یعنی انقلاب اسلامی- را که مثل روح و اندیشه معصومی، در دنیای ناپاک افکار غلط و در روزگار سیاه ما، بالاخره جای خودش را در دنیا باز میکند، تقویت نمایید و گسترش دهید.»
10
استفاده از ابزار مختلف هنری فوق میتواند در ایجاد انگیزههای تحصیلی، تهذیب و درنتیجه موفقیت غیر قابل کتمان طلاب مؤثر واقع شود.
6-شیوه فرهنگی مبتنی بر فنون ارتباطات و پیامرسانی
صاحبنظران جملگی بر این باورند که انسان موجودی اجتماعی بوده و آشکار است که این ماهیت اجتماعی، آدمی را به برقراری رابطه و ایجاد ارتباط با وجوه گوناگون اجتماع و مجموعهای که در آن است رهنمود میسازد و انسانها به توجه به ساخت روانی، شرایط تربیتی و چگونگی محیط در سلسلهای از ارتباطات که از جنبههای «نوع و چگونگی باهم تفاوت دارند» گرفتارند.
در این راستا ارتباطات و چگونگی جهتگیری آنها به سمت «اهداف فرهنگی» از مسائل ضروری مورد توجه است، این توجه ناشی از آن است که مدیران دریافتهاند ارتباط مؤثر با فرهنگ مردم در توفیق آنها برای دستیابی به اهداف عالی عامل مؤثری است.
این مهم در حوزههای علمیه آنگاه بیشتر احساس میشود که توجه مدیر فرهنگی به این نکته معطوف شود که یک طلبه پس از دوران تحصیل ناگزیر از ارتباطگیری با مردم و اقشار گوناگون است.
روش فرهنگی مبتنی بر صنعت ورزش
ورزش در دین اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است، پیامبر (ص) فرموده است: «علموا ابنائکم الرمی والسباحه؛ به فرزندان خود تیراندازی و شنا بیاموزید.»(11)
ورزش علاوه بر ایجاد نشاط در انسانها، عامل مهم تعامل و تبادل فرهنگی به شمار میرود و حتی در روابط مختلف افراد هم گاهی نقش تعیینکنندهای دارد.
حضرت امام (ره) در بیانی راهبردی خطاب به ورزشکاران میفرماید: «شما نمونه باشید در کشورهای دیگر که شماها از جمهوری اسلامی هستید. ما امروز احتیاج به این داریم که اسلام را در هر جا تقویت کنیم و در هر جا پیاده کنیم و از مملکت خودمان، اسلام را به جاهای دیگر به آن معنایی که در مملکت الآن حاصل شده است صادر کنیم و یکی از وجه صدورش همین شما جوانها هستید که در سایر کشورها که میروید، جمعیتهای زیادی به تماشای شما میآیند باید طوری بکنید که این جمعیتهای زیاد را دعوت کنید عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان و در کردارتان طوری باشید که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم انشاء الله برود.»(12)
سخن آخر
باورها، ارزشها و رفتارهای فرهنگی که از طریق شیوههای فرهنگی، حفظ و منتقل میشوند از زمینههای متفاوتی تأثیر میپذیرند.
با توجه به اینکه زمینههای شناختی مناسب موفقیت از طریق نظام جامعهپذیری شکل میگیرند و توسعه مییابند، برنامهریزی برای زمینههای شناختی از طریق گزینش شیوههای فرهنگی مناسب ضرورت دارد. بر این اساس مدیریت فرهنگی حوزههای علمیه بایستی به هماهنگی مبانی و اصول شیوهای فرهنگی با معارف اسلام ناب محمدی توجه لازم را داشته و برنامهها را با آن همسو کنند.
در این صورت تکامل فرهنگی علاوه بر تضمین نو شوندگی، طراوت، انعطافپذیری و توسعه کثرت در عین وحدت، قدرت پاسخگویی به نیازمندیها و مقتضیات کنونی را به ارمغان خواهد آورد؛ زیرا توسعه فرهنگی از دیدگاه اسلام زمانی تحقق مییابد که تنوع و تکثر در مسائل یادشده همراه با انسجام بر محور تکامل پرستش و عبودیت شکل گیرد.
ازاینرو مؤلفههای مبتنی بر اشراف حوزوی که در این مقاله ذکر شده، میتواند با اتکا به سفارشهای متنوع و گستردهای که در روایات و سیره معصومین (ع) در مورد تبلیغ و بسط فرهنگ اسلامی آمده است، شناسایی و طبقهبندی مجدد شود تا در طلاب حوزههای علمیه تأثیرگذار و پیش برنده باشد./703/9314/ب1
حجتالاسلام علیرضا احمدی
پینوشتها:
1- مبانی انسانشناسی (گرد شهر با چراغ)، محمود روحالامینی، (تهران، عطار،1368 ه.ش)، ص 147.
2- فرهنگ انقلاب اسلامی، محمدجواد باهنر، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1371 ه.ش)، ص 318.
3- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، مورخ 1360/5/12 ه.ش. روزنامه اطلاعات
4- اصول طراحی برنامههای فرهنگی، فرهاد بخشنده، مجید محسنی، (تهران، انتشارات علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) 1378 ه.ش)، ص 25.
5- مردمشناسی فرهنگی، مهدی زند وکیلی، (قم، زمزم هدایت، 1383 ه.ش ص 19).
6- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)،11/10/ 1369 ه.ش. روزنامه جمهوری اسلامی.
7- هنر و معنویت اسلامی، سید حسن نصر، ترجمه رحیم قاسمیان، (تهران، انتشارات سوره، 1375 ه.ش) ص 188.
8- همان، ص 194.
9- قابلیت هنر قدسی در هویت بخشی به حوزه ایران فرهنگی، محبتی عطار زاده، (همایش بینالمللی فرهنگ ایران، موسسه مطالعات ملی، 1387 ه.ش)، ص 282.
10- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، 21/8/ 1368 ه.ش. روزنامه قدس.
11- الحدیث، ج 2، محمدتقی فلسفی، (تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 ه.ش)، ص 137.
12- صحیفه امام (ره)، 16، تاریخ سخنرانی: 60/12/16، ص 81.
کتابنامه:
1. اصول طراحی برنامههای فرهنگی، فرهاد بخشنده، مجید محسنی، (تهران، انتشارات علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) 1378 ه.ش).
2. الحدیث، ج 2، محمدتقی فلسفی، (تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 ه.ش).
3. روزنامه اطلاعات، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، مورخ 1360/5/12 ه.ش.
4. روزنامه جمهوری اسلامی، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)،11/10/ 1369 ه.ش.
5. روزنامه قدس، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، 21/8/ 1368 ه.ش.
6. صحیفه امام (ره)، 16، تاریخ سخنرانی: 60/12/16.
7. فرهنگ انقلاب اسلامی، محمدجواد باهنر، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1371 ه.ش).
8. قابلیت هنر قدسی در هویت بخشی به حوزه ایران فرهنگی، محبتی عطار زاده، (همایش بینالمللی فرهنگ ایران، موسسه مطالعات ملی، 1387 ه.ش).
9. مبانی انسانشناسی (گرد شهر با چراغ)، محمود روحالامینی، (تهران، عطار،1368 ه.ش).
10. مردمشناسی فرهنگی، مهدی زند وکیلی، قم، زمزم هدایت، 1383 ه.ش.
11. هنر و معنویت اسلامی، سید حسن نصر، ترجمه رحیم قاسمیان، (تهران، انتشارات سوره، 1375 ه.ش).