بچهها عروسک نیستند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا،گاهی بعضی واژهها، مفهوم حقیقی خود را از دست میدهند و یا تحریف میشوند، به شکلی که مفهومی غیر از معنای حقیقی خود یا ضد آن را پیدا میکنند.
یکی از واژههایی که شدیداً دستخوش این آفت شده، واژه «تربیت» است؛ این کلمه، گاهی آنچنان تحریف میشود که مفهومی کاملاً برعکس پیدا میکند، در این صورت، نتیجهاش نیز کاملاً معکوس میشود.
یعنی «تربیت» میشود «ضد تربیت!» تربیتی که باید به وسیله رشد و بالندگی و شادابی کودک باشد، عاملی برای رکود و جمود و وسواس او میشود و نیروهای حیات وی را که باید در راه شکوفای و رشد و شخصیت او به کار گرفته شود، سرکوب میکند و شکوفههای نوشکفته نهال وجودش را که باید ثمر دهد و رهتوشه راه زندگی سعادتمندانهاش شود، پژمرده کرده و می خشکاند!
یک نمونه از این «ضد تربیتها» که در بسیاری از خانوادهها و نزد بسیاری از مردم رواج دارد، روشی است که ما نام آن را «تربیت عروسکی» میگذاریم؛ کسانی که این روش را به کار می برند، گویا فرزندانشان را با عروسک اشتباه گرفتهاند!
آن هم نه عروسکی که در دست بچههاست و با آن بازی میکنند، بلکه عروسکی تمیز و منظم که پشت شیشه و در ویترین یا کمد قرار داردو دست به آن نمیرسد!
اینان میخواهند بچه را طوری تربیت(!) کنند که تمیز و مرتب باشد، لباسش را کثیف نکند، موهایش منظم باشد، نزد دیگران مؤدب باشد، به هیچ چیز دست نزند و خلاصه مثل یک «عروسک کوکی» کاملاً مطیع اراده و سلیقه آنان باشد.
این روش، از بدترین شیوههای تربیتی است(نه، اصلاً تربیت نیست؛ بلکه ضد تربیت است)؛ انضباط شدید، قید و بندهایی به جان کودک میزند که وجدان او را ناراحت و وسواسی میکند و در روح او مشکلاتی به وجود می آورد که مانع تکامل او میشود و سالهای بعد نیز که وارد جامعه شد، از این خارهای راه، رنج میبرد و این ترسها و نگرانیهایی که در اعماق جانش فرو رفته است، او را از هر پیشرفت و نوآوری باز میدارد.
چند راهکار
1. در همه مراحل تربیت کودک، باید ظرفیت و توان کودک و اقتضای سنّی او را در نظر گرفت.
2. نظم و انضباط و مؤدب بودن، لازم و ضروری است، اما از یک کودک دو ساله نباید توقع انضباط و ادبی را داشت که از یک کودک هشت ساله انتظار میرود؛ جان و روح کودک دو ساله با مقررات خشک و شدید، بیگانه است و چنین مقرراتی لطمههای شدیدیبه روح و اعصاب او میزند.
3. «تربیت» غیر از «انضباط خشک» است؛ بر والدین و مربیان لازم است فرق بین این دو را بشناسند تا به نام «تربیت» دچار «ضد تربیت» نشوند.
4. آنچه در این هشدار بیان شده است، غیر از «لوس و خود سر و خودخواه» بار آوردن کودک است.
5. سلیقههای تربیتی گوناگونی در جامعه وجود دارد؛ ما نباید فرزندانمان را فدای تقلید از دیگران و سلیقه و توقعهای آنان کنیم، بلکه باید با مطالعه و تحقیق و تفکر و مشورت با افراد با صلاحیت، یک شیوه صحیح تربیتی را انتخاب و فرزندمان را بر مبنای آن تربیت کنیم. اگر خودمان یک مبنا و یک روش نداشته باشم، در میان امواج و سلیقههای گوناگون تربیتی، سرگردان خواهیم شد./841/ت303/س
کتاب «هشدارهای تربیتی» نوشته حجتالاسلام علی اکبر مظاهری