آرزوهای بر باد رفته!
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «حمایت»، این روزنامه در یادداشتی از «اسماعیل کوثری» نوشت:
سفر رسمی «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی، از این جهت یکی از اتفاقات مهم منطقهای طی روزهای اخیر به شمار میرود که نقش بسزایی در سیاست خارجی خصمانه کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به جمهوری اسلامی و افزایش ایرانهراسی دارد. از سوی دیگر، رؤسای جمهور آمریکا معمولاً در اولین سفر خارجی خود به کشورهای همسایه شمالی و جنوبی مانند کانادا و مکزیک یا کشورهای اروپایی سفر میکردند و اینکه ترامپ در اولین سفر خود، عربستان سعودی را به عنوان مقصد انتخاب کرده است، از اهمیت غرب آسیا در دیپلماسی کاخ سفید حکایت دارد.
هرچند این سفر برای تحکیم روابط عربستان و آمریکا و احیای جایگاه مخدوش واشنگتن که از دوران اوباما به ارث مانده بود، صورت گرفته اما رییس جمهور آمریکا برای تقویت همهجانبه عربستان در مقابله نیابتی با ایران به ریاض رفته است.
شاهد این مدعا آن است که وزیر امور خارجه آمریکا تصریح کرده است که سفر ترامپ به عربستان با هدف تقویت ساختار نظامی آن کشور و به منظور جلوگیری از نفوذ ایران است که به روشنی به نفوذ گسترده ایران در میان ملتهای منطقه اشاره دارد.
بر اساس قرارداد نظامی امضاء شده بین دو کشور، آمریکاییها در ازای دریافت 110 میلیارد دلار از سعودیها قرار است سلاحها و تجهیزات نظامی پیشرفته از جمله هواپیما، کشتی، بمبهای هدایتشونده، تانک، بالگردهای شناسایی، سامانه دفاع موشکی و ابزارهای امنیت سایبری را در اختیار عربستان قرار دهند.
نکته جالب ماجرا اینجاست که درست در روزی که این قرارداد به امضاء رسید، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا از ایران خواسته است تا برنامه موشکی خود را متوقف کند! این درخواست وقیحانه در حالی که ایران اسلامی در منطقهای پر از تنش، درگیری و تهدیدات امنیتی قرار گرفته است، زمانی مطرح میشود که مردم ایران با برگزاری انتخابات پرشور ریاست جمهوری و با حضور بیش از 40 میلیون نفر، پیام روشنی به مسئولین متوهم آمریکایی ارسال کردند.
مردم ایران با مشارکت گسترده در پای صندوقهای رأی، پاسخ قاطع و کوبندهای به هر نوع زیادهخواهی و درخواست نامشروع استکبار جهانی دادند و با صدای رسا اعلام کردند که پشتوانه دکترین دفاعی ایران، میلیونها ایرانی آماده، مقاوم و انقلابی هستند که نمیتوان با تهدید و ارعاب آنها را از طی مسیری که انتخاب کردهاند، منصرف نمود.
این امر البته مسبوق به سابقه است، چراکه آمریکاییها با تحریمهای گسترده تسلیحاتی در برهه جنگ تحمیلی، همه همت خود را مصروف تضعیف نظام اسلامی کردند و با اشاعه موج ایرانهراسی در کشورهای منطقه کوشیدند تا به منافع اقتصادی و سیاسی خود دست یابند. دولتمردان کاخ سفید پس از توافق هستهای، یکی از شروط انجام تعهداتشان را توقف برنامه دفاعی و موشکی کشورمان عنوان کرده و تلاش کردند آن را غیرقانونی و مغایر با قوانین بینالمللی جلوه دهند در حالی که تاکنون هیچ قاعده معاهدهای و عرفی در حقوق بینالملل تصویب نشده که حق ذاتی کشورها در زمینه تولید و توسعه دانش و فناوری موشکی را محدود یا سلب نماید.
یکی از انتقادهای سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی در دوره ریاست جمهوری اوباما این بود که وی نتوانسته با استفاده از فرصت برجام، به سوی برچیدن یا توقف پیشرفتهای موشکی ایران گام بردارد و بر لزوم تغییر جهت فرایند اجرای توافق هستهای به سمت هدف مذکور تأکید میکردند. حتی برخی هیئتهای اندیشهورز و محافل تحلیلی، مطالعاتی را به سفارش دولت اوباما برای دستیابی به این هدف به انجام رساندند و زمینههای گسترش این خواسته را در سطح لابیهای صهیونیستی و بینالمللی فراهم کردند.
زمانی که ترامپ کلیددار کاخ سفید شد، وعده داد که رویکرد قاطعانه و سختتری را در قبال ایران در پیش بگیرد ولی همان مواضع اوباما را با تغییراتی جزیی اتخاذ کرد. آمریکاییها از ابعاد قدرت نظامی ایران آگاهند و به خوبی میدانند که در صورت تعرض و تهاجم نظامی، با پاسخ دندانشکن نیروهای مسلح مواجه خواهند شد. لذا با یک تیر دو نشان زدند؛ از یک طرف قراردادی را منعقد کردند که سود هنگفت اقتصادی برای آنها به همراه داشت و از طرف دیگر، با اجتناب از جنگ از پیش باخته با کشورمان، تمام هزینههای رویارویی نیابتی با ایران را بر دوش عربستان گذاشتند. سودآوری چنین قراردادی برای آمریکا به حدی بود که دونالد ترامپ با وقاحت همیشگیاش نتوانست علت اصلی انعقاد چنین قراردادی را پنهان کند و با خوشحالی روز شنبه را برای آمریکا «روزی عالی» توصیف کرد چراکه به گفته او با سرمایهگذاری مبلغ این قرارداد در آمریکا و ورود این حجم از دلار به اقتصاد این کشور، هزاران شغل ایجاد خواهد شد.
نکته قابل توجه در این خصوص، مرور تهدیدات آمریکاییها تا به امروز است که از طرح حمله نظامی به ایران در دوره جورج بوش با شدت آغاز شد، در دوره اوباما با کمی تلطیف به «گزینههای روی میز» بسنده شد و در زمان ترامپ، به خواهش و تمنا برای کنار گذاشتن توان موشکی منتهی گردید ! هر انسان عاقلی با اندک مایهای از انصاف و صداقت از این همه تناقض و آشفتگی آمریکاییها شگفت زده میشود که چگونه ممکن است در یک روز، رژیمی تروریستپرور و متحجر مانند عربستان را طی قراردادی بیسابقه تا بندندان تجهیز کرد و درست چند ساعت بعد و در همان روز از ایران که با هیچ معیاری قابل قیاس با خاندان تروریستپرور آل سعود نیست را به حمایت از تروریسم متهم کرده و درخواست کند که برنامههای دفاعیاش را در منطقه پرآشوب غرب آسیا متوقف کند! این در حالی است که مردم منطقه از جمله عراق، سوریه و یمن سالهاست که قربانی تروریستهای دستپرورده آمریکا و عربستان هستند و روزانه زندگی صدها انسان بیگناه در این کشورها نابود میشود.
در شرایطی که آلسعود که دشمنی دیرینه آنها با ایران اسلامی و خوی تجاوزکارانه آنها در منطقه بر هیچکس پوشیده نیست و همواره توسط اربابان آمریکایی خود با پیشرفتهترین سلاحها تجهیز میشوند تا اهداف استعماری آنها را در منطقه به پیش ببرند، درخواست از ایران برای کنار گذاشتن برنامه موشکی و کوتاه آمدن از سیاستهای دفاعی آیا معنایی جز ادامه سیاستهای استکباری و اصرار بر نظام منسوخ تک قطبی به رهبری آمریکا دارد ؟
بدون تردید، موضع ثابت جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از سیاستهای کلی نظام و راهبردهای کلان امنیت ملی بوده و هست، بر عدم توقف و عملیاتی کردن همه مراحل دفاعی اعم از طراحی و تولید تأکید داشته و بر اساس موازین حقوق بینالمللی نیز تولید و توسعه دانش و فناوری موشکی از جمله حقوق مسلم کشورمان است که پیوندی ناگسستنی با حقوق مقرر در ماده 51 منشور ملل متحد دارد و به هیچ بهانهای قابل سلب نیست. لذا رؤیای آمریکاییها در این زمینه، مانند همه آرزوهای برباد رفته آنها در تضعیف و برچیدن مؤلفههای قدرت نظام اسلامی به کابوسی مبدل خواهد شد که در نهایت طعم شکست و هزیمت را به همه مستکبران جهان میچشاند./۱۳۲۵//۱۰۲/خ