۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۱
کد خبر: ۵۰۶۳۳۴

مشروعیت بخشی به کالای غربی با «قال المعصوم»

سخنان بزک‌کرده و به ظاهر زیبا که در ستایش رای مردم از نگاه اسلام است، به خوبی نشان می‌دهد گوینده قصد کرده است کالای غربی را با مهر «قال المعصوم»‌! مشروعیت بخشد!
نقد و نظر

بِاسْمِهِ‌تَعَاٰلیٰ‌شَأْنُهُ‌ٛٱلعَزیۧزُ

هنوز دوران اصطلاحات دو پهلو را از یاد نبرده‌ایم که شخصی در قامت لباس روحانیت بر منبر (: تریبون) قرار می‌گرفت و کلمه «آزادی» را بر زبان می‌راند تا هرکسی از ظن خود برداشتی کند و سوت و کف بزند!

یکی در پی آزادی از قید و بندهای دولت پیشین بود، یکی آزادی توطئه و دیگری آزادی بیان و دیگری آزادی دین و مذهب و آن دیگری لاقیدی و هرهری مسلکی و هر کس هر چه که می‌خواست!

همان سال‌ها بود که دولت دوم خردادی که با پنهان شدن پشت لبخندها و بدون برنامه بر سر کار آمده بود حالا دیگر چیزی نداشت برای جذب رای در دوره دوم؛ پس این بار پشت اشک پنهان شد و برای مهندسی آرا نیز «رای اولی‌های پانزده ساله‌» را نقشه کشید و برای جذب آرای اهل سنت هم خدشه‌ای به مفهوم ولایت وارد ساخت.

او در یک سخنرانی نادر، مفهوم «ولایت» را به معنای دوستی، تنزل داد تا جای پایی در قلب اهل سنت شریف ایران باز کند. شگفت این که در فضای رسانه‌ای آن روزها و هوچی‌گری‌های سنت‌ستیز و دین‌گریز، صدایی هم از حوزه‌های علمیه برنخاست و کسی کفن‌پوشان و پای پیاده در شهر نگشت تا این تحریف آشکار مبانی تشیع در کشور شیعه را رسوا کند!

اهل سنت نیز به اعتقاد نگارنده، فریب عوام‌فریبی این ژست‌های انتخاباتی را خوردند چرا که کسی که زیراب اعتقادات مکتبی خودش را بزند، فرد قابل اطمینانی نخواهد بود و نبود! کدام پیشرفت و رفع محرومیتی را در مناطق سنی‌نشین کشور دیدیم که حاصل این اعتماد توخالی باشیم؟ همان دولتی که در مناطق محروم شیعه نشین کوهرنگ، به جای محرومیت‌زدایی به فکر احداث پیست اسکی بود و فرش مراسمش‌ را از خانه‌های روستاییانی تأمین کرد که قوت غالب سالشان نان خشک و دوغ است!

یک بار دیگر اما انگار باید شاهد به حراج گذاشتن معتقدات مذهبی‌ باشیم و تاریخ، تَکرار می‌شود! اما تفاوت این جا است که تحریف عقیدتی، این بار برای جذب رای نیست! رئیس جمهور مستقر، که باز در قامت لباس روحانیت است برای جذب رای، عوام‌فریبی‌های دیگری را در دستور کار داشت مثل برجام و سایه جنگ و ترساندن مردم از رقیب برای کارهای نکرده مثل اعدام منافقین شقی و دیوارکشی پیاده‌روها!

پس انگیزه تضعیف مبانی مذهب ناب شیعی چیست؟ شیعه بر کدامین اصل دینی و قرآنی پافشاری دارد که این مکتب را در طول تاریخ اسلام از دیگران متمایز کرده است؟

ابتدا متن سخنان رئیس جمهور را مرور می‌کنیم: «دکتر روحانی: حکومت علی با خواست و اصرار مردم تشکیل شد و این در حالی بود که ایشان در برابر اصرار مردم به آنها فرمودند که حکومت عدل من برای شما سنگین است و باید به سراغ فرد دیگری بروید، اما در عین حال این را نیز گفتند که اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود. رییس جمهور با اشاره به اینکه اهتمام به خواست مردم، متن اسلام است، گفت: مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی نیز انتخاب و نظر مردم بود. دکتر روحانی افزود: انتخاباتی که ما امروز در کشور انجام می‌دهیم و همچنین موضوع آراء مردم، پیروی از تفکر غرب نیست و به دنبال رأی مردم به عنوان هدیه دنیای غرب پس از رنسانس نیستیم، بلکه ما دارای مذهب، مرام و دینی هستیم که امیرالمؤمنین علی مبنای حکومت را در آن، نظر، خواست و آراء مردم می‌داند.»

این سخنان بزک‌کرده و به ظاهر زیبا که در ستایش رای مردم از نگاه اسلام است، به خوبی نشان می‌دهد گوینده قصد کرده است برخلاف رئیس اسبق که «آن‌چه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد!‌» کالای غربی را با مهر «قال المعصوم»‌! مشروعیت بخشد!

آن قبلی این شرافت را داشت که جامعه مدنی را حلوا حلوا کند و آبراهام لینکلن را شهید بخواند و هر نهاد انقلابی و مکتبی را تخطئه کند اما این یکی گویا مسیر جعل و وضع را پیشه کرده و پس از 1396 سال که از هجرت نبوی و تشکیل حکومت اسلامی در مدینة النبی گذشته به استناد ناقص از بیان نورانی امیرالمؤمنین علیه اسلام، نظریه دیگران را در قلب جغرافیای شیعه و با رنگ و لعاب مذهبی به خورد عامه بدهد!

دو پرسش کلیدی در این جا باید از دولت بی‌کلید پرسید!

یکم این که مفهوم مشروعیت و مقبولیت را امروز، بچه‌های دبیرستانی هم می‌دانند و دوران دوپهلو سخن گفتن گذشته است. آیا رئیس جمهوری با کسوت روحانیت از درک آن عاجز است؟! آیا این هم از آن افاضات کذایی است که از عاشورا درس مذاکره گرفت و خلقی را از شدت مصیبت خنداند؟!

دوم این که ایام انتخابات گذشت و دیدیم چه کردند برای ریاست دوباره؛ پس این معرکه‌گیری‌ها برای چیست؟ سبق لسان بوده و آلزایمر سیاسی و ادبیات منقلی یا حکایت، چیز دیگری است!

همه می‌دانیم که اسلام، دین «لااکراه» است البته پس از آن که «رشد» و «غی»، تبیین گردد و هیچ حکومتی و هیچ حاکمیتی و هیچ حاکمی بی آن که مردم خواهان آن باشند بر آنان حکومت نمی‌کند چرا که اسلام، حکومت عقل و عقلانیت بر دل‌ها است نه شمشیر دیکتاتوری بر کالبدها!‌

این است که اگر بیعتی نبود پیامبر اعظم، از مکه به مدینه نمی‌رفت و حکومت تأسیس نمی‌فرمود و همین است که علی امیرالمؤمنین 25 سال خانه نشین شد و خس در گلو خاشاک در چشم!

باز همه می‌دانیم وقتی که مردم به ستوه آمده از هرج و مرج و خلیفه‌کشی به در خانه علی گرد آمدند نیامدند بگویند دست از اعتقادمان برداشته‌ایم و حالا فهمیدیم که جانشین رسول خدا را باید خدا معین کند و آمده‌ایم دست بیعت بدهیم با منصوب خدا! گفتند تو را روزی جوان و شوخ می‌دیدیم حالا شیخی و رنجور، پس بیا بر ما ریاست کن!

اگر غیر از این بود مگر علی در استقرار حکومت ولایی، لحظه‌ای تردید می‌کرد و مردم را به دیگران حوالت می‌داد؟! ولایتی که اگر نبی اکرم صلی الله علیه و آله آن را در غدیر خم، ابلاغ نمی‌کرد رسالتش را انجام نداده بود و دین کامل نشده بود.

آری! مردم و مسلمانان، هنوز هم مختارند که ولی امر منصوب الهی را برگزینند و به سعادت دنیا و آخرت برسند و یا درپی دیگران باشند و همین باشند که هستند!

اکنون پاسخ آن دو پرسش این است که هم شیخ حسن روحانی می‌داند که حقیقت چیست و هم در پی رای انتخاباتی نیست!

او را نصحیت نکنیم که فلانی بیا دوباره درس بخوان و مدرک بگیر!‌

او اهداف دیگری در سر دارد! چه کند که دستانش خالی است! چهار سال تمام، مقدرات کشور را دخیل بست به سبد برجام و حالا تخم‌مرغ‌ها شکسته و سبد پاره و دست‌ها تهی است!

گیرم که مردم خرسند باشند که سایه جنگ را برجامِ سیمان‌افکن از کشور دور ساخته و پیاده‌روها چهار سال دیگر هم دیوار کشی نمی‌شود و منافقان جلاد را دیگر کسی اعدام نخواهد کرد! خب ثم‌ ماذا؟!

پس تولید و اشتغال و ازدواج و مسکن چه می‌شود با این تحریم‌های مادربخطا؟! این دولت که حال اقتصاد مقاومتی ندارد.

حالا باید قرآن‌ها را از نیزه‌ها باز کرد و نشست به تحریف آن تا ملت، چهار سال بعدی را به بازی «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» سرگرم کرد!

اکنون ببینیم بزرگان و فرهیختگان و افسران جنگ نرم و آتش باختیاران چه خواهند کرد؟ لازم نیست هیاهو کرد و کشور را به هم ریخت و در نقشه تهی‌دستان کهن‌سال بازی کرد! اما لازم هم نیست 1400 سال بگذرد تا در سوگ جهالت به خیابان‌ها ریخت. اگر آن روزها عمارها بودند شاید این مصیبت‌ها تا به امروز گریبان مسلمانان را نمی‌گرفت که در مخاصمه طاغوت سعودی و قطر، از سویی نفت مسلمانان را به شکم کفار بریزند از سویی فتوا بدهند که روزه قطری‌ها باطل است حاجیان قطری را به مسجدالحرام راه ندهند!

انتخابات نشان داد امروز بیش از هر زمان دیگری به روشنگری نیازداریم که بی‌سوادی و عوام‌فریبی را رسوا کنیم. براستی چرا دولتی که رای جمهوریت را دست و پا کرده است، پیش از تنفیذ ولی فقیه، نگران مشروعیت است؟

وَٱلسَّلامُ عَلَیۧناٰ وَ عَلیٰ عِباٰدِاللّه ٱلصّاٰلِحیۧن

حامد عبداللهی

دانش‌آموخته دوره دکتری تاریخ و تمدن اسلامی

/۹۲۴/ی۷۰۱/ج

ارسال نظرات