نماز و بازدارندگی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به آیه بازدارندگی نماز از فحشا و منکرات به پرسش دلیل گناه کار بودن برخی نماز گزاران چیست پاسخ می دهد.
آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این مرجع تقلید است:
از نظر قرآن مجيد يكى از آثار نماز اين است كه انسان را از ارتكاب كارهاى بد و ناروا باز مى دارد، آنجا كه مى فرمايد«وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحشاءِ وَالْمُنْكَرِ» نماز را بپا دار، كه نماز انسان را از كارهاى بد و ناروا باز مى دارد؛ با اين حال ملاحظه مى شود كه برخى از نمازگزاران به گناه و كارهاى بد آلوده اند، و نماز در كردار و گفتار آنان اثرى نمى گذارد، در اين صورت معنى آيه ياد شده چيست؟
اصولاً بايد توجه نمود، كه پايه استوار براى بازدارى انسان، از خلاف و گناه، همان ايمان و ياد خدا است، انسان غافل از خدا، به سر انجام اعمال و كردار خويش نمى انديشد، و براى ارضاى تمايلات و غرايز سركش خود، حد و مرزى نمى شناسد؛ بر عكس ياد خدايى كه از تمام كارهاى كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايى كه از آنچه در زواياى روان ما لانه گرفته و يا از انديشه ما مى گذرد مطلع و با خبر است، ما را از خود كامگى و هوسرانى و مرزنشناسى باز مى دارد.
يگانه راه طبيعى و مؤثر و پيوسته، براى كنترل غرايز و خواسته هاى نامشروع، ياد خدا، ياد مقام اولياى خدا، ياد كيفرهاى خطاكاران، و ياد پاداش فرمانبرداران او است؛ قرآن مردان خدا را چنين معرفى مى كند «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه» مردانى كه بازرگانى و داد و ستد، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد.
ناگفته پيدا است، غفلت از خدا و بى خبرى از او، موجب تيرگى عقل و خرد، و كم فروغى نور وجدان مى گردد، و يك چنين فردى نمى تواند در جرگه مردان خدا قرار گيرد.
امام علی(ع) براى ياد خدا، اهميت خاصى قائل شده و درباره آن چنين مى گويد «انّ اللّه جعل الذكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقرة وتبصر به بعد العشوة وتنقاد به بعد المعاندة» خداوند ياد خود را صيقل وروشنايى دلها قرار داده كه در پرتو آن، پس از كرى مى شنوند، وپس از تاريكى مى بينند، و بعد از دشمنى و ستيزه، فرمان مى برند.
امام على (ع) در اين جمله ها، غفلت را يك نوع كرى و كورى براى دلها مى داند، كه موجب سركشى و ستيزه و دشمنى انسان با حق و حقيقت مى گردد، و در برابر آن، «ذكر» و «ياد خدا» را مايه شنوايى و روشنى دل معرفى مى كند كه نفس سركش را مهار كرده و او را از ستيزگى با حقيقت باز مى دارد.
بنابراين بيان، يك فرد غافل از خدا و كيفرها و پاداش هاى او، بسان سوار كور و كرى است كه بر اسب سركشى سوار باشد، بدون گفت و گو اسب، او را به سنگ ها خواهد كوبيد و در ميان دره اى پرتاب خواهد كرد ولى افرادى كه دل هايى بيدار و متذكر دارند، واكنش اعمال خود را از نزديك مشاهده مى كنند، سخن حق را كاملاً مى شنوند، و نفس سركش را با ياد خدا، مهار مى نمايند.
امام باقر (ع)در ضمن امورى كه به يكى از دوستان خود سفارش مى كند، مى فرمايد همواره به ياد خدا باشيد، زيرا ياد خدا، ميان انسان و ارتكاب عمل خلاف، مانع وحائل مى گردد.
اصبغ بن نباته مى گويد: اميرمؤمنان (ع) فرمود: در دو موقع بياد خدا باش يكى «هنگام مصيبت» و ديگرى «وقتى كه با گناه و خلافى روبه رو مى شوى» و ياد خدا در موقع روبرو شدن با گناه مهمتر است، زيرا ياد وى، ميان انسان و گناه حائل مى گردد.
امّا ياد خدا درجاتى دارد و هرگز يك نواخت نيست، گاهى به مرحله اى مى رسد، كه انسان را در برابر هر نوع گناه بيمه مى كند و ارتكاب گناه، به صورت يك محال عادى در مى آيد، آنان افرادى هستند كه در پرتو ياد خدا، قلوبى آرام، دلهايى بيدار، ديدگانى پر فروغ، گوش هايى شنوا، و نفوسى فرمانبردار دارند.
در بسيارى از مردم ياد خدا، در درجه متوسطى قرار مى گيرد، مثلاً افرادى پيدا مى شوند كه در عين اينكه به برخى از گناهان آلوده مى گردند، ولى به هيچ وجه حاضر نمى شوند خونى را بريزند، مال يتيمى را بخورند، به ناموس كسى تجاوز كنند زيرا مى دانند كه كيفرهاى الهى در اين موارد بسيار سخت و سنگين است و وجدان آنها در برابر اين گناهان مقاومت مى كند.
گاهى ياد خدا به قدرى ضعيف و كم فروغ مى گردد، كه فقط به صورت زمينه اى براى ترك گناه جلوه مى كند، چه بسا عوامل نيرومندترى، اثر اين زمينه را خنثى مى سازد ولى هرگاه ياد خدا در همين صورت كه به اصطلاح علت ناقص است پرورش داده شود، مى تواند انسان را در آينده از بسيارى از گناهان باز دارد./1324/ت۳۰۳/ی