فلسفه اصلی مقامات بالای سیدالشهداء
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی اختصاصی که در اختیار شبستان قرار داده، فلسفه صبر عاشورائیان به ویژه حضرت زینب کبری(س)را شرح داده است.
برای روشن شدن این مساله مقدمه ای را بیان می کنم؛ ایمان نیز دارای درجات و مراتبی است؛ مرتبه ای از ایمان است که فقط از زبان تجاوز نکند، بسیاری از ایمان ها در همین مرتبه متوقف می شوند لذا آثاری از ایمان در زندگی این افراد وجود ندارد. این مرتبه از ایمان نمی تواند برای انسان سپری برای حفاظت از بلاها به حسابی بیاید، بنابراین، چنین افرادی با این درجه از ایمان با کمترین فشار و امتحان دچار لغزش می شوند؛ این ایمان نمی تواند نجات دهنده باشد، چون قشری است و هیچ یک از آثار و نتایج ایمان در آن نیست.
مرتبه ای از ایمان وجود دارد که اثرگذار است و به اصلاح انسان می پردازد و آثاری دارد در زندگی انسان؛ از این رو، می توان گفت ایمان باید با تمرین و ممارست و عمل کسب گردد؛ اعمال واجب و مستحب در شکلگیری ایمان موثر است. لذا می توان گفت بندگان خداوند بر اساس مدارج ایمان تقسیم بندی می شوند لذا قرآن معیار برتری را تقوی دانست و هیچ برتری بین انسانها نیست جز تقوا و ایمان و درجات آن با تقوی و پارسایی قابل اکتساب است؛ در مرتبه ای از ایمان انسان وظایفی می یابد و مراتب را تشخیص می دهد و براساس آن رتبه که در آن قرار گرفته، عمل می کند؛ معرفت و شناخت مراتب ایمان نیز با معرفت خداوند به دست می آید.
مرتبه ای از ایمان چنانکه که گفته شد از حد زبان بیرون نرود و در همان حد باقی بماند؛ مراتبی از ایمان که اندیشه و سپس زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد در این مرتبه انسان متصف به اوصافی می شود و مکتسب منزلت هایی می گردد که این اوصاف در اعمال او متجلی می شود.
بازدارندگی از گناه و خودداری از گناه در مرتبه ای است که برای انسان دست می دهد و گردن نهادن به اوامر الهی و دستورات خداوند نیز مرتبه ای است که ملازم با همین رتبه است که با تمرین و ممارست و مداومت و تکرار و پایبندی به عمل پس از طی مرحله علمی حاصل می شود؛ اگر به علم کسب شده با دقت عمل شود انسان در ذات خود متحول می گردد و تجلی ایمان در زندگی او محقق می شود.
راه رسیدن به اعلی درجات ایمان!
رسیدن به این رتبه و منزلت از ایمان بدون درک سختی ها و قرار گرفتن در رنج های بزرگ و فارغ از امتحان نیست؛ پیامبران بزرگ اگر به مراحل اعلی ایمان راه یافته اند به دلیل آزمون های بزرگ و سختی است که پشت سر گذاشته اند. ابراهیم(ع) نمونه ای آشکار است که آزمون های او در قرآن ذکر شده است: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد خدا به او فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى رسد».
ابراهیم(ع) در مبارزه با بت پرستان محکوم به آتش شد و از این آزمون موفق و پیروز گذشت و آزمون سخت تری برایش پیش آمد و آن قربانی فرزند در راه خدا و شکستن کامل نفس بود از این مرحله نیز گذشت؛ به مرحله تسلیم دست یافت.
می توان سه وجه را برای تسلیم بیان کرد:
1. مراد از اسلام اعتقاد بجميع عقائد حقّه است و هر چند ابراهيم و اسمعيل معتقد بودند ولى ثبات و استمرار بر آن را درخواست مينمودند؛
2. مراد از اسلام خلوص در عبادت و توجه به مبداء است چنانچه در آيه ديگر مي فرمايد: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً»
3.مراد از اسلام مطلق اطاعت و امتثال نسبت بجميع اوامر الهى است.
ولى آنچه به نظر مي رسد اين است كه مراد از اسلام در اينجا صاحب مقام تسليم است كه فوق مقام رضا و توكل و صبر است زيرا صبر عبارت از تحمل مشاق عبادت و ترك معصيت و بلا است بدون اينكه بيتابى و ناسپاسى كند و توكل واگذار کردن كارها به خداست؛ يعنى مطابق دستور او رفتار كند و اعتماد به او نمايد و رضا موافقت طبع و ميل با مشيت و اراده حق است يعنى هر چه خدا براى او بخواهد خوشنود باشد و تسليم اين است كه خودى در ميان نه بيند و ميلى در نفس نيابد بلكه خود و اراده و ميل خود را فانى در اراده حق به بيند و به مرتبه «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ» برسد و اين مقام خاصان درگاه احديت و مقربان پيشگاه ربوبيّت است و لذا حضرت ابراهيم و اسماعيل اين مقام را از خداوند براى خود و بعض از ذريه خود مسئلت مي کنند زيرا كه «من» در «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» براى تبعيض است و شامل جميع ذريه نمي شود چون مي دانند همه ذريه آنها لايق اين مقام نبوده و به آن نخواهند رسيد و ميان آنها مشركان و بت پرستان و ستمكاران است.
بعد از این مباحث می رسیم به حضرت سیدالشهدا(ع) که در دعای پدرش ابراهیم(ع) از جمله پذیرفته شدگان این رتبه است که به مراتبی از ایمان می رسد و در مقامی است که وظایف خطیر هدایت بشریت و نجات انسان از جهالت را عهده دار است؛ چنانکه در زیارت آن حضرت تصریح شده به این مقام و منزلت بزرگ که همان مقامی است که ابراهیم و اسماعیل از خدا در خواست می کنند برای نسل شان: «صَفْوَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ الْفَائِزِ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ فَأَعْذَرَ فِي الدَّعْوَةِ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى وَ الرَّشَادِ».
از این رو، بی گمان شکر و رضا منزلت بزرگی است که خاص اولیاء الهی و پیامبران بزرگ است و نیل به این مراتب معنوی برای هر کس و بدون طی مراتب ایمان حاصل نمی گردد؛ درجه ای از ایمان خاص و مخصوص بندگانی است که فراتر از آن نیست «.... وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ» .
چنانکه در این آیه شریفه اشاره شده است که آل داوود شاکر بودند و بندگان کمی به این رتبه از ایمان نایل می شوند: «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور» (سباء، 13) منظور از آل داود پیامبران بنی اسرائیل هستند که به رتبه و مقام شکر نایل شده اند؛ ابن عربی در باب دهم از فتوحات در تشریح مقام شکر مقام شکر و شکور بودن را از اسما الهی و آن را از مقامات خاص اهل الله بر می شمارد و شکر را نیز دارای مراتب: علمی، لفظی، عملی بر می شمارد که مرحله عملی و مداوت به آن از ویژگی های بندگان خاص است. هدایت انسانها ورسیدن به این رتبه از انسانیت واز سوی خداوند برگزیده شدن به این منصب نعمت بزرگی است که برای نیل به آن باید از مراحل سخت گذشت و به مقام شکور بودن رسید.
نام نهضت بزرگ امام حسین (ع) بی نام زینب(س) هرگز ذکر نمی شود
شکوریت از اوصاف خاص از بندگی است که امام حسین(ع) به آن رسیده است لذا شکر می کند به آنچه در این رتبه از خدا به او می رسد چون موفق می شود در این رتبه که اوج قله ی انسانیت است به آن دست یابد و برای همه انسانیت الگو باشد و هادی انسانیت؛ بنابراین، امام حسین(ع) هرگز برای طایفه خاص نیست بلکه برای همه بشریت و در سطح و رتبه بالاترین پیامبران همچون ابراهیم(ع) قرار بگیرد و خواهرش زینب(س) نیز پس از مصائب و دیدن صحنه های مختلف در روز عاشورا و حوادث پس از آن به مرتبه ای از شکور بودن نایل می شود که برای همه جهانیان الگوست.
بر این اساس است که نام نهضت بزرگ امام حسین (ع) بی نام زینب(س) هرگز ذکر نمی شود چراکه حضرت زینب(س) از نظر رفتاری و در مقابله با حوادث و پیروزی بر آن حوادث تلخ و مدیریت بحران های بزرگ تا پایان نهضت و اتمام نمودن نهضت به بهترین شکل و خاتمه دادن نقش اساسی داشتن، برای همه اصناف بشر ثابت می شود، اگر انسان به کمال رتبه ایمان باید برسد و اگرخانواده را در این عصر بحران های اخلاقی و اجتماعی نجات یابد و از این آزمایشات سخت عبور داد.
امام حسین (ع) در این مصائب بی مانند که هیچ یک از انبیای الهی اینگونه آزمونی نداده اند، چگونه سربلند است و به اعلی رتبه ایمان می رسد و خداوند را شکرگزار است و به رتبه خاص شکوریت دست می یابد و ارزش آن را در هدایت بشریت می داند؛ لذا می بینیم که قیام حسین(ع) برای همه بشریت الگوست.
وظیفه امروز ما در برابر حفظ نهضت حسینی
بر ما و بر همه اهل بینش و دانش و خرد است که نهضت امام حسین (ع) و فریاد هدایت او را به گوش همه جهانیان برسانیم؛ تشکیل و برگزاری با عظمت و باشکوه مراسم عزاداری امام حسین (ع) خود بازتابی از ایمان و اخلاص بی مانند امام حسین (ع) است که همه جهان را فرا گرفته است. مراسم باشکوه و بی نظیر دسته شب تاسوعای حسینه زنجان و اربعین و دیگر مراسم های عزاداری، طنین فریاد توحیدی امام حسین(ع) است که از مقام و مرتبه شاکر بودن امام حسین(ع) و خواهرش زینب(س) برخاسته و تمام تاریخ بشریت را فرا گرفته است./۱۳۲۵//۱۰۳/خ