فرهنگ عمومی در نگاه امام و رهبری
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مقوله فرهنگ از موضوعات حیاتی در یک جامعه و تمدن محسوب می شود و در واقع فرهنگ را می توان زیرساخت و محور اصلی ساخت جوامع و تمدن ها دانست.
نقش فرهنگ در شکل دهی و ساخت شخصیت و هویت انسان ها و جوامع و تأثیر این عنصر حیاتی در جهت دهی به مسیر حرکتی کشورهای مختلف، اهمیت مقوله فرهنگ را دوچندان کرده است.
در واقع می توان فرهنگ را اساس و پایه حیات یک جامعه و تمدن تلقی کرد که اگر فرهنگ با مبانی ارزشی آن جامعه و منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد، آن جامعه به سمت کمال، تعالی و ترقی راه می پیماید و در غیر این صورت آن جامعه دچار انحطاط و در نهایت سقوط و فروپاشی فرهنگی، سیاسی و سپس تمدنی می شود.
اهمیت فرهنگ عمومی
موضوع فرهنگ عمومی و نقش آن در مهندسی فرهنگی کشور از موضوعاتی است که مورد تأکید امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب قرار دارد و توجه به این عرصه می تواند افق آینده حرکت کاروان فرهنگ و تمدن کشور را ترسیم کند.
در واقع فرهنگ عمومی که فعالیت های اندیشه ای و عادات اجتماعی، تاریخی، سیاسی و رفتارهای روزمره مردم را شکل می دهد، تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری در حرکت جامعه به سمت اهداف و آرمان های خود دارد.
به سبب همین تأثیر است که برنامه ریزان و صاحب نظران عرصه فرهنگ، از فرهنگ عمومی به عنوان جهت دهنده وجه غالب رفتاری مردم و جامعه سخن به میان می آورند و بررسی و دقت در رفتار و عادات عمومی جامعه به منظور شناخت و برنامه ریزی در جهت هدایت صحیح این خواست ها و فرهنگ های رفتاری را امری ضروری بر می شمارند.
رهبر انقلاب پیرامون اهمیت فرهنگ عمومی و نقش آن در جهت دهی به رفتار و شخصیت جامعه می فرمایند:« فرهنگ اسلامي و فرهنگ کشور را - که شوراي عالي انقلاب فرهنگي، هدف هايي را براي آن تعقيب مي کند - به فرهنگ آموزشي و تحصيلي منحصر نکنيم بلکه بخشي از اين فرهنگ، فرهنگ عمومي است... در مساله فرهنگ عمومي، همين که مشاهده مي کنيم در جامعه ما - مثلا در پيچ و خم ادارات و دستگاه هاي دولتي و به خصوص در بعضي از ارگان ها که شکايات زيادي از آن ها مي شود - کارهاي مردم روان انجام نمي گيرد و امروز و فردا مي شود و دردمندانه و دلسوزانه با کار مردم برخورد نمي گردد، به خاطر يک نقص و بيماري فرهنگي است يا اگر مشاهده مي کنيم که افراد کارآمد فکري ما در دانشگاه ها و کارگاه ها و مراکز تحقيقي به نوآوري هايي که براي يک محقق، نان و آب و شهرتي ندارد اما زحمت زيادي دارد کمتر تن مي دهند و به کارهاي آسان تر و سهل تر تسلیم مي شوند، يک بيماري فرهنگي است. اما چگونه مي توانيم روح کار، جديت در کار، وجدان کار، پيگيري کار و سلامت کار را در طرح هاي توسعه اقتصادي خودمان در نظر بگيريم، بدون اين که فرهنگ عمومي جامعه را بالا ببريم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آن ها تزريق کنيم!؟"(دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی)
ایشان در سخنی دیگر به تبیین وظایف دولت و حکومت در عرصه فرهنگ عمومی پرداخته و می فرمایند:« آن چه که در مقوله فرهنگ بر عهده حکومت است عبارتست از نظارت هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، مراقبت از هرز روي نيروها و هرزه رويي علف هرزه ها، هدايت جامعه به سمت درست، کمک به رشد و ترقي فرهنگي افراد جامعه»(بیانات رهبری در سال ۸۲)
در واقع عرصه فرهنگ عمومی که جلوه های بیرونی و رفتاری و عملی فرهنگ را در سطح جامعه بازنمایی می کند و اهداف، ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت را نمایش می دهد؛ نیازمند توجه ویژه ای است تا از این منظر بتوان نارسایی و کاستی ها و انحرافات را شناسایی کرده و از سویی نیز با شناخت دقیق و اصولی بتوان راه اصلاح این انحرافات فرهنگی را در پیش گرفت.
عرصه های حضور فرهنگ در جامعه
با توجه به اهمیت فرهنگ در یک جامعه، می توان عرصه های حضور فرهنگ را در سه لایه و سطح مورد بررسی قرار داد و برمبنای ضرورت و اهمیت و الزامات هرکدام از این عرصه ها، به مهندسی دقیق فرهنگی و ارائه راهکار عملیاتی در حوزه فعالیت های فرهنگی پرداخت.
اولین عرصه حضور فرهنگ در کشور، عرصه ی تصمیمهای کلان است به این معنا که فرهنگ به عنوان جهت دهنده حرکت در مسیر پیشرفت، در تصمیمات کلان کشور چه در حوزه فرهنگ و چه تصمیمهای اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، و یا حتی تولید نقش محوری و اساسی ایفا می کند.
رهبر انقلاب در این باره اینگونه می فرمایند:« فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصمیمات کلان کشور است؛ این در واقع اهمیت و بنا گذاشتن یک مبنای فرهنگی را در این جا به ما نشان میدهد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی26/09/1381)
دومین عرصه حضور فرهنگ؛ جهت دهی به ذهنیات، افکار و رفتار عمومی جامعه است که در نتیجه آن، حرکت عمومی جامعه به سمت اهداف و آرمانهای خود به وسیله همین فرهنگ و انگاره های پذیرفته شده فرهنگی صورت می گیرد.
در حقیقت فرهنگ به عنوان شکلدهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه یکی از میدانهای اساسی است که از این عرصه به عنوان عرصه فرهنگ عمومی تعبیر می شود که فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ لباس، سبک زندگی و حوزه های مرتبط، در این دایره قرار می گیرند.
فرهنگ به عنوان سیاستهای کلان آموزشی و علمی دستگاههای موظف دولت اعم از وزارت آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و علوم و تحقیقات و فناوری به عنوان سه حوزه بزرگ علمی کشور؛ سومین عرصه ای است که در موضوع فرهنگ باید مورد توجه قرار دارد چراکه اجرای بسیاری از سیاست های فرهنگی و جریان فرهنگ ساز در جامعه، تابعی از آموزش ها، سیاست های آموزشی و علمی در حوزه فرهنگی محسوب می شود.
در حقیقت برای سنجش میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری فرهنگ در یک جامعه باید این سه عرصه را به دقت مورد بررسی قرار داد و متناسب با هرکدام از آنها، برنامه های فرهنگی را تدوین و اجرا کرد.
امام خمینی(ره) و عرصه فرهنگ
امام خمینی(ره) به عنوان بنیان گذار انقلابی که برپایه فرهنگ و تغییر افکار و اندیشه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه شکل گرفت؛ توجه ویژه ای به مقوله فرهنگ به عنوان اصل و اساس هویت بخش جامعه داشته اند.
ایشان پیرامون اهمیت فرهنگ می فرمایند: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلالِ فرهنگ آن نشأت می گیرد»( صحیفه امام- جلد15 صفحه243)
امام راحل همچنین فرهنگ را مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های یک ملت می دانند و به همین سبب نیز حضور و حاکمیت فرهنگ دینی و اسلامی در جامعه را ملاک سعادت و تعالی جامعه برشمرده و بر لزوم اصلاح کاستی و مشکلات و انحرافات فرهنگی جامعه تأکید فراوانی دارند.
ایشان ضمن تأکید بر نقش مردم در اصلاح فرهنگ می فرمایند: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشات می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است.»(امام خمینی، ۳۱/۶/۶۰)
ایشان در این جمله راهبردی و دقیق خود چند نکته را در مسیر اصلاح فرهنگ جامعه مورد تأکید قرار می دهند که اولین موضوع؛ اهمیت و نقش فرهنگ در حفظ موجودیت جامعه و دوری از وابستگی فرهنگی به فرهنگ هایی مخالف است بگونه ای که ارتزاق فرهنگ کشور از فرهنگ های مخالف را عامل هلاکت فرهنگی جامعه می دانند و بر نفی وابستگی فرهنگی و تحقق استقلال فرهنگی تأکید می کنند.
به هر روی آنچه در مهندسی فرهنگی کشور باید مورد توجه قرار گیرد؛ توجه به عرصه های سه گانه فرهنگی؛ چه در حوزه سیاست گذاری و تصمیم گیری کلان و چه در حوزه فرهنگ عمومی و چه آموزش و فضای علمی با توجه به ضرورت شناسایی موضوعات فرهنگی و تبیین جایگاه ، ویژگی، رسالت و راهکارهای توسعه آنها در نظام فرهنگی کشور است.
در حقیقت همانگونه که رهبر انقلاب می فرمایند: «برای مهندسی فرهنگی کشور باید فرهنگ مهندسی شدهای که بر اساس آن میخواهد کشور مهندسی شود معین گردد. بنابراین جایگاهی که وظیفه مهندسی فرهنگی کشور را بر عهده دارد باید نخست مهندسی فرهنگ انجام دهد.» (مقام معظم رهبری، ۲۶/۹/۱۳۸۱)؛ فرهنگ انقلاب اسلامی باید مبتنی بر نگاه متعالی و در جهت هدف انقلاب، سازماندهی و مدیریت شود و «مهندسی فرهنگ» کشور بر اساس ارزش های دینی و ملی تحقق یابد تا بتوان در مسیر تحقق استقلال فرهنگی و تقویت فرهنگ عمومی جامعه برمبنای مهندسی فرهنگی اسلامی گام های محکمی برداشت./872/ی۷۰۲/ی