بودجه های آنچنانی برای واردات "علم سکولار"
به گزارش خبرگزاری رسا، «بودجه» این روزها اسم رمز حمله جریان مخالف گفتمان علم دینی به حامیان اسلامیسازی علوم است. سخنرانی اخیر رییس جمهور در جشنواره خوارزمی که پس از نامه دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم، درباره علم اسلامی ایراد شد نقطه اوج این حملات بود.
چند روز پس از این سخنرانی، روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران سازندگی به سردبیری آقای محمد قوچانی گزارشی را در یکی از صفحات خود با این عنوان درج کرد: «چند میگیری علم تولید کنی؟» این روزنامه با نام بردن از تعدادی از مؤسسات و مراکز داعیهدار علم دینی و ذکر بودجههای اختصاصیافته به آنها سعی کرد این انگاره را تقویت کند که علم دینی محلی برای امرار معاش و بریز و بپاش عدهای شده و آنها بودجههای کلان را برای امری به نام علم دینی که از نظر تئوریسین روزنامه ممکن و مطلوب نیست، هدر میدهند.
هر چند در میان مؤسسات و پژوهشگاههای نامبرده، نامی مانند «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» که اساساً چنین داعیهای ندارند به چشم میخورد اما طبق آنچه آورده شده سازمان سمت، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، مجمع عالی حکمت اسلامی، شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و فرهنگستان علوم اسلامی قم، در مجموع حداکثر 70 میلیارد تومان بودجه را به خود اختصاص میدهند.
70میلیارد تومان شاید در نگاه اول مبلغ هنگفتی به نظر برسد، اما اگر آن را مقایسه کنیم با بودجههای مراکز آموزشی و پژوهشی کشور که اصلاً داعیه تحول و اسلامیسازی ندارند و ادامهدهنده روند وارداتی و ترجمهای علم هستند، ناچیز بودن آن بهسادگی هویدا میشود. ابتدا از بودجه دانشگاهها شروع میکنیم. تذکر این نکته لازم است که بودجه دانشگاهها به صورت کلی ذکر میشود و تفکیک بودجه رشتههای علوم انسانی(که موضوع مورد مناقشه است) از علوم مهندسی و پایه و... بسیار دشوار است. زیرا اولاً بسیاری از مخارج عمرانی، خدماتی، رفاهی و فرهنگی دانشگاهها بهصورت مشترک و غیرقابل تفکیک هزینه میشود و ثانیاً علوم فنی و مهندسی و پایه هم به تعبیری در دایره علوم سکولار عالَم جدید قرار میگیرد و مسامحتاً میتوانیم بودجه آن را به حساب این علوم و نه علوم اسلامی بریزیم.
بودجه دانشگاه تهران که دانشگاه مادر کشور محسوب میشود، کمی بیش از 884 میلیارد تومان است.
حتی اگر بودجه دانشکدههای غیر از دانشکده علوم انسانی و اقتصاد و فلسفه را در نظر نگیریم، باز هم رقم بسیار قابل توجهی میماند که در مقایسه با رقم 70 میلیارد تومان (بودجه مصروف برای نهادهای داعیهدار اسلامی سازی علوم) چندین برابر است. اگر دانشگاه تهران را یک دانشگاه خاص بدانیم و بگوییم رشتههای گوناگون هنری و فنی در این دانشگاه وجود دارد و نمیتوان بودجه آن را با دیگران مقایسه کرد، برای تقریب ذهن میتوانیم بودجه دانشگاه علامه طباطبایی را که اختصاصاً به علوم انسانی تعلق دارد، بررسی کنیم. بودجه این دانشگاه در سال 97 حدود 233 میلیارد تومان است. دانشگاهی که هیچ رشته فنی و مهندسی و پایه و هنری در آن تدریس نمیشود و صرفاً مختص به علوم انسانی، به معنای متداول کلمه است و سالهاست که گفتمان علوم انسانی مدرن و سکولار بر آن سیطره دارد. این رقم تنها متعلق به یک دانشگاه فعال در علوم انسانی است. بسیاری از دانشگاههای کشور در این زمینه فعال هستند به طوری که طبق آمار حدود 45 درصد از دانشجویان کشور در رشتههای علوم انسانی مشغول هستند و بدیهی است که این دانشجویان و اساتید آنها ذیل گفتمان غالب علوم انسانی مدرن تحصیل، تدریس و پژوهش میکنند.
نگاهی به بودجه برخی دانشگاهها بیندازیم
(ارقام گرد شده و تقریبی است): شهید بهشتی: 366میلیارد تومان، اصفهان: 226 میلیارد تومان، فردوسی مشهد: 347 میلیارد تومان، تربیت مدرس: 306 میلیارد تومان، شیراز: 222 میلیارد تومان، تبریز: 219 میلیارد تومان، بوعلی سینا: 154 میلیارد تومان، شهید چمران اهواز: 232 میلیارد تومان، شاهد: 238 میلیارد تومان، ارومیه:194میلیارد تومان، خوارزمی: 191 میلیارد تومان.جمع بودجه 13 دانشگاه فوق بیش از 3812 میلیارد تومان است. این آمار تنها متعلق به تعداد محدودی از دانشگاههای ایران است که بودجهشان از سایرین بیشتر است. دانشگاههای الزهرا، امام خمینی قزوین، شهرکرد، محقق اردبیلی، گیلان، لرستان، رازی کرمانشاه، کردستان، سیستان و بلوچستان، زابل، مازندران، یزد، خوارزمی، کاشان، سمنان، زنجان و... عموماً بودجههایی بیش از 100 میلیارد تومان و عمدتاً بیش از 150 میلیارد تومان دارند.
همواره در حین مطالعه این گزارش، رقم 70 میلیارد تومان را که به مؤسسات داعیهدار علوم انسانی اسلامی اختصاص داده شده است، در نظر داشته باشید!
رقمی که در میان دانشگاههای دولتی ایران فقط با هرمزگان (71 میلیارد تومان) یا ایلام (64 میلیارد تومان) یا اراک (73میلیارد تومان) برابری میکند!
از بودجه دانشگاهها که بگذریم، مراکز آموزشی و پژوهشی پرشماری با استفاده از بودجه عمومی در حال فعالیت هستند که یا ذیل وزرات علوم عمل میکنند یا وابسته به وزارتخانههای دیگر هستند و از ردیف بودجه کشور بهره میبرند. هیچ یک، خواستی بر تحول در علوم انسانی و علم دینی ندارند و تنها مصرفکننده علوم جدید و بازپسدهنده ادبیات علم مدرن هستند. با نگاهی گذرا به لایحه بودجه سال 97 میتوان اسامی این مراکز را پیدا کرد: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی: 3.8 میلیارد تومان، پژوهشگاه فرهنگ، هنر ارتباطات: 10.4 میلیارد تومان، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری: 52.9 میلیارد تومان، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش: 9.3 میلیارد تومان، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص: 13.9 میلیارد تومان، تقویت امور پژوهشی دبیرخانه مجمع تشخیص: 21 میلیارد تومان، مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری (وابسته به سازمان برنامه و بودجه): 10.2 میلیارد تومان، پژوهشکده آمار: 8.1 میلیارد تومان، موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی: 9.6 میلیارد تومان، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی: 8.6 میلیارد تومان، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور: 17 میلیارد تومان و... .
یکی از عجیبترین موسساتی که هم از بودجه جاری جمهوری اسلامی استفاده میکند و هم مروج ایدههای لیبرالیستی در حوزه مدیریت و اقتصاد است، «موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی» با مدیریت آقای مسعود نیلی، از تئوریسینهای دولت آقای روحانی است. بودجه این موسسه بهتنهایی نیمی از بودجه اختصاص داده شده برای اسلامیسازی علوم است. رقمی معادل 33.8 میلیارد تومان که قرار است 2.9 میلیارد تومان از آن فقط صرف برگزاری نشستهای علمی شود!
اینها فقط مشتی نمونه خروار از مؤسسات گوناگون فعال در زمینه علوم انسانی است که البته لقب «فعال» را هم مسامحتا میتوان به آنها اختصاص داد؛ چرا که علاوه بر پژوهشهای صوری و بیمایهای که گاهی از این مؤسسات دیده میشود، در واقع در برابر علوم وارداتی مدرن «منفعل» هستند.
در این گزارش از پژوهشگاههای علوم فنی و پایه که بودجههای کلانی را به خود اختصاص دادهاند ذکری به میان نیامد. پژوهشگاههایی مانند موسسه پژوهشی علوم و فناوری رنگ و پوشش با بودجهای معادل 12.6 میلیارد تومان! همچنین از مؤسسات پوششی پژوهشی که در واقع از بودجه عمومی استفاده میکنند اما در واقع خدمتگزار جریانات ایدئولوژیک لیبرال هستند یاد نشد که این خود گزارشی مفصل میطلبد.
آیا جمهوری اسلامی باید تسلیم علوم غالب در عالَم ما قبل انقلاب خودش باشد؟
سوالی که باقی میماند این است که آیا جمهوری اسلامی حق ندارد متناسب با اهداف خود که در تضاد با بسیاری از ساختارها و ارزشهای عالَم مدرن است، علمی را جستوجو کند که تداومدهنده انقلاب تا رسیدن به اهداف بلندش باشد و آیا باید تسلیم علوم غالب در عالَم ما قبل انقلاب خودش باشد؟ انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی و انقلابات دیگر دنیا آیا اینگونه عمل کردهاند؟ آیا جمهوری اسلامی آنگونه که باید و شاید در این زمینه عمل کرده است؟ یا اسیر سطحینگریهای متحجران و تجدیدنظرطلبیهای تکرارکنندگان ادبیات مدرن شده است؟ همانهایی که در روزنامه سازندگی و مجله مهرنامه و کذا و کذا مشغول ترویج تقلید از غرب هستند.
البته بدیهی است که نمیتوان گره همه مشکلات را به پنجه پول و بودجه باز کرد، اما آیا نمیتوان پرسید که چگونه جریانات معارض یا بیتفاوت نسبت به اهداف نظام بهراحتی از بودجه عمومی کشور برای تحقیق و پژوهش استفاده میکنند اما اختصاص اندک بودجهای برای تحول در علم سکولار، رییس جمهور را اینچنین به واکنش مخالف میاندازد؟ /۸۴۱/د۱۰۳/س
منبع: صبح نو