۰۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۱
کد خبر: ۵۷۲۶۹۴
یادداشت؛

در تیررس مقاومت

نقطه اوج چرخش معادلات منطقه‌ای در یمن و سوریه به‌گونه‌ای است كه شرایط میدانی و دست برتر مقاومت به مرحله غیرقابل‌بازگشت رسیده و تلاش پدرخوانده‌های تروریست‌ نتیجه‌ای كاملاً مغایر با آنچه در سر می‌پروراندند به بار آورده است.
جبهه مقاومت

به گزارش خبرگزاری رسا، وقایع اخیر یمن و سوریه كه نقطه تلاقی جبهه مقاومت با نظام سلطه در طول چند سال اخیر به‌ویژه در سه سال گذشته بوده است، در حال حاضر در گیر و دار طوفانی از تحولات قرارگرفته كه طول و عرض محاسبات تروریست‌ها و حامیان آن‌ها را بر هم زده است. نقطه اوج چرخش معادلات منطقه‌ای در یمن و سوریه به‌گونه‌ای است كه شرایط میدانی و دست برتر مقاومت به مرحله غیرقابل‌بازگشت رسیده و تلاش پدرخوانده‌ها و پدرجدهای تروریست‌ها برای دگرگون ساختن اوضاع، تاكنون نه‌تنها راه به‌جایی نبرده، بلكه فضاحت و نتیجه‌ای كاملاً مغایر با آنچه در سر می‌پروراندند به بار آورده است. دراین‌باره گفتنی‌هایی هست:

1. آنچه امروز از قدرت‌نمایی مقاومت در یمن مشاهده می‌شود، دقیقاً همان است كه سعودی‌ها و شركایش از آن وحشت داشتند.

آل سعود و مرتجعین منطقه، انصارالله یمن را با ایران و محور مقاومت مرتبط دانسته و یكی از بهانه‌هایی كه برای حمله به این كشور می‌تراشیدند، جلوگیری از تبدیل‌شدن انصارالله به یك حزب‌الله دیگر در مجاورت مرزهای عربستان و همسایگی رژیم‌های قرون‌وسطایی حاشیه خلیج‌فارس بود. ازنظر ریاض، انصارالله و كمیته‌های مردمی نباید قدرت می‌گرفتند چون رویای تقسیم یمن را با مشكل دچار می‌كرد و مهم‌تر اینكه به اعتراضات مردمی در شرق عربستان و منطقه العوامیه و همچنین اعتراضات مردم بحرین، روح تازه‌ای می‌دمید و رنگ و بوی مسلحانه به آن‌ها می‌داد.

به‌عبارت‌دیگر، عربستان، یمن را تجزیه‌شده، ضعیف و مطیع اوامر خود می‌خواست، درحالی‌كه انصارالله و ارتش یمن در حال حاضر به یكی از قدرت‌های بزرگ و بی‌بدیل در جنگ‌های چریكی و نامنظم تبدیل‌شده و قادرند اهداف راهبردی دشمن را با دقت از هزاران كیلومتر دورتر مورد هدف قرار دهند. این پیشرفت بزرگ، تحولی است كه حتی از عهده ارتش‌های پرمدعای منطقه برنمی‌آید.

2. هدف قرار گرفتن فرودگاه ابوظبی، كشتی جنگی عربستان در باب المندب و به آتش كشیده شدن مخازن شركت نفت آرامكو، تازه‌ترین دستاورد مقاومت یمنی‌هاست كه نویدبخش تحولات بزرگ‌تری در آینده نزدیك به شمار می‌آید، هرچند متجاوزان از اذعان و اعتراف به آن طفره روند. «مجتهد»، افشاگر مسائل پشت پرده خاندان سعودی، اشاره جالبی به این تجاهل عربستان دارد: «شاهزاده محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی به روی خود نیاورد كه جنبش انصارالله یمن، قادر است ناوهای جنگی را هدف قرار دهد؛ به همین خاطر ادعا كرد كه كشتی هدف قرارگرفته، نفت‌كش بوده است! احمق نمی‌داند كه اعتراف به ناتوانی كامل در حفاظت از باب المندب 3 سال پس از جنگ، خطرناك‌تر از اعتراف به هدف قرار گرفتن یك ناوچه جنگی است.» 

یادآوری می‌شود كه حدود نیمی از ترافیك تجاری كشتی‌های جهان از تنگه باب المندب می‌گذرد و حماقت عربستان و هم‌پالكی‌هایش موجب شد كه انصارالله به قدرت برهم زدن امنیت و به چالش كشیدن توان عربستان در حفاظت از این تنگه راهبردی دست پیدا كند.

3. عربستان و امارات، صدها میلیارد دلار سلاح از آمریكا و غرب خریدند تا ظرف چند هفته كار یمن را یكسره كنند اما پایتخت عربستان و شركت نفتی بزرگ این كشور كه برای چندین دهه امن بود، هدف حملات موشكی پهپادهای رادار گریز انصارالله قرارگرفته و تأسیسات زیربنایی امارات نیز در نوبت حملات موشكی و پهپادی یمنی‌ها قرار بگیرد. به‌این‌ترتیب، مقاومت یمن، این پیام واضح را به حامیان آمریكایی و غربی آل سعود نشان داد كه برگ‌های برنده بسیاری را در اختیار دارد كه با رو كردن آن‌ها در موعد مقرر، متجاوزینی كه در تحمیل بی‌سابقه‌ترین قحطی قرن به ملت مظلوم یمن، كشتار و نابودی زیرساخت‌های آن‌ها مشاركت داشته‌اند را شگفت‌زده خواهد كرد. 

از طرفی، تجاوز به یمن، موجب اشتراك نظر و وحدت گروه‌های یمنی شد كه برخی از آن‌ها حتی به روی دیگری آتش گشوده بودند. از باب مثال، همه گروه و جریان‌های این كشور ازجمله طرفداران عربستان و امارات بالاتفاق با اشغال جزیره «سقطری» از سوی امارات، اعتراض و مقابله كردند كه این هم‌آوایی ملی، شكست بزرگ دیگری را برای اشغالگران رقم زد.

4. در سوریه نیز شرایط مشابهی حكفرماست. كنفرانس خبری ترامپ و پوتین در اجلاس هلسینكی و تأكید رئیس‌جمهور آمریكا به اجرای موافقت‌نامه آتش‌بس بین رژیم صهیونیستی و سوریه در سال 1974 در حالی رخ داد كه آمریكا و اسرائیل از پیشروی ارتش سوریه در مرزهای مشترك با تل‌آویو غافلگیر شده و می‌دانستند كه سوریه به‌زودی به گذرگاه «قنیطره» كه مهم‌ترین معبر تردد تروریست‌ها بین سرزمین‌های اشغالی و سوریه است، مسلط خواهد شد كه این‌گونه نیز شد. آزادسازی قنیطره به ارتش سوریه امكان می‌دهد مناطق جدیدی در خط مقدم درگیری‌ها با داعش در «حوض الیرموك» و بسیاری از كریدورهای كمك‌رسانی از سرزمین‌های اشغالی برای تروریست‌ها و عناصر مسلح را تحت سیطره خود در آورد، زیرا اشغالگران از طریق این مسیرها، كمك تسلیحاتی، لجستیكی، اطلاعاتی و عملیاتی خود را در اختیار عناصر مسلح قرار می‌دادند.

ضرب شست ارتش سوریه آن‌چنان برای كودك‌كش‌های صهیونیست سنگین بود كه حتی «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل بااینكه بارها توافقنامه 1974 را با نقض حریم هوایی سوریه زیر پا گذاشته بود، این بار از موضع ضعف، خواهان برقراری توافق آتش‌بس و اجرای بندهای مرتبط با فیصله دادن به درگیری‌ها میان ارتش سوریه و اسرائیل شد كه این خود اعتراف ضمنی به شكست، تسلیم و درماندگی وی در برابر اراده دولت سوریه است كه توانست حاكمیتش را در جنوب سوریه بسط و گسترش دهد. نكته اینجاست كه رژیم صهیونیستی از هر فرصتی در طول جنگ سوریه استفاده كرده بود تا با خیمه‌شب‌بازی تروریست‌ها در زمینه اجتماعی، سیاسی و نظامی تأثیراتی داشته باشد و هر زمان كه اقدامات تجاوزگرانه‌اش مورد اعتراض سوریه قرار می‌گرفت، در پاسخ مدعی می‌شد كه اسرائیل هر تصمیمی كه امنیتش را تضمین كند، به اجرا خواهد گذاشت. این رویه ادامه داشت تا اینكه پاك‌سازی تروریست‌ها كه حلقه امنیتی تل‌آویو را تشكیل می‌دادند، سرعت گرفت و حالا نوبت اسرائیل بود كه به بهانه اجرای معاهدات دوجانبه، از سیاست‌های خباثت‌آمیز خود در سوریه كوتاه بیاید.

 5. تحلیلگران صهیونیست به این نتیجه رسیده‌اند كه ارتش سوریه، از جهات مختلف تقویت‌شده و به شكلی هدفمند، قاطعانه و عاقلانه با كمترین هزینه و تلفات، در حال بازپس‌گیری مناطق اشغالی است. عاقلانه عمل می‌كند، چراكه نیروهای خود را در معرض هلاكت قرار نمی‌دهد، هر جا كه گوشی برای شنیدن باشد، تروریست‌ها را به ترك مناطق تحت تصرفشان توصیه كرده و آن‌ها را راهی ادلب می‌كند؛ هرچند كه اعلام‌شده مقصد بعدی ارتش، استان ادلب است. یك نمونه، مجالی است كه دولت مشروع دمشق به «نیروهای سوریه دموكرات» داده است. بر اساس گزارش‌ها، این نیروها آمادگی خود برای خروج از شهرها و شهرك‌های تحت كنترل خود و تسلیم آن‌ها به ارتش سوریه را به اطلاع مقامات این كشور رسانده‌اند. درنتیجه، صهیونیست‌ها خوب فهمیده‌اند كه ارتش سوریه فقط از شیوه قلع‌وقمع دشمنانش استفاده نمی‌كند، بلكه روشی را برای تفهیم قدرتش به تروریست‌ها بكار گرفته كه بسیار مؤثر بوده است.

بنابراین، التماس آن‌ها برای عمل به ترتیبات سال 1974 به دلیل درك توازن قوا و شناخت قدرت رو به تزاید سوریه و جبهه مقاومت اتفاق افتاده استارزیابی جمیع جهات ذكرشده، از این واقعیت پرده برمی‌دارد كه جبهه مقاومت از لایه‌های بیرونی توطئه‌های خطرناك منطقه‌ای با موفقیت عبور كرده و با ورود به لایه‌های درونی و آسیب‌پذیر پیاده‌نظام زرسالاران بین‌المللی، شیشه عمر آن‌ها را در تیررس خود قرار داده است. تغییر تاكتیك عربستان و ایادی‌اش از فاز تهاجمی به لاك دفاعی، نشان از درستی این گزاره دارد و باید منتظر ماند و دید كه ضربه قدرتمند مقاومت چه زمانی شكست محتوم ارتجاع را رقم خواهد زد./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: حمایت

ارسال نظرات