فلسفه حج در آیات و روایات
به گزارش خبرگزاری رسا، «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
سخن گفتن در مورد علت و فلسفه احکام نیاز به منابع معتبر دارد، چراکه بعد از اینکه یک مسلمان با عقل خویش پی به اصول دین و عقاید برد و حقانیت توحید و راهنمایان حقیقت را اثبات کرد، حال همان عقل دست بشر را در دست قرآن و اهلبیت علیهمالسلام میگذارد و تبعیت از این دو منبع را لازم میشمارد؛ لذا دیگر پرسش از علت و چرایی احکام جایی ندارد؛ لذا آنچه که برخی افراد، عللی را بدون استفاده از منابع مُتقن برای برخی احکام از جمله حج بیان میکنند، چیزی بیشتر از یک استفاده ذوقی نیست.
از طرفی، سخن در مورد مناسکی است که زمین و زمان به خاطر آن محترم شمرده شدهاند که در مورد مکان آن فرمود «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» و در مورد زمان آن، وقتی فایده آمد و شد ماه پرسیده میشود اینچنین میفرماید «قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ» یعنی اینها تقویم زندگی بشر و حج است، پس به احترام آن، لب فرو میبندیم و از پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهمالسلام برای کشف فلسفه حج بهره میبریم:
منافع اجتماعی و فرهنگی موسم حج
الحج : ۲۷-۲۸ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ
خدای متعال در این آیات شریفه از پیامبر عظیمالشأن میخواهد تا به مردم اعلان دارد با هر وسیله ممکنه و از هر نقطه عالم به سوی انجام عبادت حج به سرزمین مکّه بیایند تا شاهد هر گونه منفعتی باشند و درصدد جلب آن برآیند. نکته جالب اینکه منافع را به صورت نکره فرمود تا از یکسو عظمت آن منافع را بیان دارد و از سویی دیگر مجهول بودن آن را بفرماید؛ یعنی علاوه بر آن منافع ظاهری، آن منافعی را هم که مردم در ظاهر نمیبینند، از آن هم بهره خواهند برد و البته مسلماً منافعی که این آیه به آن اشاره دارد، خرید کالای ارزان که تولید بلاد کفر است، نمیباشد یا منافعی از این دست قطعاً نمیتواند باشد، چون اساساً این موارد نه تنها منفعتی در آن نیست، بلکه فلج کردن اقتصاد مسلمانان را هم به دنبال خواهد داشت.
بنابراین یکی از بزرگترین مصادیق این منافع را میتوان منافع اجتماعی و فرهنگی موسم حج دانست که مسلمانان در کنار یکدیگر، دوش در دوش هم میتوانند از این فرصت بسیار بزرگ استفاده کنند این مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و مشکلات سیاسی را که امروز دامنگیر سرزمین اسلامی شده، حل کنند و این فرصت را با تفریح و خرید سوغاتی از بین نبرند. مگر میشود حج را بدون دغدغه داشتن در مورد مسلمانان فلسطین و یمن و دیگر کشورها تصور کرد؟
نکته جالب اینکه امام رضا(ع) این منفعت را برای همه بشریت حتی افرادی که به حج نیامدهاند میداند و میفرماید «وَ مَنْفَعَةُ مَنْ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ مِمَّنْ یَحُجُّ وَ مِمَّنْ لَا یَحُجُّ مِنْ تَاجِرٍ وَ جَالِبٍ وَ بَائِعٍ وَ مُشْتَرٍ وَ کَاسِبٍ وَ مِسْکِینٍ»[۱] یعنی علت حج، منتفع شدن و بهره بردن کسانی که در مشرق و مغرب، در خشکی و یا در دریا هستند اعمّ از آنکه به زیارت حجّ آمده یا نیامده باشند، تاجر بوده یا غیر تاجر باشند، بایع بوده یا مشتری باشند کاسب بوده یا مسکین باشند.
شاید دیگر حکمتهایی که برای حج گفته شده ذیل همین عنوان منفعت بگنجد، که در ادامه میآید.
تعظیم شعائر الهی
الحج : ۳۰ ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ
در ادامه آیات پیشین یکی دیگر از حکمتهای حج را تعظیم شعائر الهی بیان میدارد. خدای متعال برای بعضی چیزها حرمتهایی و خط قرمزهایی قرار داده است؛ باید مراقب این خط قرمزها شد و احترام آنها را پررنگتر کرد، بهویژه در موسم حج که در آن اجتماع عظیم و باشکوه این صدا رساتر خواهد بود. آری «چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را بزرگ بشمارد، همان نزد پروردگارش برای او بهتر است».
برائت از مشکرین
التوبة : ۳ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ
و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حج اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند!
این آیه، بیانگر اعلامیه برائت خدا و پیامبر عظیمالشأن از مشرکین در ایام حج است که این پیام برائت، باید در روز بزرگترین حج یا همان حج اکبر با صدایی رسا به گوش همگان برسد. یعنی هرچه فریادهای برائت در حج بلندتر، دوری از فرهنگ کفر بیشتر، دوری از سرخم کردن در برابر کفار بیشتر باشد، همانقدر به حقیقت حج اکبر نزدیکتر شدهایم، و بالعکس، هرچه از مفاهیم جهاد کبیر با دشمن دورتر شویم هرچند در انزوای پوچ معنویت خودساخته، درصدد جلب منافع الهی باشیم، همانقدر از حقیقت حج اکبر دورتر شده و این عبادت را کوچک کردهایم. همانطور که حرکت سیدالشهداء از مکّه به کربلا در آستانه موسم حج که به قیام در برابر تمام ظلمها ایستاد، حج اکبر بود و این موقعیت که در آن ۴ میلیون مسلمان از سرتاسر جهان در یک لحظه در یک مکان در یک لباس حضور مییابند، باید این صدای برائت با رساترین صداها به گوش سردمداران کفر و شرک برسد؛ مگر اصلاً میشود بدون نفی بتهای استکبار، به توحید و کلمه «لا اله الا الله» رسید؟ و شاید به همین خاطر است که در روایات آمده است «الْحَجُ عَرَفَة» یعنی حج، همهاش عرفه است؛ حقیقت حج در روز عرفه که روز برائت از مشرکین است، اتفاق میافتد و جای بسی تعجب از کسانی است که سیاست را جدای دیانت میدانند.
اهل بیت علیهمالسلام همواره تلاش میکردند از این اجتماع عظیم برای حرکتهای سیاسی نهایت بهره را ببرند. همانطور که واقعه غدیر، بزرگترین واقعه سیاسی اسلام، در اجتماع حجاج به هنگام بازگشت از حج اتفاق میافتد، یا سیدالشهداء درصدد جمعآوری نیرو از اجتماع حجاج قبل از موسم حج است، یا امام باقر(ع) به امام صادق(ع) وصیت میکند که در موسم حج ده سال برای آن حضرت مراسم عزا بگیرد تا از این طریق حکومت بنی امیه را رسوا نماید. به همینخاطر است که امام خمینی(ره) میفرماید: «حجِ بی روح و بی تحرک و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست».
یاد الهی و تقویت معنویت
البقرة : ۲۰۰ فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً
پس چون آیینهای ویژه حجتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛
با دقت در آیات قرآن مییابیم که کلیدیترین نکته در حکمت حج، یاد و ذکر خداست و قرآن در چندین آیه به آن اشاره میفرماید همچنان که در آیه ۲۸ سوره حج نیز گذشت که فلسفه حج را اینچنین فرمود «یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ» ؛ البته این ذکر و یاد، ساختگی و دستوری نیست، ماها وقتی از پدرانمان یاد میکنیم، این یاد از درون میجوشد، یعنی اگر حج با آن ویژگی منحصر به فرد اتفاق افتاد و دستورات الهی اطاعت شد، حال ارتباط و یادی که با خدا ایجاد میشود، ارتباط وجودی و از سنخ ارتباط پدرانمان است.
و البته جرقه این ارتباط و یاد الهی در هنگام ورود به مشعر اتفاق میافتد که فرمود «فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» یعنی «هنگامی که از عرفات کوچ کردید، خدا را در مشعر الحرام یاد کنید. او را یاد کنید همان گونه که شما را هدایت کرد. و همانا شما پیش از این از گمراهان بودید».
امام رضا(ع) نیز طی نامهای علل فریضه حج را بیان میفرماید که به بخشهایی از آن اشاره میشود «وَ عِلَّةُ الْحَجِّ الْوِفَادَةُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی و الزیادة وَ الْخُرُوجُ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ وَ لِیَکُونَ تَائِباً مِمَّا مَضَی مُسْتَأْنِفاً لِمَا یَسْتَقْبِلُ ... وَ التَّقَرُّبِ بِالْعِبَادَةِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاسْتِکَانَةِ وَ الذُّلِّ شَاخِصاً إِلَیْهِ فِی الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ .. وَ الرَّغْبَةِ وَ الرَّهْبَةِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْهُ تَرْکُ قَسَاوَةِ الْقَلْبِ وَ جَسَارَةِ الْأَنْفُسِ وَ نِسْیَانِ الذِّکْرِ وَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ وَ الْأَمَلِ»[۲]
یعنی علّت حجّ به جای آوردن، رفتن بسوی خدا و طلب کردن ثواب بسیار، و بیرون شدن از جمیع گناهانی است که از انسان صادر شده و نیز برای این است که از اشتباهات گذشته توبه کرده و پاک شده و اعمال آینده خود را از سر گیرد، چون حج موجب آمرزش و کفّاره گناهان گذشته او خواهد بود و تقرّب به پروردگار عزّ و جلّ به سبب عبادات و خضوع و فروتنی، و کشیدن ذلّت سفر مدّتی مدید در میان صحرا و درّه و دشت، در گرما و سرما، میان امن و خوف و خاطر جمعی و ترس،...، و خواستن حاجت از خدا و ترسیدن از او، و رها کردن و دور شدن از صفت زشت بیرحمی و سنگدلی و بیباکی، و نیز از یاد نبردن خدا، و او را فراموش نکردن و بریدن از امید به غیر خدا و آرزوها.
قوام بشریت
مائده/۹۷ جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاس
خداوند، کعبه، بیت الحرام، را وسیله برپایی برای مردم قرار داد.
اگر بشر دنبال تکیهگاه و ستون محکمی برای اعتماد به آن میگردد، بیتالله الحرام مهمترین رکن برای این منظور است؛ این اجتماع عظیم پیرامون این پایگاه معنویت و سیاست میتواند این رگهای ارتباطی میان بشر را قویتر کند؛ حال که دشمن برای هر منطقهای از بلاد اسلامی نقشه خاصی جهت انحطاط مسلمانان ریخته است، با آشنا شدن مسلمانان با یکدیگر و تبادل آرای آنان با یکدیگر می توان این توطئهها را خنثی کرد.
امام صادق(ع) فرمود «فَجَعَلَ فِیهِ الِاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعَارَفُوا ... وَ لِتُعْرَفَ آثَارُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تُعْرَفَ أَخْبَارُهُ وَ یُذْکَرَ وَ لَا یُنْسَی وَ لَوْ کَانَ کُلُّ قَوْمٍ إِنَّمَا یَتَّکِلُونَ عَلَی بِلَادِهِمْ وَ مَا فِیهَا هَلَکُوا وَ خَرِبَتِ الْبِلَادُ وَ سَقَطَتِ الْجَلَبُ وَ الْأَرْبَاحُ وَ عَمِیَتِ الْأَخْبَارُ وَ لَمْ تَقِفُوا عَلَی ذَلِکَ فَذَلِکَ عِلَّةُ الْحَجِّ»[۳]. یعنی اجتماع مسلمانان در این موسم برای آن بود که از وضع همدیگر شناخت حاصل کنند و سبک زندگی نبی اکرم(ص) که شاید در هر منطقهای بُعد خاصی از آن مورد توجه قرار گرفته، اهمیت داده شود و از این نوع زندگی و پیامهای آن حضرت فراموش نگردد که در غیر اینصورت و در صورتی که مسلمانان در این اجتماع حضور پیدا نکنند، راهبردهایی که هر گروهی از مسلمانان برای گروه دیگر دارند، شنیده نخواهد شد و سرزمینهای اسلامی از بین خواهد رفت و اعتقادات ناسالم در آن رخنه خواهد کرد و این حکمت حج است.
حال با توجه به این آثار که خیر دنیوی مسلمانان در گرو کار فرهنگی مسلمانان در این موسم است، دیگر جایی برای این سخنان بیمایه نخواهد بود که «چه نیازی است به حج؟ میتوانیم با همان پول چندین فقیر را از فقر نجات دهیم.» چرا که با خالی کردن مسجدالحرام و ایام حج، این عقبماندگی دامن بلاد اسلامی را خواهد گرفت، که حضرت در ادامه روایت میفرماید بدون حضور در حج، مشکلات اقتصادی سرزمینهای اسلامی را دربر خواهد گرفت. و شاید پیام این نامه بسیار عجیب امیرالمؤمنین علیهالسلام به فرماندار مکّه که فرمود «فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَج»[۴] [حج را بهخاطر مردم اقامه دار] همین باشد. در این نامه به جای اینکه بفرماید «للّه» فرمود «للنّاس» یعنی در این مراسم، باید این اهداف محقق شود.
بیگمان با اینچنین حجی است که هدایت بشر رخ میدهد و میتوان کعبه را خانه مبارک دانست، که فرمود «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ»[۵] والّا طواف بر گرد خانه خدا بدون توجه به حل مشکلات مسلمانان، طواف به دور پاره سنگی همچون لات و هبل و عزی است. «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً»[۶]
آمادهسازی برای آزمونی سخت
درخطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه به یکی دیگر از حکمتهای مناسک حج اشاره شده است؛ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید علت اینکه مردم باید از گوشه کنار عالم به این منطقه بی آب و علف توجه کنند و در این منقطه گرد هم آیند، از روی ذلّت شانهها را حرکت دهند، و گرداگرد آن خانه تهلیل گویند و ژولیده موی و غبار آلود هروله نمایند، لباسهای خود را کنار انداخته و با اصلاح نکردن سر و صورت زیبایی خلقت خود را زشت نمایند، به جهت ابتلایی بزرگ و امتحانی سخت و آزمایشی روشن و تطهیری به نهایت، که آن را موجب رحمت، و رسیدن به بهشت قرار داد و اگر خداوند پاک میخواست خانه با حرمت خود و مراکز مناسک حج را در میان باغها و نهرها و زمینهای نرم و هموار و پر درخت، و میوه های در دسترس و ساختمانهای به هم پیوسته و آبادیهای متّصل به هم، میان گندمزاری نیکو و باغهای سر سبز و خرّم و کشتزارهای وسیع و نواحی پر آب و زراعتهای تازه و شاداب و جادّه های آباد قرار دهد، قرار میداد.
آن وقت مقدار اجر و ثواب را به تناسب آزمایش سهل و آسان اندک ساخته بود و اگر بنیانی که خانه بر آن استوار است و سنگهایی که بیت حق از آن ساخته شده، از زمرّد سبز، و یاقوت قرمز و روشنی و درخشش خیره کننده بود، بار دو دلی را از سینه ها سبک می کرد و کوشش ابلیس را برای وسوسه در قلوب فرو میگذاشت و تلاطم شک و تردید را از مردم برطرف می نمود.
ولی خداوند بندگانش را به انواع سختیها امتحان می کند و با کوششهای گوناگون به عبادت وامیدارد و به امور ناخوشایند می آزماید، تا کبر را از دلهایشان بیرون کند و خواری و تواضع را در جانشان بنشاند، تا با این گونه آزمایشها ابواب فضل و رحمتش را به رویشان بگشاید و اسباب عفو خود را به راحتی به آنان عنایت فرماید.
وحدت کلمه
البقرة : ۱۲۵ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً
در این آیه خانه کعبه مایه اجتماع و گردهمایی مردم و سرزمین امن معرفی شده است؛ و مسلمانان باید در این مراسم کاملاً مراقب رفتار و گفتار خود باشند که نه تنها باعث کوچکترین اختلاف نشود، بلکه اتحاد میان مسلمانان را تقویت کند. آری! در مراسمی که باید از مشرکین برائت جست، کوچکترین اختلاف میان مسلمانان از محرمات حج شمرده شده است که فرمود « وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»[۷] و حضرت امیرالمؤمنین(ع) علت تشریع حج را نزدیکی و وحدت میان مسلمانان برمیشمرد. «فَرَضَ اللَّهُ الْحَجَّ [تَقْوِیَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّین»[۸].
علامت صفای درون
بخشی از فرمایشات اهل بیت علیهمالسلام نشان میدهد عمل حج، علامت و نشانه صفای باطن فرد است؛ اینکه دیده میشود برخی افراد به محض اینکه به استطاعت مالی میرسند، درصدد بهجا آوردن این فریضه میکوشند، خود نشان از این خلوص و تواضع این فرد دارد؛ خطبه ۱ نهج البلاغه این حقیقت را به این نحو بیان میدارد:
جَعَلَهُ (الحج) سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا کَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِکَتِهِ الْمُطِیفِینَ بِعَرْشِهِ یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ یَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ
خدای سبحان، حج را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسانها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج، اجابت کنند و سخن او را تصدیق نمایند و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی که بر گرد عرش الهی طواف میکنند، و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعدهگاه آمرزش الهی بشتابند.
در پایان از همه حجاج بیتالله الحرام التماس دعا برای همه مسلمانان داریم.
______________________
[۱] عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج۲ ؛ ص۹۰
[۲] عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج۲ ؛ ص۹۰
[۳] وسائل الشیعة ؛ ج۱۱ ؛ ص۱۴
[۴] نامه ۶۷ نهجالبلاغه
[۵] آلعمران : ۹۶
[۶] الأنفال : ۳۵
[۷] بقره/۱۹۷.
[۸] حکمت ۲۵۲ نهجالبلاغه.
/۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: مهر