۱۶ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۵
کد خبر: ۵۸۱۵۱۲
یادداشت؛

چرا شکست تحریم‌ها، شکست آمریکاست؟

رهبر معظم انقلاب در جمع بسیجیان فرمودند: «به حول و قوه الهی تحریم‌ها را شکست خواهیم داد و شکست تحریم‌ها به معنای شکست آمریکاست.»
آمریکا رو به نابودی

به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب در جمع بسیجیان فرمودند: «به حول و قوه الهی تحریم‌ها را شکست خواهیم داد و شکست تحریم‌ها به معنای شکست امریکاست.» 

چگونه جمهوری اسلامی با عبور از تحریم‌ها، امریکا را با یک شکست بزرگ روبه‌رو خواهد کرد؟ تحریم‌های مختلف علیه جمهوری اسلامی را باید تحت لوای همان پروژه پروپاگاندای امریکایی برشمرد که نخستین بار در دولت مصدق و علیه اهداف ملی‌گرایانه وی پی‌ریزی شد که نهایتاً منجر به سرنگونی دولت مصدق و تحقق منافع امریکایی‌ها در ایران شد. پس از پیروزی انقلاب و از دست رفتن منافع امپریالیسم در ایران، پروپاگاندای امریکایی مجدداً درصدد تأمین اهداف خود در ایران بر یک مدار فرادولتی فعال شد و به دیپلماسی عمومی این کشور در ارتباط با ایران- فارغ از هر اندیشه و گرایش سیاسی که در ایران و امریکا به مسند قدرت بنشینند- بدل شد. پروپاگاندا که بر اساس طرح اولیه لاووس- پدر مطالعات پروپاگاندای امریکا- مهندسی و پرورش داده شده است بر شش محور استوار است که تحریم آخرین مرحله از فنون شش‌گانه آن است. از کار انداختن این واپسین اهرم امریکایی، به منزله شکست دیپلماتیک ایالات متحده و آغازی بر سقوط هژمونی امپریالیسم در جهان خواهد بود. شش محوری که لاووس برمی‌شمارد، چنین است:

۱- کارزار فکری

تعیین یک کشور به منزله دشمن پایدار، نهادینه‌سازی انگاره‌های خود از آن کشور در سطح گسترده و تزریق ایدئولوژی سه محور پروپاگاندای فکری را تشکیل می‌دهد. اعلام مواضع خصمانه نسبت به انقلاب اسلامی، لزوم تنبیه‌گری ایران که آشکارا از سوی کارتر رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده مطرح شد، تشکیل اتاق فکر‌های ضد ایرانی و اجماع بین‌المللی و تلاش جهت نفوذ فکری و ایدئولوژیک از طریق به قدرت رساندن امثال بنی‌صدر، قطب زاده، دریادار احمدی و مانند آن، نشان از سنگ بنای اولیه دشمنی با ایران از سوی امریکا و سپس همراه کردن جهان با خود در مقابل ایران بود که با ناکامی روبه‌رو شد، به گونه‌ای که اندیشکده امریکایی «شورای آتلانتیک» در آخرین گزارش خود به نام «پرده برداری از انقلاب» اعتراف می‌کند: «اغراق نیست اگر بگوییم جمهوری اسلامی در جذب وجهه بین‌المللی و منطقه‌ای موفق عمل کرده است. اگر قانون اصلی جنگ این است که دشمن را بشناسیم ما هنوز راه زیادی پیش رو داریم.»

۲- کارزار نظامی

ایجاد، گسترش و حمایت از اقدامات جنگ‌افروزانه که در رابطه با ایران در قالب ترور ایدئولوگ‌های جمهوری اسلامی و حمایت از تروریست‌ها، راه‌اندازی آشوب داخلی با تحریک گروهک‌های تجزیه‌طلب و مانند آن، کشته‌سازی، کودتاتراشی، تحریک و تسلیح رژیم بعث در حمله به ایران و... پیاده‌سازی شد نه تنها ایالات متحده را یکی پس از دیگری به شکست‌های پیش‌بینی نشده دچار کرد بلکه جمهوری اسلامی را به مرجع قدرتمند تجربه و دانش جنگ‌های ترکیبی در منطقه تبدیل نمود.

۳- کارزار سیاسی

پروپاگاندا در این میدان نیز با القای برانگیختگی دائمی سعی در جا انداختن خط مشی‌های سیاسی مشخص نمود. حمایت و تطمیع نیرو‌های اپوزیسیون داخل و خارج نشین، مرجع زدایی از نظام اسلامی به عنوان تنها حکومت اسلامی، حمایت از منافقین و سلطنت طلبان به عنوان گزینه‌های جایگزین- هرچند ضعیف- برای جمهوری اسلامی را باید از بارزترین آن‌ها برشمرد. منفوریت این اشخاص و گروه‌ها در ایران نشانی بر شکست خط مشی‌های سیاسی پروپاگانداست.

۴- کارزار فرهنگی

تلاش جهت دموکراتیزه کردن فرهنگی و اجتماعی ایران، یکپارچه‌سازی و حل کردن ایران در فرهنگ امریکایی که از دهه ۷۰ در قالب شبیخون فرهنگی اجرایی شد را باید کارزار فرهنگی پروپاگاندا در ایران دانست که اگرچه بی‌دستاورد نبود، اما نتوانست نتایج پیش فرض را به بارآورد.

۵- کارزار رسانه‌ای

امریکا در این میدان همزمان با دیگر میادین، به گسترش کمی و کیفی رسانه‌ای، شبکه‌سازی‌های بین‌الدولی، فضای مجازی ارزان و در دسترس برای جمهوری اسلامی روی آورد. رهبری نیز در سخنان اخیر خود از این رسانه‌ها و رسانه‌سازی‌ها با تشابه آن به حملات شیمیایی دشمن یاد کردند که با وجود سرمایه‌گذاری‌های کلان، قادر به تحقق کامل اهداف خود علیه انقلاب اسلامی نگردیده است.

۶- کارزار اقتصادی

هامل و هانترس در پژوهشی که در انستیتوی تحلیل پروپاگاندا در امریکا انجام داده‌اند، این مرحله از طرح لاووس را در سه سطح در برابر جمهوری اسلامی شرح و بسط داده‌اند:

ایجاد و شیوع فساد مالی در ساختار مستقر به ویژه طبقه روحانیت و فسادپذیر نشان دادن آن، تحریم از بیرون (که از سال ۲۰۰۶ آغاز شد) و در دست گرفتن نبض بازار در داخل که بی‌شک در نوسانات و اختلالات بازار بی‌اثر نبوده است، از دولتی به دولت دیگر با رویکرد‌های متفاوت، اما در یک مسیر دنبال می‌شود، از جبهه دموکرات با رویکرد «تعامل ستیزه‌جویانه» که برجام آشکارترین نتیجه آن است، به جبهه جمهوریخواهان با رویکرد «تنبیه‌گری بدون تعامل» و آنچه سیاست‌های چماق‌های هراس‌انگیز ترامپ- و پیشتر از آن بوش پسر- نامیده می‌شود، جابه‌جا می‌شود، اما تغییر نمی‌یابد و هدفی فرای «فروپاشی نظامی اسلامی» و حذف ایران از معادلات منطقه‌ای درسر نمی‌پروراند. 

ایالات متحده در تمام کارزار‌های فوق و ترویج تسلیم‌پذیری شکست سهمگینی را تجربه کرده است. با عبور از تحریم عملاً پروپاگاندای امریکایی در آخرین فاز پیش فرض خود زمین خواهد خورد./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات