نقش علما و روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری (1)
جواد محمد زمانی
در کشور ما انتخابات ریاست جمهوری پر شورتر از همه انتخاباتها برگزار می شود. در هیچ انتخاباتی به مقدار انتخابات ریاست جمهوری، مردم در پای ستادهای انتخاباتی یا پای تلویزیون پی گیر مباحث مطرح شده و حیاتی در زمینه های گوناگون و برنامه های نامزدها هستند.
شاید یکی از دلایل این مساله ، اختیارات فراوانی است که قانون اساسی ما به رییس جمهور به عنوان رییس قوه مجریه اعطا کرده است . از دیدگاه مردم، رییس جمهور بالاترین مقام پس از رهبری و مسئول اجرایی سیاست های نظام و مهم ترین فرد در تصمیم گیریهای اقتصادی، سیاسی و ... پس از رهبری است.
در انتخابات ریاست جمهوری احزاب و گروههای سیاسی و فعالان آنها به طور جدی حضور دارند و مردم را به انتخاب اصلح تشویق می کنند. مدعای ما در این نوشتار این است که علما و روحانیت معظم نیز در کنار دیگر فعالان سیاسی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری فعال و پر رنگ داشته است.
دشمن تا کنون کوشیده که نقش حوزویان و عالمان دینی را در انتخابات کمرنگ جلوه دهد ، این نوشتار می کوشد که این توهم را از اذهان بزداید.
قانون اساسی تدوین شده بود و طبق آن، رییس جمهور می بایست با آرای مردم تعیین شود. وزارت کشور تاریخ انتخابات را اعلام کرد و شورای انقلاب در 29 آذر ماه 1358 قانون انتخابات را تصویب کرد و حجت الاسلام والمسلمین خوئینی ها را به عنوان نماینده امام در کمیسیون بازرسی تبلیغات اعلام نمود.
افراد فراوانی برای نامزدی انتخابات مطرح بودند. مهمترین آنها حضرت امام بود . امام با صراحت از پذیرش آن امتناع کردند. مرحوم طالقانی، مهندس بازرگان و شهید بهشتی نیز مطرح بودند که هر کدام به دلیلی از نامزدی در انتخابات بازماندند. فراخوان ثبت نام انتخابات منتشر شد و حدود 100 نفر ثبت نام کردند. سرپرست وزارت کشور در آن دوره حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی بود. سر انجام وزارت کشور ده نفر را شایسته نامزدی انتخابات معرفی کرد: جلال الدین فارسی ، ابوالحسن بنی صدر ، صادق قطب زاده، احمد مدنی ، کاظم سامی، مسعود رجوی، صادق طباطبایی ، محمو مکری ، داریوش فروهرو حسن حبیبی . در میان این افراد چهره روحانی دیده نمی شود. علت مخالفت امام با نامزد شدن روحانیون بود.
اعضای جامعه مدرسین در آستانه انتخابات برای کسب تکلیف به نزد امام رفتند. امام در آن جلسه با صراحت مخالفت خود را با کاندید شدن روحانیون اعلام فرمود.1
امام بر این باور بودند که با توجه به نفوذ روحانیون در میان مردم ، کاندیدا شدن آنها به صلاح نیست و بهتر است از طریق نظارت و قانون گذاری به فعالیت در شورای انقلاب و نهاد های دیگر به فعالیت خود ادامه دهند.
با اعلام نظر صریح امام ، جلسه جامعه مدرسین شکل گرفت. در آن جلسه افراد، با توجه به میزان شناخت از سه کاندیدای مطرح – آقایان فارسی ، آیت و بنی صدر آقای آیت را تایید کردند.2
رای به آقای آیت در جامعه رای بدوی بود. در جلسه بعد آقایان شیخ یحیی اقواری ، شیخ فضل االه محلاتی و سید عبدالمجید ایروانی ، از جامعه روحانیت مبارز تهران برای کسب اطلاع از دیدگاه اعضای جامعه مدرسین به قم آمده بودند و در جلسه حضور یافتند. آنان اعلام کردند که علمای مبارز تهران در جلسه بدوی ، با اکثریت قریب به اتفاق ، آقای بنی صدر را کاندیدای خود اعلام کرده اند.3
با این همه در جلسه بعدی جامعه که با حضور آقایان آیت و فارسی تشکیل شده بود ، آقای آیت به نفع آقای فارسی انصراف داد واو را نسبت به خود اولی دانست. 4
بدین ترتیب موضوع صلاحیت آقای فارسی در دستور کار قرار گرفت. با این همه قرار شد با بعضی از علمای تهران هماهنگی شود و برخی اعضای حزب جمهوری اسلامی نیز دعوت شوند و موضوع با آنان نیز در میان گذارده شود. نمایندگان جامعه روحانیت مبارز در جلسه ، بر حمایت از ابوالحسن بنی صدر تاکید داشتند. اعضای جامعه مدرسین نیز انتقادات خود را نسبت به اعتقادات و مواضع بنی صدر اعلام داشتند. بیشتر انتقادها ناظر به مباحثی چون مالکیت در اسلام، قضاوت، ولایت فقیه ، و استبداد بنی صدر در آراء خود بود.
رای گیری به جلسه فردا با حضور حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی موکول شد. سرانجام رای گیری به عمل آورد وآقای فارسی با اکثریت آراء نامزد مورد حمایت جامعه مدرسین اعلام شد ؛ اما پس از حضور بنی صدر در جلسه جامعه مدرسین ، برخی از اعضا نسبت به رای پیشین خود مردد شدند. از طرفی سخنان امام در پاسخ به دانشجویان که طی آن فرموده بودند:« به کسی رای بدهید که معتقد به ولایت فقیه باشد»6 باعث شد برخی بر مشروع نبودن رای به بنی صدر که بر ولایت فقیه اعتقاد نداشت در جلسه جامعه پا فشاری کنند.
این مساله باعث شد که اعضا در اصل دخالت یا عدم دخالت جامعه در تعیین کاندیدا رای گیری کنند که دخالت رای آورد. سر انجام در جلسه ای که آقایان بهشتی و هاشمی رفسنجانی حضور داشتند؛ حمایت از آقای جلال الدین فارسی تصویب شد و طی بیانیه ای در 11/10/58 اعلام گردید.
در این بیانیه آمده است :« جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که مرحله سرنوشت ساز هم برای اظهار نظر در این امر حیاتی جلسات متعددی تشکیل داد و پس از ساعتها مذاکره و اظهار نظرهای مختلف ضمن احترام به همه کسانی که خود را برای انجام این وظیفه خطیر اسلامی در این شرایط حساس آماده کرده اند – در آخرین جلسه- با اکثریت آراء ، آقای جلال الدین فارسی را که دارای سوابق ممتد در فرهنگ ومبارزات اسلامی و حرکت در خط امام است ، به عنوان کاندیدای خویش برای ریاست جمهوری اسلامی انتخاب نمود.»7
در این میان ، حادثه ای معادلات را بر هم زد و آن اینکه برخی مدعی شدند که جلال الدین فارسی ایرانی نیست! و پدر و مادر ایشان اهل افغانستان اند. جلال الدین فارسی گفت که اجدادش ایرانی اند و حدود هشتاد سال قبل به ایران آمده اند ولی باز برگه اقامت زندگی می کرده اند.
خودش نیز در مشهد متولد شده و به تابعیت ایران در آمده است. با این همه مراجعات مخالفان به دفتر امام باعث شد که امام خود پرونده را بررسی کند. سرانجام امام از او می خواهد که کناره گیری کند. امام در دیدار با جلال الدین فارسی به او می فرماید:« خدا می داند(یا شاهد است) برایم فرقی نمی کند که شما رییس جمهور بشوید یا آقای بنی صدر ، اولین رییس جمهور ما نباید شبهه ای قانونی در موردش باشد ، شما در آینده با ید مسولیت های بزرگتری را بر عهده بگیرید ،انقلاب اسلامی و ما به وجود شما احتیاج داریم».8
نیز امام با نامه ای از طریق حاج احمد آقای خمینی به اعضای جامعه مدرسین چنین خطاب می کند:« باسمه تعالی جناب آقای جلال الدین فارسی با آنکه شخص شایسته ای است لکن ایرانی الاصل نیستند ، آقایان مدرسین قم این مطلب را اعلام کنند. ایشان نمی توانند رییس جمهور شوند. خود ایشان هم بنا شد انصراف خودرا اعلام کنند.»9
جلسات جامعه مدرسین با دیگر گروهها به دلیل پافشاری جامعه روحانیت مبارز نسبت به بنی صدر به نتیجه نرسید. باحذف جلال الدین فارسی در روزهای تبلیغات ، امکان معرفی کاندیدای دیگری فراهم نبود و اعضای جامعه مدرسین در نهایت از دکتر حسن حبیبی حمایت کردند و طی بیانیه ای آن را به عموم ملت ایران رساندند. حزب جمهوری اسلامی نیز به این نتیجه رسید که از نظر جامعه مدرسین تبعیت کند، البته این حمایت در اطلاعیه حزب به صورت آشکار انجام نگرفت و صرفا تبعیت از دیدگاه علما به مردم توصیه شد.10 امام در پاسخ به استفتایی صلاحیت ریاست جمهوری را منوط به رای مثبت دادن به قانون اساسی دانستند. از این رو مسعود رجوی نیز چاره ای جز کناره گیری نداشت. با حذف فارسی و رجوی ، اوضاع تا حدود زیادی به نفع ابوالحسن بنی صدر رقم خورد.
1. صورت مذاکرات و مصو بات جلسات جامعه مدرسین 2/10/58
2. همان 4/10/58
3. همان 6/10/58
4. همان
5. همان 8/10/58
6. کیهان 13/10/58
7. سید محسن صالح، جامعه مدرسین از آغاز تا کنون، ج 5 ، ص47
8. جلال الدین فارسی، زوایای تاریک، ص519
9. صحیفه امام ، ج12، ص115
10. کیهان 29/10/58
ارسال نظرات