نشان دادن "افق تاریک " برای "آینده ایران" با چه هدفی دنبال می شود
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از موضوعات که جریانهای سیاسی و فکری بیرون از ایران برای تضعیف روحیه ملی مطرح می کنند، ایجاد "افق تاریک " برای آینده ایران و نسل جوان و ادامه شرایط فعلی است.
از نظر اینها تنها یک راه نجات وجود دارد؛ وابستگی مطلق به غرب، اما واقعا شرایط ما با کدام دوره تاریخی میتواند شبیه سازی شود؟
به نظر تحولات عصر صفوی از پارهای جهات میتواند برای امروز درسآموز باشد، اما چرا؟
آنچه بعد از یک قرن از پایه گذاری رسمی شیعی صفوی در اوایل قرن یازدهم، میراث شاه عباس اول شد و با درایت و همت او به اوج رسید؛ ثبات و امنیت ملی و شکوفایی اقتصادی و توسعه و خلاقیت فرهنگی و هنری و علمی بود و همه اینها در یک مرکزیت و هماهنگی و شکوفایی بودند.
این اوج و خلاقیت در فلسفه ملا صدرا و ابتکارات شیخ بهایی و خوشنویسی و هنر علیرضای عباسی و لیاقت و فرماندهی سردار بزرگ امامقلی خان و ساخت و توسعه شهرهای بزرگ و باشکوه قابل رویت است.
این دوره شکوفایی بعد از دو دوره مهم تاریخی اتفاق افتاد؛
اول دوره تاسیس و التهاب و انقلابی گری شاه اسماعیل اول
دوم : نیم قرن دوره ثبات و امنیت و تثبیت نظام دینی دوره شاه طهماسب.
انقلاب اسلامی در دوره ثبات و رفتن به طرف تمدن عظیم اسلامی شیعی میتواند از این تجربه مهم همچون "عیار" و راهکار و افق جهت برنامه ریزی استفاده کند و البته آسیب شناسی خودش را هم داشته باشد؛ فقدان چنین بینشی بخصوص نزد طبقات حامل اندیشه انقلاب یعنی فقدان افق گشایی جدید و پویای انقلاب و البته دست بسته بودن جلوی لیبرالیسم و تمدن غرب
الحاصل: بنظر می رسد علیرغم بسیاری از کمبودها و آسیب ها و سوء مدیریت ها که وقایع و تلخی های سالهای اخیر را در پی داشته است، اینها نه در "ذات انقلاب" که مسائلی "عرضی و رو بنایی" بوده و علیرغم تحمیل شرایط بد، نوعی شکوفایی تمدنی (بخاطر ازدیاد علم و ثروت و قدرت) بعد از دوران آرامش گونه و ثبات سالیان اخیر دیده می شود.
این خط و مسیر مهمترین ویژگی" آینده پژوهی انقلاب اسلامی" را ترسیم می کند، این انفتاح و گشودگی از چشم استراتژیست های برجسته غرب مثل هنری کیسینجر پنهان نمانده از آن به نام "امپراطوری پارس" نام می برد./876/د۱۰۱/س
موسی نجفی