سر مقاله؛
چه کسی در لبه پرتگاه است
دولت میگوید کشور باید مجموعهای از تعهدات سنگین را بپذیرد که در برابرش هیچ مابهازای قطعی وجود ندارد.
به گزارش خبرگزاری رسا، برای چندمین بار در پنج ساله اخیر، دولت کشور را در لبه پرتگاهی قرار داده که تنها راهحل فلان مسأله را، پیوستن یا پذیرفتن فلان معاهده یا تفاهمنامه بینالمللی عنوان میکند؛ در مواردی ابتدایی معمولاً وعده داده میشد که مشکلات الف و ب، با این روش حلوفصل میشود و، چون در اکثر مواقع، چنین نتیجهای حاصل نشد، اکنون دیگر نهتنها وعدهای هم نمیدهند، بلکه با صدای رسا و مکرراً اعلام میکنند که هیچ ضمانتی برای حل مشکلات بعد از این گونه توافقها وجود ندارد.
شرایط بهشدت خندهداری است؛ دولت میگوید کشور باید مجموعهای از تعهدات سنگین را بپذیرد (که خودش در محیط داخل، حتی حاضر به مراعات آن نیست)، لیکن در برابرش هیچ مابهازای قطعی وجود ندارد.
مسأله، پالرمو، CFT یا هر توافقنامه دیگر نیست؛ مشکل در نحوه نگاه و وابسته کردن تمام مقتضیات ایران به مکانیزمهای مبهم، بهشدت پیچیده و تودرتوی کنوانسیونها و شوراهایی است که حتماً در پی تثبیت منویات سیاسی بلوک قدرت جهانی هستند.
از این مرحله به بعد، در نقطه روشنی قرار داریم: اگر امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام، به پالرمو، زیر فشار شدید سیاسی عوامل دولت، رأی مثبت بدهد، دولت موظف به تأمین منافع ایران است و چنانچه موفق نشود، باید در برابر افکار عمومی پاسخگو باشد؛ و اگر مجمع رأی مثبت ندهد، از آنجا که دولت نتوانسته با این حجم از صحنهآرایی، افکار نخبگان مصلح را با خود همراه کند، پس از کفایت لازم برای ایجاد وحدت برخوردار نیست.
پس در هر دو حالت، این دولت است که در پرتگاه قرار دارد و نه کشور. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: صبح نو
ارسال نظرات