یادداشت،
هنر در تراز انقلاب
سینما در ساحت انقلاب اسلامی باید تابعی از ارزشها و باورهایی باشد که خمیرمایه نهضت مردم را تشکیل داده است.
به گزارش خبرگزاری رسا، سینما در ساحت انقلاب اسلامی باید تابعی از ارزشها و باورهایی باشد که خمیرمایه نهضت مردم را تشکیل داده است. به همین دلیل، دغدغه اصلی سینما در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی باید نگرانی در خصوص صیانت از مضمون و محتوا باشد. علیرغم اینکه تکنیک در سینما مبحثی قابلتوجه است، اما بزرگترین مشکل سینمای کشور به محتوا بازمیگردد چراکه هنوز نتوانسته خود را با فحوا و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی تطبیق دهد.
طبیعی است که در افق انقلاب اسلامی، هنری پذیرفته و ممدوح است که افزون بر ملاحظه خطوط قرمز اخلاقی و دینی در خدمت ترویج چارچوبها، آرمانها و هنجارها قرار گیرد. بهبیاندیگر، سینما باید از موضع خنثی و انفعال خارجشده و مروج ارزشهایی باشد که نظام به آنها اهتمام دارد.
متأسفانه امروز بخش قابل توجهی از سینمای ما نهتنها در خدمت ترویج ارزشهای انقلابی و اسلامی یا حداقل خنثی نیست، بلکه در نقطه مقابل آن قرار دارد، ارزشهای زندگی دنیامدار سکولار و تمدن غرب را ترویج میدهد و در بسیاری از موارد حتی آن چارچوبهای بدیهی و حداقلی فقهی را هم رعایت نمیکند. نمونه آن، جشن اخیر افتتاحیه فیلم فجر است که نشان میدهد با فجر و آرمانها و ارزشهای انقلاب و اسلام فاصله پیدا کرده است.
در این خصوص، هم برخی مدیریتهای کلان و هم دستگاههای مسئول در حوزه هنرهای نمایشی و تصویری مقصر هستند و هم خود سینماگران در این زمینه کوتاهیهای زیادی دارند. ترکیب کوتاهیها و معضلات درونی حوزه سینما بهاضافه ضعف و سوء مدیریت دستگاههای فرهنگی باعث شده امروز سینمای ما سینمای در تراز انقلاب نباشد.
روشن است سینمایی با این خصوصیات نمیتواند در خدمت ارزشهای انقلاب قرار گیرد. البته همیشه استثنائاتی وجود دارد و امروز هم سینماگران و هنرمندان متعهدی هستند که تلاش میکنند تا آثارشان در خدمت ترویج ارزشهای اسلامی و انقلابی قرار گیرد.
با همه این اوصاف، اما ثابتشده که اگر سینما متولیان دقیق و دلسوزی داشته باشد و جهتدهی مناسبی به آن داده شود، ظرفیتهای قابلتوجهی دارد. در حال حاضر سینماگران متدین فراوانی داریم که مجال بروز و ظهور ندارند، زیرا سینمای پرحاشیه اجازه تحرک به آنها نمیدهد.
اگر مجال یابند و عرصه برای آنها فراخ شود، سینمای ما نشان داده است که میتواند در خدمت نظام و ترویج ارزشهای انقلاب باشد. ما تا به امروز، هم کارگردانان توانمند و صاحب سبک و هم آثار ارزشمندی در سینما داشتهایم، اما این خوبیها گم میشوند، چون بخش منفی سینما مجال جولاندهی بیشتری داشته و در عمل عرصه را برای چنین سینماگران متدین و هنرمندی تنگ میکند.
نکته اینجاست که علت قهر کردن مردم با سینما هم اتفاقاً ملوث شدن ساحت هنر هفتم به دهنکجی برخی سینماگران به مبانی اسلامی و انقلابی است. در حال حاضر اگر به پرفروشترین آثار سینمایی نگاهی داشته باشیم، میبینیم که به نسبت جمعیت کل کشور، بخش اعظم مردم ترجیح میدهند که سینما را بهعنوان تفریح انتخاب نکنند، چراکه آنچه در آن نمایش داده میشود، اساساً با مطالبات، خواستهها و ارزشهای جامعه قرابت ندارد.
حتی پرفروشترین فیلمهایی که شاید در نظر اول، باجه فروش بلیت آنها شلوغ و پرجمعیت بوده، حداکثر ۲ میلیون نفر تماشاگر در کشوری ۸۰ میلیونی داشتهاند. ممکن است برخی علت عدم استقبال مردم از سینما را گرانی بلیت عنوان کنند، درحالیکه ابداً اینگونه نیست. بسیاری از مردم به علت قیود مذهبی و عرفی که به آن پایبند هستند، بهعنوان نمونه رستوران را برای تفریح پایان هفته خود انتخاب میکنند که هزینه آن گرانتر از تهیه بلیت سینماست.
بنابراین، علت قهر مردم با هنر هفتم به بالا بودن قیمت بلیت و مخارج اینچنینی بازنمیگردد. علت آن است که مردم آنچه را که لازم دارند در سینما نمیبینند و مجبور نیستند پای فیلمی بنشینند که به بهانه خنداندن و ایجاد لحظاتی بهاصطلاح شاد، باورهای دینی و انقلابی را نشانه گرفته است!
از سوی دیگر، زمانی که سینما به ارزشهای انقلابی و اسلامی نزدیک میشود، اتفاقاً مخاطب انبوه و میلیونی پیدا میکند. بهعنوان نمونه، سریال مختارنامه، یکی از نمونههای بارز تجلی اندیشه انقلاب اسلامی است.
درست است که این اثر فاخر در قالب فیلم سینمایی ارائه نشده، اما در واقع ترکیبی از ۳۰ فیلم سینمایی است که ازلحاظ «محتوایی»، «تاریخی» و «اندیشهورزی» مجموعه وزینی است که بیننده را دستکم نمیگیرد و سعی میکند به مخاطبینش گزارههای اندیشهورزانه، جامعهشناسانه و انسانشناسانه بدهد. درعینحال، آرمانهای انقلاب اسلامی را قالب هنر بیان میکند، ازلحاظ هنری فاخر و کمنظیر است و موجبات روشنایی و بصیرت ذهن مخاطب را نیز فراهم میآورد. این در حالی است که سلیقه هنری مخاطب را هم افزایش میدهد.
ازاینرو اگر بخواهیم سینمایی در تراز انقلاب داشته باشیم، باید همین خصوصیات در همه آثار هنری تجلی و بروز و ظهور داشته باشد. به این مفهوم که در وهله اول واجد ارزشهای هنری باشد، ازلحاظ هنری سلیقه بیننده را افزایش دهد، معارف و ارزشهای انقلابی و دینی را در بیان هنری و زیباشناسانه به بیننده منتقل کند، موفق به جذب مخاطب حداکثری شود و بتواند پیام خود را با بلیغترین حالت برساند، هم ازنظر هنری فاخر باشد، هم ازنظر محتوایی و هم بر چارچوبهای ارزشی و دینی تکیه داشته باشد و نخواهد که خطوط قرمز دین را به بهانه جذب بیننده زیر پا بگذارد.
متأسفانه در سالهای اخیر، ابتذال، زیر پا گذاشتن خطوط قرمز دینی با رویکرد هجو و هزل و ترویج ارزشهای ضد خانواده افزایشیافته و هر سال در چنین موسمی شاهد حریمشکنیها هستیم. مادامیکه عدهای تحت پوشش هنر و سینما بخواهند اخلاق را لگدمال کنند، دین را به استهزا بگیرند و ارزشهای ایرانی – اسلامی را زیر پا بگذارند، از جانب مردم تحریم و بایکوت هستند و زمانی این هنر فاخر به جان و دل تماشاگران مینشیند که آنچه این ملت بهپای آن جانفشانی کرده و خون داده، مورد اکرام و پاسداشت قرار گیرد. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات