بند به بند با گام دوم؛
سرنوشت دشمنان جمهوری اسلامی؛ از فروپاشی تا احتضار
رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم، از نابودی کانونهای دشمنی علیه ایران سخن گفتند. در این گزارش نگاهی به این بند از بیانیه خواهیم داشت.
به گزارش خبرگزاری رسا، بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که بعد از ۲۲ بهمن امسال و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، سرآغاز فصل جدیدی در جمهوری اسلامی است، فصلی که از این پس باید با امید و تکیه بر جوانان بر مشکلات گذشته و ناکامیها غلبه کرد و این کار جز با شناخت نقاط ضعف و قوت ۴۰ ساله انقلاب میسر نمیشود.
در راستای تبیین این بیانیه، در سلسله گزارشهایی به بررسی بندهایی از این بیانیه میپردازیم تا شناخت رهنمودهای رهبر انقلاب در شروع فصل جدید جمهوری اسلامی راحتتر صورت گیرد.
در ادامه، سومین گزارش را با موضوع فروپاشی جبهه کمونیسم و مشکلات نظام سرمایهداری میخوانید:
رهبر معظم انقلاب در بندی از بیانیه گام دوم انقلاب با اشاره به سقوط بلوکهای شرق و غرب نوشتهاند "چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود".
منظور از دو کانون دشمنی، کمونیسم و بلوک شرق بهرهبری اتحاد جماهیر شوروی و جبهه غرب و سرمایهداری بهرهبری آمریکا و اروپای غربی بود.
با وقوع انقلاب اکتبر روسیه در ۱۹۱۷ بهرهبری بلشویکها و ولادیمیر لنین، اولین حکومت کمونیستی دنیا روی کار آمد و توانست با متحد کردن ملتهای خاک روسیه، اتحاد جماهیر شوروی را برپا کند. این انقلاب سرآغاز قیامهای کمونیستی در سایر کشورهای دنیا بود که در برخی از آنها به پیروزی انجامید، برای مثال، انقلاب چین و کوبا و برخی کشورهای آفریقایی و تحرک گروههای چپگرا در کشورهای اسلامی در همین راستا انجام میشد.
با این حال پس از گذشت ۷۰ سال، کشور شوروی که براساس از بین بردن مالکیت خصوصی و فضای بسته سیاسی شکل گرفته بود دچار مشکلات فراوانی شد. از جمله مشکلات این کشور، به بنبست رسیدن اقتصاد تمامدولتی و بوروکراسی اداری بود که در این کشور حاکم بود. سال ۱۹۹۰ و یک سال پس از فرو ریختن دیوار برلین، اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در وضعیت اسفناکی بهسر میبرد.
همچنین جمهوریهای خاک شوروی یک به یک اعلام استقلال میکردند و برای حفظ هویت خود تلاش میکردند تا مسیر خود را از شوروی جدا کنند. سال ۱۹۸۹، کمونیستها در لهستان قدرت را از دست میدهند و جنبش همبستگی، دولت جدید را تشکیل میدهد. همان سال یکی دیگر از کانونهای کمونیسم در اروپا دچار بحران شد و تظاهرات در پراگ منجر به سقوط رژیم کمونیستی چکسلواکی شد.
میخائیل گورباچف آخرین رئیسجمهور شوروی که نسبتاً جوان بهشمار میآمد و بعد از روی کارآمدن شوروی به دنیا آمده بود، تلاش کرد تا با دادن آزادیهای سیاسی و همچنین اصلاحات اقتصادی تا حدودی بار سنگین مشکلات را از دوش خود بردارد. همچنین مذاکرات وی با رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، موجب شده بود تا تندروهای حزب کمونیست علیه وی دست به کودتا بزنند. آنها میخواستند اصلاحات را متوقف و از فروپاشی اتحاد شوروی جلوگیری کنند، بااینحال کودتا با مقاومت مردمی و سرسختی "بوریس یلتسین" روبهرو میشود.
گورباچف که در منزلش در کریمه تحت کنترل نظامیان قرار گرفته بود بیرون میآید و چند ماه دیگر همچنان رئیسجمهور باقی میماند، اما مسیری که وی و پیشینیانش رفته بودند به سراشیبی سقوط منتهی شد. دسامبر ۱۹۹۱، بوریس یلتسین در شهر مینسک با همراهی رؤسای جمهور اوکراین و بلاروس کشورهای مستقل مشترکالمنافع را تشکیل میدهند و پیمان ۱۹۲۲ میلادی را که منجر به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سابق شده بود، ملغی اعلام میکنند.
از جمله افرادی که سقوط کمونیسم را پیشبینی کرده بودند، امام خمینی (ره) بود. یازدهم دی ماه ۱۳۶۷، رهبر بزرگترین انقلاب دینی جهان برای «میخائیل گورباچف» نامهای محرمانه نوشت و تأکید کرد که «از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد».
گورباچف از این نامه استقبال کرد و چند هفته بعد با اعزام «شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت خود به تهران به نامه امام پاسخ گفت، اما پاسخ او نشان داد که از درک پیام امام عاجز است. هرچند آن زمان بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که فروپاشی شوروی غیرممکن است، اما چهار سال بعد پیشبینی امام محقق شد.
بعد از فروپاشی شوروی و به پایان رسیدن نسخه اقتصاد کمونیستی، نظام سرمایهداری نفس راحتی کشید که دیگر بهظاهر رقیبی در جهان ندارد، اما مشکلات اقتصادی که هرچند سال یکبار در این کشورها آغاز میشود نشان میدهد که سرنوشت روشنی در انتظار این کشورها نیست.
برای مثال، با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، فرانسیس فوکویاما که از بزرگترین تئوریسینهای لیبرالیسم در دنیا است و بعد از فروپاشی شوروی، پیروزی نهایی لیبرال دموکراسی را اعلام کرده بود، اخیراً گفته است "جنبشهای هویتگرا نظام لیبرال دموکراسی در جهان را با تهدید مواجه کردهاند". وی بر سر کارآمدن ترامپ را نیز خطری بزرگ برای آمریکا توصیف کرده بود.
جنبش جلیقهزردها در فرانسه که دامنه آن به بلژیک و هلند هم کشیده شد نیز نشان از بحرانها و شکافهای عمیق در اروپای غربی دارد. نسخه جنگافروزی از طریق مداخله نظامی مستقیم در افغانستان و عراق و یا بحران سوریه نیز تاکنون به شکست مواجه شده و نتوانسته است آمریکا را در برابر رقیب ۴۰ ساله خود یعنی انقلاب اسلامی، پیروز میدان کند. /۱۰۱/۹۶۹/م
در راستای تبیین این بیانیه، در سلسله گزارشهایی به بررسی بندهایی از این بیانیه میپردازیم تا شناخت رهنمودهای رهبر انقلاب در شروع فصل جدید جمهوری اسلامی راحتتر صورت گیرد.
در ادامه، سومین گزارش را با موضوع فروپاشی جبهه کمونیسم و مشکلات نظام سرمایهداری میخوانید:
رهبر معظم انقلاب در بندی از بیانیه گام دوم انقلاب با اشاره به سقوط بلوکهای شرق و غرب نوشتهاند "چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود".
منظور از دو کانون دشمنی، کمونیسم و بلوک شرق بهرهبری اتحاد جماهیر شوروی و جبهه غرب و سرمایهداری بهرهبری آمریکا و اروپای غربی بود.
با وقوع انقلاب اکتبر روسیه در ۱۹۱۷ بهرهبری بلشویکها و ولادیمیر لنین، اولین حکومت کمونیستی دنیا روی کار آمد و توانست با متحد کردن ملتهای خاک روسیه، اتحاد جماهیر شوروی را برپا کند. این انقلاب سرآغاز قیامهای کمونیستی در سایر کشورهای دنیا بود که در برخی از آنها به پیروزی انجامید، برای مثال، انقلاب چین و کوبا و برخی کشورهای آفریقایی و تحرک گروههای چپگرا در کشورهای اسلامی در همین راستا انجام میشد.
با این حال پس از گذشت ۷۰ سال، کشور شوروی که براساس از بین بردن مالکیت خصوصی و فضای بسته سیاسی شکل گرفته بود دچار مشکلات فراوانی شد. از جمله مشکلات این کشور، به بنبست رسیدن اقتصاد تمامدولتی و بوروکراسی اداری بود که در این کشور حاکم بود. سال ۱۹۹۰ و یک سال پس از فرو ریختن دیوار برلین، اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در وضعیت اسفناکی بهسر میبرد.
همچنین جمهوریهای خاک شوروی یک به یک اعلام استقلال میکردند و برای حفظ هویت خود تلاش میکردند تا مسیر خود را از شوروی جدا کنند. سال ۱۹۸۹، کمونیستها در لهستان قدرت را از دست میدهند و جنبش همبستگی، دولت جدید را تشکیل میدهد. همان سال یکی دیگر از کانونهای کمونیسم در اروپا دچار بحران شد و تظاهرات در پراگ منجر به سقوط رژیم کمونیستی چکسلواکی شد.
میخائیل گورباچف آخرین رئیسجمهور شوروی که نسبتاً جوان بهشمار میآمد و بعد از روی کارآمدن شوروی به دنیا آمده بود، تلاش کرد تا با دادن آزادیهای سیاسی و همچنین اصلاحات اقتصادی تا حدودی بار سنگین مشکلات را از دوش خود بردارد. همچنین مذاکرات وی با رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، موجب شده بود تا تندروهای حزب کمونیست علیه وی دست به کودتا بزنند. آنها میخواستند اصلاحات را متوقف و از فروپاشی اتحاد شوروی جلوگیری کنند، بااینحال کودتا با مقاومت مردمی و سرسختی "بوریس یلتسین" روبهرو میشود.
گورباچف که در منزلش در کریمه تحت کنترل نظامیان قرار گرفته بود بیرون میآید و چند ماه دیگر همچنان رئیسجمهور باقی میماند، اما مسیری که وی و پیشینیانش رفته بودند به سراشیبی سقوط منتهی شد. دسامبر ۱۹۹۱، بوریس یلتسین در شهر مینسک با همراهی رؤسای جمهور اوکراین و بلاروس کشورهای مستقل مشترکالمنافع را تشکیل میدهند و پیمان ۱۹۲۲ میلادی را که منجر به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سابق شده بود، ملغی اعلام میکنند.
از جمله افرادی که سقوط کمونیسم را پیشبینی کرده بودند، امام خمینی (ره) بود. یازدهم دی ماه ۱۳۶۷، رهبر بزرگترین انقلاب دینی جهان برای «میخائیل گورباچف» نامهای محرمانه نوشت و تأکید کرد که «از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد».
گورباچف از این نامه استقبال کرد و چند هفته بعد با اعزام «شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت خود به تهران به نامه امام پاسخ گفت، اما پاسخ او نشان داد که از درک پیام امام عاجز است. هرچند آن زمان بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که فروپاشی شوروی غیرممکن است، اما چهار سال بعد پیشبینی امام محقق شد.
بعد از فروپاشی شوروی و به پایان رسیدن نسخه اقتصاد کمونیستی، نظام سرمایهداری نفس راحتی کشید که دیگر بهظاهر رقیبی در جهان ندارد، اما مشکلات اقتصادی که هرچند سال یکبار در این کشورها آغاز میشود نشان میدهد که سرنوشت روشنی در انتظار این کشورها نیست.
برای مثال، با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، فرانسیس فوکویاما که از بزرگترین تئوریسینهای لیبرالیسم در دنیا است و بعد از فروپاشی شوروی، پیروزی نهایی لیبرال دموکراسی را اعلام کرده بود، اخیراً گفته است "جنبشهای هویتگرا نظام لیبرال دموکراسی در جهان را با تهدید مواجه کردهاند". وی بر سر کارآمدن ترامپ را نیز خطری بزرگ برای آمریکا توصیف کرده بود.
جنبش جلیقهزردها در فرانسه که دامنه آن به بلژیک و هلند هم کشیده شد نیز نشان از بحرانها و شکافهای عمیق در اروپای غربی دارد. نسخه جنگافروزی از طریق مداخله نظامی مستقیم در افغانستان و عراق و یا بحران سوریه نیز تاکنون به شکست مواجه شده و نتوانسته است آمریکا را در برابر رقیب ۴۰ ساله خود یعنی انقلاب اسلامی، پیروز میدان کند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: تسنیم
ارسال نظرات