روحانیت شیعه چه میکارد چه برداشت میکند
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، وقتی در دنیای مدرن و میان این همه شبهه و حرفهایی که درباره اسلام و قرآن به میان میآید، گذر میکنیم؛ شاید حرفهایشان از دور برایمان چهرهنمایی کنند اما هر چه جلوتر برویم و دقیقتر نگاه کنیم، شبههها بیشتر از هر چیزی به طنز میماند تا حرف علمی و محکم.
این تازه اول راه و مسیری است که قرار است طی شود و اگر فکر کردهاید که شاید در میانه راه رها باشیم و از سه راهی نفس به سمت میدان جهاد حرکت کنیم، مجبوریم تا از آزادراه تلاش و خیابان انقلاب بگذریم و اگر تصور کردیم که خرامان خرامان از هوای رسیدن به سایه روشنهای بی حرکتی میتوان جایی را فتح کرد، سخت در اشتباهیم.
امروز شاید دوران شریعتی گذشته است و دیگر نسل من احتیاجی به شنیدن حرفهای شریعتی نداشته باشد، چرا که دردی از نسل من را دوا نمیکند؛ اما هنوز شبهههای امثال کسروی روی ذهن راه میرود و این همان اشتباهی است که غربزده ها انجام میدهند و اسلام را به مسیحیت تشبیه میکنند.
شاید همین اشتباه کسروی باعث شد تا سروش هم درگیر مغالطه شود و دینشناسی را به جای اینکه در ساحت امری مشکک بیازماید به تواطی افتاد و رها در قامت پلورالیسم و تکثرگرایی به حیثیت حقیقت، شعار شلیک میکرد و همین شعارزدگی باعث شد تا طیفی از دانشجویان دوران دولت دوم خرداد گوششان را در مقابل حقیقت ببندند و درگیر بحران تئوریک بشوند.
نبرد تئوریک بین نسلی از هر سو
دانشجویانی که حالا پدر شدهاند و در تناقضات تئوریک خود در میانه وحی و شعر فرزند خویش را از چراغ روشن حیات به تاریکی خاموش خلوت خویش دعوت میکنند و یک دعوای تئوریک در میان دو نسل جاری میشود، نسلی که امروز دهه هشتادی نام گرفته است، دیگر گوشش به این حرفها بدهکار نیست و بیشتر از هر کسی به دنبال حقیقت حرکت میکند.
اما وقتی پسرم از من میپرسید که پدر! اگر رفتگر نباشد شهر پر از زباله میشود، اگر بنا نباشد، ساختمانی بالا نمیرود ولی بود و نبود روحانی سودی برای مردم ندارد. هزار حرف دیگر هم هست که شاید در این روزگار که جریان روحانیت منهای اسلام در لباس دین فساد میکند، این حرفها را لازم است تا آرام و با طمانینه پاسخ داد.
شبهه علیه روحانیت برای جنگ با خدا
این جملات کسروی امروز احیا میشود تا نسل جدید با قضاوتی در مقابل مغلطه بزرگ زمان درگیر اشتباهی تاریخی شود و دیگر در گلوگاه احد از ساحت اسلام دفاع نکند و دین را به گوشهای برهاند و در بی دینی خویش همچون غرب درگیرودار فلسفه پوچی رها شود و به دنبال زیست حیوانی خود به اجداد پیشین داروین چنگ بزند.
نواب صفوی مرد مبارزه با دینستیزیهای افراطی و بدون استدلال
جریان روحانیت شیعه انقلابی، نه آن چیزی است که در مستندهای بی بی سی دیده میشود و نه آن چیزی است که جریانات ضد دین دربارهاش سخن راندهاند. تنها کاری که میتوانی برای شناخت روحانیت انقلابی پیدا کنی، این است که همین حالا به لرستان و گلستان و خوزستان بروی، همراهشان شوی و چند بیل بزنی تا ایدئولوژی محوریشان را دریابی.
نسل جدید روحانیت انقلابی چه کردهاند که امروز در سیبل تخریب قرار گرفتهاند و چرا باید بعضیها رها و آرام از دیدهها رها شوند و به سمت شنیدهها بروند. جریان شیعه انقلابی چه عقلانیتی را در جامعه حاکم میکند که پوتین از رهبرانقلاب میخواهد تا برای مبارزه با داعش روحانیون شیعه بیایند و مردم را به تشیع دعوت کنند.
شهید نواب صفوی در حال نمایش و تبلیغ کالاهای ایرانی به مردم
داعش و توحش که در وهابیت و تشیع انگلیسی نهفته است، همین امروز ادبیات سراسر توهین و ملعبهبازیشان را در برخی هیئتهای مذهبی میتوانید به چشم ببینید که چگونه به نام حسین کامروا میشوند و به نام خدا کام میگیرند و چشمهای وق شدهشان نوای رقاصم و رقاصم سر میدهند تا عقل و جهل اصول کافی را از شعر حسرت و جنون هیئت خویش بزدایند و تشیع را نه آن چیزی که هست، بلکه همان چیزی که بعضی مداحان بیسواد میخوانند به نمایش بگذارند.
بساز تا ساخته شوی
روحانیت شیعه انقلابی عقلانیت میکارد و تمدن درو میکند. سادهانگاری است که اگر تصور کنید، امروز در جریان سیل لرستان، گلستان و خوزستان جریان تشیع انقلابی در قالب گروههای جهادی رفتهاند تا فقط بیل بزنند. آنها رفتهاند تا نفس خود را شخم بزنند و انسانیتی را در شهرها بکارند تا سالها علف هرز کج ذهنیهای امثال کسروی در جان دل جوان شهر ریشه نکند.
امروز به خوبی میتوان فهمید که جریان روحانیت شیعه کارش تبلیغ سبک زندگی انسانی است، برای کسانی که گردوغبار مدرنیته برپیشانی دادهاند و در کمال آسایش، آرامش از چهرهشان رفته است و برای خواب شب دیگر چشمبند هم افاقه نمیکند.
امثال کسروی درگیر شخص بودند و با استقرای ناقص از روی یک انسان پراشتباه در کسوت دین، کل دین را چوب میزدند اما واقعا تمام داستان همین است؟ کسروی همه خاندانش روحانی بودند و شیوه اشتباه تربیت خانوادگی او را به این مسیر آورده است تا این جملات را بسراید.
امروز با چشم خویش شهادت دادهایم که روحانیت هم میکارد، هم میسازد، هم مینوازد، هم میبافد، هم میخرد و هم میفروشد. آنها که حرف دین را در قالب سبک زندگی در آوردهاند و باور را به حیثیت اجرا کشاندهاند، با سیرت خویش به صورت خلق نگاه میکنند و فریاد درست زیستن را به ما میکوبند و خدایا تو خود چگونه زیستن را به ما بیاموز، ما خود چگونه مردن را خواهیم آموخت.
روحانیت بذر زندگی میکارد تا انسانی ساخته شود، آهنگ عشق مینوازد تا دو جوان در اول زندگیشان بفهمند که چگونه عشق را با رگههایی در هم ببافند که از هم باز نشوند، آنها حیات میخرند و جان میفروشند که خدا تنها خریدار جان ما است.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (سوره توبه آیه 111) در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند [اين] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد شادمان باشيد و اين همان كاميابى بزرگ است./918/ی702/س
علی اصغر سیاحت هویدا