اصحاب قلم آثار معرفت افزا تولید کنند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت الاسلام والمسلمین مروی، تولیت آستان قدس رضوی در مراسم رونمایی از کتاب های تازه منتشر شده آستان قدس رضوی که امروز در بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی برگزار شد با اشاره به آیاتی از سوره قلم، گفت: قلم از نظر اسلام بسیار مهم است.
وی با اشاره به سابقه درخشان اسلام در دارا بودن کتاب و کتابخوانی بیان کرد: زمانی که در اروپا یک کتابخانه نبود ما صد هزار جلد کتاب خطی در کتابخانه داشتیم همچنین با توجه به اهتمامی که اسلام و پیامبراکرم(ص) به کتاب و فراگیری دانش و معرفت داشتند، ما باید رتبه اول را در کتابخوانی داشته باشیم.
حجت الاسلام والمسلمین مروی اظهار کرد: جوامع و تمدن ها را قلم ها می سازند و این نوشتن کار ارزشمند، قابل تقدیس و تکریم است و ما هر چه قدر در حوزه قلم و اصحاب قلم سرمایه گذاری کنیم، جا دارد.
تولیت آستان قدس رضوی به کیفیت آثار تأکید و ابراز کرد: اهل قلم باید در آثار خود به شرایطی از جمله سنین مخاطب و سطوح مختلف جامعه توجه داشته باشند، قلم منبری است که همیشه و در هر زمانی در دسترس مخاطب است.
وی با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب به تولید مطالب ابدایی و فاخر، گفت: فرهنگ، دانش و نیازهای مردم نسبت به گذشته تغییر کرده است اصحاب قلم باید با توجه به نیاز مردم و جامعه به تولید اثر بپردازند و در تولید کتاب به این نکته توجه شود که با نگارش آن کتاب کدام نیاز را رفع می کنیم؟ چه فرهنگ سازی می شود؟ و چه شبهه ای را پاسخ می دهیم؟
حجت الاسلام والمسلمین مروی افزود: باید از رسانه های نوین استفاده و مطالب خود را در این رسانه ها قرار دهیم تا مخاطبین از آن بهره ببرند همچنین از تولید رمان نیز نباید غفلت کرد چون خیلی تاثیر گذار است و نیز به تولید کتاب هایی اقدام کنیم که معرفت افزایی می کنند.
تولیت آستان قدس رضوی به نیاز آستان قدس رضوی به فروشگاه های زیبا جهت توزیع کتاب اشاره و ابراز کرد: کانکس محل مناسبی برای کتاب فروشی نیست، باید برای فروش کتاب محلی شیک و زیبا در نظ گرفته شود که مردم ترغیب به حضور در محل و استفاده از کتاب شوند و هزینه در این جهت اصراف نیست./864/پ202/ب1
امشب در سرزمین طوس بر سر عشاق امام حق علی ابن موسیالرضا(ع) گل میریزند نقارهها مینوازند و نوای رضا جان به گوش جان میرسد؛ امام رئوفم از راه دور، از همین غربتی که برما وارد است بر تو سلام میدهیم و در پناهت آرام میگیریم که ضمانت تو، فقط سهم آهو نیست.
خصوصا رویکرد تجملاتی آستان قدس رضوی در دوران تولیت اسبق. که البته به لطف توجه امام خامنه ای در تولید آقای رییسی خدمات آستان قدس به مستضعفان زیاد شده و اشکال روشنفکرانی مانند دکتر شریعتی درباره سلطان خواندن امام رشا علیه السلام را مرتفع کرده است.
فکر کنم کمبود اطلاعات دینی و تاریخی امثال دکتر شریعتی باعث ارائه تحلیل نادرست از شرایط سیاسی دوران ولایتعهدی امام رضا علیه السلام شده است.
به احتمال زیاد علت ملقب شدن آن امام به سلطان اینه که ولایت سیاسی، علمی و معنوی متعلق به امامان معصوم علیهمالسلام است.
لذا لقب «سلطان علی بن موسی الرضا (ع)» برای آن حضرت در ایران مشهور شد.
ولایتعهدی ایشان باعث حفظ امت اسلامی و برتری خلافت اسلامی بر ابرقدرتهای آن روزگار یعنی روم و زرتشتیان و ... بود.
علاوه بر این هجرت امام رضا به خراسان به حرکتهای شیعی در ایران انسجام دادو موجب وحدت بیشتر شیعیان و در نهایت تشکیل حکومت شیعیان صفوی در ایران شد.
ثانیا امام رضا (ع) اولی به هر فردی به این مقام است. زیرا امامت و خلافت حق ائمه از اولاد علی بن ابیطالب است. اگر علی بن موسی سلطان نباشد پس چه کسی لیاقت این منصب را دارد؟
چنانچه سيد مرتضى در كتاب تنزيه الأنبياء در مورد ولايت عهد و علت قبول كردن آن جناب با اينكه راضى نبود، می نویسد: مينويسد: اگر اشكال شود كه چگونه حضرت رضا ولايتعهدى مأمون را پذيرفت مگر نه اينست كه قبول ولايتعهد اشاره است باينكه شايسته مقام رهبرى و امامت نيست و اين خود اشكال است در دين.
جواب ميدهم كه قبلا يادآور شديم در وارد شدن امير المؤمنين علی صلوات اللَّه عليه در شورى كه اصل اشكال در آنجا است.
خلاصه جواب اينست حق مال اوست و ميتواند بهر وسيلهاى كه ممكن است بحق خود برسد مخصوصا موقعى مكلف نيز بشود كه از اين راه وارد گردد كه در اين صورت بر او واجب مىشود اقدام و توصل با هر وسيلهاى كه امكان رسيدن بمقصود را موجب مىشود.
امامت حق حضرت رضا است با تصريح آباء گرامش و نص آنها وقتى حقش را بگيرند ولى راه ديگرى برايش باز كنند لازم است از آن راه برود تا بحق خود برسد.
اين كار نيز موجب شك و ترديد نميشود. زيرا دلائلى كه امامت آن جناب را ثابت ميكند مانع از شك و شبهه است گر چه مختصر ايهامى وجود داشته باشد كه الزام و اجبار آن جناب بر اين كار آن ايام را نيز رفع ميكند...شايد حضرت رضا از روى ترس و تقيه ولايتعهد را پذيرفت زيرا قبول نكردن در مأمون اثر نداشت و بزور وادار كرد بايد از در مخالفت علنى وارد ميشد و آن زمان چنين كارى صحيح نبود.
این قضیه تاریخی نشان می دهد اطلاق کلمه سلطان به امام رضا ع موجب نفرت دشمنان اهل بیت بوده است. پس تا میتوانید آن را درباره امام هشتم به کار برید. همچنان که در زیارت نامه ایشان نیز آمده است: السلام علیک یا سلطان علی بن موسی الرضا.
"لمّا جعله المأمون وليّ عهده و أقامه خليفة من بعده كان في حاشية المأمون أناس كرهوا ذلك و خافوا على خروج الخلافة من بني العباس و عودها لبني فاطمة فحصل عندهم من عليّ الرضا ابن موسى نفور."
مأمون گفت بنا بر اين شما را بسمت ولايتعهدى پس از خودم برگماردم . امام رضا فرمود بهتر آنست مرا هم از اين سمت، معاف بدارى.
مأمون ناراحت شده و آن حضرت را در صورتى كه ولايتعهدى را نپذيرد تهديد كرد و معروض داشت: عمر خطاب، شورا را در ميان شش نفر كه يكى از آنها جد تو امير المؤمنين على ع بود قرار داد و شرط كرد هر كدامشان مخالفت كردند كشته شوند. بنا بر اين شما هم ناگزير بايد با هدف من مخالفت ننموده و خواسته مرا بهپذيريد ! زيرا من صلاح مقام خلافتم را در ولايتعهدى شما مىبينم و چاره جز اين ندارم.
حضرت علی بن موسی الرضا ع كه چاره را منحصر به پذيرش خواسته او ديده اظهار داشت : در صورتى ولايتعهدى ترا مىپذيرم كه امر و نهى نكنم و فتوا ندهم و قضاوت ننمايم و عزل و نصب نكنم و آئينى كه هم اكنون در خصر خلافت تو رائج است تغيير ندهم.
به این روایت از امام رضا دقت کنید:
روى سليمان الجعفري قال: قلت لأبي الحسن الرضا (عليه السّلام): ما تقول في أعمال السلطان؟ فقال: يا سليمان الدخول في اعمالهم، و العون لهم، و السعي في حوائجهم عديل الكفر، و النظر إليهم على العمد من الكبائر التي يستحق بها النار . و قد سوّغ الامام الرضا (عليه السّلام) الولاية من قبل الجائر و لكن بشرط نفع المؤمنين و دفع الأذى عنهم قال (عليه السّلام): ان للّه مع السلطان اولياء يدفع بهم عن اوليائه.
کما این که در محامع معتبر تاریخی آمده است: و لما دخل الرضا (ع) خراسان في عصر المأمون تشيع كثير من أهلها.
پس امام رضا هم سلطنت را در صورت قرار گرفتن در مسیر هدایت و صلاح مردم، امر درست و مطلوبی تلقی کرده اند.
جانم بستان و صحبت جانانه ام ببخش