آسیبشناسی کتابهای دفاع مقدس
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «بخش کتب دفاع مقدس»، این عنوانی است که تقریبا در بیشتر کتاب فروشیها به چشم میخورد. کتابهایی کم حجم و بعضاً قطوری که عکس شهید و رزمنده مربوط به آن روی جلدش نقش بسته است.
در همه جای دنیا ثبت رشادتها و ایستادگی مردمان آن دیار و انتقال آن به نسلهای بعد، جایگاه و اهمیت ویژهای دارد. مخصوصاً اگر این بزرگ منشیها و از خود گذشتگیها در راه دفاع از آب و خاک بوده و حیات وطن و حفظ ناموس به آن بستگی داشته باشد. دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی از این حیث از بارزترین برهههای تاریخ ایران و تشیع است.
مقدار کمی از حوادث عظیمی که در این دوران در جبهههای نبرد گذشت از طریق امکانات رسانهای ثبت و ضبط شده است. عمدهی این حوادث، به صورت شفاهی از زبان حاضرین در مهلکه و خانوادههای آنان در اختیار نسلهای بعد است.
مشکل قابل توجهی که در این ناحیه وجود دارد، این است که؛ فارغ از کسانی که شهید شدهاند و حجم قابل توجهی از رویدادها و حوادث اتفاق افتاده، در سینهی آنها زیر خاک قرار گرفته، عدهای از رزمندگان و جانبازان نیز، مدتی بعد از سالهای جنگ به همرزمان شهید خود پیوستهاند. کسانی که باقی ماندهاند نیز هر چند دارای حافظهی خوب باشند، حتماً بخشی از این خاطرات را به طور کامل و یا حداقل بعضی از جزئیات را فراموش کردهاند. در مواردی نیز، نیاز است که خاطرات تعدادی از ایشان در کنار هم قرار بگیرد تا پازل تکمیل شود و نقلهای یک یا دو نفر کافی نیست.
از این رو مدت زمانی است به دستور مستقیم رهبر انقلاب به بازماندگان جنگ و جامعهی نویسندگان و تشکیل بنیاد حفظ و نشر، تلاشهای قابل توجهی در این زمینه شکل گرفته است.
در این جا لازم است بعد از گذشت مدتی و انتشار کتابهای قابل توجه در این زمینه آسیب شناسی درباره این تولیدات متنی صورت گیرد. تا این که بتوانیم از دل آنها جنبههای کیفی کتابها را ارتقا داده و به جایگاه شایسته خود برسانیم.
بحث درباره این کتابها را از چند منظر میتوان پیش برد. بهنظر راقم سطور مهمترین بحثی که در این کتابها میتوان داشت جنبهی روایتی آنهاست؛ روایت یعنی بازنمایی قصه. با این تعریف روایتها دو جزء اصلی دارند: قصه و گفتمان روایی. پس بحث از این کتابها را میتوان در دو حیطه مورد مداقه قرار داد.
عمدهی کتابهای دفاع مقدس قصهی خود را از خاطرات شفاهی، که افراد، مستقیم یا غیر مستقیم در گیر آن بودهاند گرفته اند. چند اشکال عمده در این بخش میتوان مطرح کرد:
اول این که، چون شهیدان در فرهنگ ایرانی اسلامی انسانهاییاند آسمانی و روزی خورنده نزد پروردگار، ممکن است جنبه زمینی و انسانی آنها در دوران قبل از شهادت و سالهای قبلتر از جنگ مورد تحریف قرار گیرد. اغلب کارهای این فرد توجیه شود و اطرافیان ناخواسته در خاطرات خود به نوعی مبالغهگویی دچار شوند.
ممکن است این امر باعث شود سیر شکلگیری و رشد شخصیت فرد به خوبی نشان داده نشده و عملاً تبدیل به انسانی دست نایافتنی و غیر قابل الگوگیری شود.
از طرف دیگر در برخی موارد امر برعکس شده و آنقدر گذشتهی فرد تاریک جلوه داده میشود که در نگاه اول، مخاطب از هدایت شدن این فرد ناامید میشود، ولی در یک آن میبینیم این فرد رستگار میشود و ممکن است مخاطبی احساس کند که میتواند یک عمر در تاریکی و جهالت زندگی کند، ولی در لحظه آخر یک آن همه چیز برایش عوض شود. این که این امر امکان دارد، از رحمت خدا به دور نیست؛ ولی این که ما میتوانیم از این امر الگوگیری کنیم کاری است قطعاً مخالف با احکام و اخلاق اسلامی.
مخاطب همواره با نوعی کمخوانی و بیشخوانی با متن مواجه میشود و سعی میکند شکافهای روایی را با دادههای مختلف پر کند اگر اطلاعات او ناقص و غیر واقعنما باشد همهی منظومهی فکری او از دفاع مقدس را به هم خواهد ریخت.
دومین جنبه گفتمان روایی است که در این روایتها از دفاع مقدس وجود دارد. گفتمان روایی در واقع شیوهی بازگویی قصه در روایت است.
کتابهای دفاع مقدس در قالب داستان و رمان و خاطرهی خودنگاشت و دیگرنگاشت و ... عرضه میشوند. جنبه اصلی که یک قصه را رمان، داستان کوتاه یا هر چیز دیگری میکند این جنبه است. گفتمان روایی در معنای درستتر صرف واسطهگری برای انتقال معنا نیست بلکه خودش به نوعی پیام است. فن نویسندگی به معنای آشنایی با عناصر داستان و شیوه به کارگیری آنها و آشنایی با فن روایت از ملزومات این بخش است.
بسیاری از شهدا انسانهای معروفی نیستند و جزو شهدای شاخص حساب نمیشوند. در نتیجه مشاهده میکنیم مثلاً درباره یک فرمانده شهید چندین کتاب به چاپ میرسد در حالی که از بسیاری از شهدا یک خط هم نوشته نشده است. این شهدا جایگاه ویژهای در بین خانواده و اهالی محله دارند. آنها وقتی این کم کاری را میبینند خودشان تصمیم به جمع آوری خاطرات کرده و همراه با عکسهای شهید در تیراژ محدود توسط یک ناشر بی نام و نشان به چاپ میرسانند. این افراد سهم خود را در دِینی که شهید بر گردن آنان داشت با این کار در این زمنیه ایفا کردهاند. حال، این وظیفهی افراد زبدهتر میباشد که با استفاده از این مواد خام کتابهایی در خور شأن این شهدا، به نگارش درآورند. کتابهایی که بتواند زندگی این شهدا را به عنوان قهرمانان ملی به تصویر کشیده و تأثیر گذاری مطلوب را نیز داشته باشد. هم چنین مشکلات کتابهای پیشین در پرداخت شخصیتها و فضاسازی و گفتگوها را نداشته و به دور از هر گونه شعاری بودن باشد.
نویسندگان میتوانند خودشان پیش دستی کرده و به سراغ تراث جنگ رفته و از دادههای ایشان آثار شایستهای را تدوین و تألیف کنند. این کار موجب میشود که این روایتها به جای این که به صورت عریان در اختیار مخاطب قرار گیرد و بعداً در پی اصلاح آنها باشیم از همان ابتدا به صورت آثار شایستهای روانه بازار شود.
از طرف دیگر بنیاد حفظ و نشر آثار هم باید کارگروه لازم برای بررسی دقت و صحت تاریخی این نوشتهها داشته و از تحریف و افراط و تفریط در آنها جلوگیری کرد.
البته در سالهای اخیر رهبر انقلاب کتابهای ارزشمندی را تقریظ زده و تشویق به تکثیر این گونه آثار کردهاند. مسابقات کتابخوانی با محوریت کتب دفاع مقدس برگزار میشود. علاقهمندی به شهدا و زمنیههای آشنایی با آنها در اردوهای راهیان نور ایجاد میشود. تألیف کتابهای وزین از هر جهت و رعایت نکات مندرج در این نوشته و نکات دیگر میتواند بازنمایی هرچه صحیحتر چهرهی هشت سال ایثار و مقاومت را رقم زده و عشق به دین و وطن را در دل همه اقشار پر فروغتر کند./918/ی702/س
مهدی خدایی