پزشکیان از ناگفتههای مجلس تا آینده برجام و حذف ۴ صفر میگوید
مسعود پزشکیان در این بازدید به سوالات خبرنگاران فارس در تبریز پاسخ داد.
از نظر اقتصادی باید یک فکر منطقی برای پول ملی شود
در ابتدای گفتوگو، نظرتان در رابطه با حذف چهار صفر از پول ملی ایران چیست؟
بنده کارشناس این موضوع نیستم که بتوانم نظر کارشناسی ارائه کنم و معتقدم اگر این موضوع با کارشناسان مطرح شود، بسیار راحتتر میتوان به مردم اطلاعرسانی کرد ولی آن چیزی که در واقعیت با آن مواجه هستیم این است که وقتی یک اسکناس هزار تومانی چاپ میکنیم، اگر آن را در بیرون چاپ کنیم، هزینه بسیار بالاتر از قیمت خود پول خواهد داشت یعنی اگر آن کاغذ را بدهیم و پول چاپ کنیم بسیار بالاتر از خود اسکناس هزینه خواهد داشت، از اینرو افرادی که با سیاست پول در ارتباط هستند، باید به این موضوع فکر کنند که آن چیزی که به عنوان پول به دست مردم میدهیم، باید اعتبار بیشتری از خود آن اسکناس داشته باشد، چرا که برای تهیه یک سکه ریالی هزینه بیشتری شده است و الان به یک فکر منطقی نیاز است.
کارتهای بانکی بسیار کمک شایانی به جامعه کرد به طوریکه ۸۰ درصد از داد و ستد را راحتتر کرده است ولی الان شرایط بهگونهای است که برای خریدن یک چیز ساده باید کلی پول بدهیم و اگر الان ۱۰ هزار تومان یک دلار شده است قبلا اینگونه نبود، از اینرو به جای اینکه کاغذ را بالا برده و قیمت کاغذ را بالا ببریم باید قدرت خرید را افزایش دهیم. از نظر اقتصادی باید یک فکر منطقی شود و تصمیم درستی برای خروج مملکت از این بحران صورت گیرد و در نهایت کارشناسان هر تصمیمی که گرفتند، باید به آن سمت حرکت کرد.
با توجه به اینکه امسال آخرین سال مجلس یازدهم میباشد نظرتان در رابطه با عملکرد این دوره از مجلس چیست؟
جز دوره اول و دوم مجلس، دیگر مجلس به آن شکل تکرار نشده است چراکه در آن دورهها همه جریانها و مردم بودند و نمایندگان آن دوران نیز افراد و نخبهای اعم از آیت اللهطالقانی و مهندس بازرگان بود ولی دیگر آن مجلس تکرار نشده و تصمیمات نیز مانند آن دوران تکرار نشد به طوریکه بیشتر تصمیمهای فعلی در همان دوره اول مجلس تصمیمگیری شده است.
به عقیده من سیاستهایی که باید در مجلس بگذاریم، کمتر شده است چرا که مسائل اقتصادی و مشکلات ما را به اینجا کشانده است، یعنی اگر الان مشکلی وجود دارد به خاطر تصمیم این مجلس نیست بلکه قبلاً تصمیم گرفته و با سیاستها ما را به اینجا کشانده است، قطعاً اگر امروز تصمیم ما درست نباشد، نتیجه آن را در سالهای دیگر خواهیم دید، برای مثال زمانی که تصمیم گرفتیم تا دانشگاهها و موسسات بانکی را افزایش دهیم، همه از مجلس وقت تعریف میکردند ولی الان مشکلات آن موسسات در زمان فعلی دیده میشود.
برای تصمیم درست گرفتن باید به اطلاعات کافی دست یافت
راهکار چیست؟
اگر خوب تصمیم بگیریم و برای تصمیم خوب نظارت خوب هم داشته باشیم، قطعاً مشکلات حل میشود که البته برای تصمیم درست گرفتن باید به اطلاعات کافی دست یافت نه اینکه بدون اطلاعات تصمیم گرفت که اصلا کار درستی نیست.
اگر بخواهم مثال بزنم باید گفت که وقتی به عنوان یک پزشک، بیماری به من مراجعه میکند برای یک نسخه باید اول او را معاینه کرده و از بیمار سوال بپرسم و سپس برای دقت در نسخهنویسی این بیمار را به آزمایشگاه برای انجام آزمایش لازم بفرستم و در نهایت با تطبیق دادهها، یک نسخه دقیق بنویسم در حالیکه من یک پزشک هستم و آن بیمار دقیقا بیماریی دارد که من چندین سال درس آن را خواندهام، الان به عبارت دیگر ما قانون مینویسیم ولی آیا دادهای گرفته و دادههای کلی را مورد بررسی قرار میدهیم؟ مسلما نه و به خاطر همین است که وقتی قانونی نوشته میشود، بعد از 6 ماه یا اجرا نمیشود و یا ناقص اجرا شده و یا در نهایت نتیجه منفی میدهد که این ناشی از ساختار مجلس است.
نظر نمایندگان باید دارای پشتوانه علمی یا تخصصی داشته باشد
به نظر شما باید مجلس چه روند و شکلی به خود بگیرد؟
اگر نمایندگان بهصورت احزابی به مجلس بروند قطعا آن نماینده پشتوانهای شامل گروههای مختلف اقتصادی،کشاورزی، اجتماعی را پشت خود خواهد داشت ولی متاسفانه اینگونه نیست و وقتی نمایندهای نظر میدهد،پشتوانه علمی یا تخصصی پشت سر خود ندارد که البته این روند در مجالس دورههای قبلی نیز وجود نداشت و اگر در دوره بعدی همچنین روندی حاکم باشد، باز هم یک مقدار بالا و پایین ولی در یک ریتم حرکت خواهیم کرد و تفاوتی بین مجلس نخواهد بود و در کل تا مادامی که افراد برای انتخاب شدن دم هر حزب و سلیقه را بگیرد و سعی بر راضی کردن آنها داشته باشد قطعا در مجلس نیز آن سلایق مختلف، نظرات مختلفی را هم خواهند داشت.
بدون داده و اطلاعات اقدام به تصمیمگیری میکنیم
در این دوره از مجلس چه چیزی بیشتر شما را آزار داده است؟
همین موضوعی که بدون داده و اطلاعات اقدام به تصمیمگیری میکنیم، بسیار آزاردهنده است، حتی در قرآن آیات زیادی مبنی بر این داریم که خداوند به مومنان قول ثابت داده است و این قول ثابت یعنی اینکه حرف راست گفته و در برابر راستی مطیع باشیم.
اصولاً چیزی که ریشه نداشته باشد، با وزش هر بادی میچرخد؛ هر روز در نماز «اهدنا صراط المستقیم» میگوییم و یقینا این راه راست هیچگاه عوض نمیشود و اگر ما حرف درست زده بودیم الان مشکل آب و کشاورزی و غیره نداشتیم.
شیرینترین خاطرهتان در این دوره از مجلس؟
هر روز کارهای تکراری است که انجام میدهیم ولی آن چیزی که من را راضی میکند، این است که توانستهام احقاق حق عدهای را انجام دهم و خوشحال هستم که این جایگاه فرصتی برای ما و استان است تا با قدرت از مردم دفاع کنیم و معتقدم اگر غیر از این باشد، دیگر دلیل ندارد که زندگی خود را رها کرده و به مجلس برویم، از اینرو برای افرادی مشابه بنده که ادعایی در زمان انقلاب نسبت خدمت به مردم داشتم را با این اقدامات عملی میکنیم.
تنها راه حل نجات کشور از بحران ها مدیریت جهادی و بسیجی مشابه اوایل انقلاب است
به نظر شما، علت اینکه برخی از پروژهها ناقص مانده و نمیتوانیم اجرا کنیم، ناشی از سوءمدیریت است یا دلیل دیگری دارد؟
مقام معظم رهبری بارها تکرار کردند که مدیریت را باید جهادی انجام داد و با اقتصاد مقاومتی جلو رفت، اگر بخواهیم کشور را از این بحرانها نجات دهیم غیر از مدیریت جهادی و بسیجی مشابه اوایل انقلاب چاره دیگری نیست، ما در دوران انقلاب و دفاع مقدس مردمی داشتیم که مغازه خود را بسته و راهی جبههها میشدند و یا پیرزنی که تنها دارایی خود را برای رزمندگان ارسال میکرد، از اینرو اگر این نگاه در جامعه ما نهادینه شود، دیگر مشکلی ایجاد نمیشود.
در اوایل انقلاب بود که برادر شهیدم که آن زمان در جهاد کار میکرد به من گفت که دیگر جهاد نخواهم رفت و وقتی از او علت را جویا شدم به من گفت که در جهاد به ما پول میدهند در حالیکه ما کار جهادی میکنیم و این کارمان به خاطر پول نیست، به خوبی میدانستم که حتی ریالی در جیب ندارد ولی آیا الان در جامعه ساختاری درست کردهایم که افرادی یارانه خود را قطع کنند و خواستار احداث کارخانه باشند؟
به دنبال آن هستیم که امتیاز بگیریم تا بدهیم
الان حتی پزشک هم یارانه میگیرد و در جایی هستیم که امتیاز بگیریم یعنی برای هر موقعیتی دنبال امتیاز هستیم در حالی که باید امتیاز داد بهگونهای شده است که بیشتر به دنبال اعتقادی هستیم که نام و نان به ما دهد.
فراموش کردن مدیران جهادی و بسیجی کشور
تا مادامی که مدیریت ما با این روند حرکت کند، با مشکل روبه رو هستیم الان اشکال کار این است که افرادی که در اوایل انقلاب به صورت جهادی کار کرده و جنگ را هدایت کردهاند را فراموش کردهایم، افرادی داریم که جهادی در اوایل انقلاب تلاش کردند ولی الان با مشکل معیشت روبه رو هستند در حالی که اگر این افراد آن زمان به فکر خودشان بودند، الان یک میلیاردر بودند، از این رو باید رفتار سیاستمدارها نسبت به انقلابیون و جهادگران اوایل انقلاب عوض شود و اجازه ندهیم آنها زیر پا له شوند.
نقاط ضعف و قدرت دولت روحانی چیست؟ و اگر به جای آقای روحانی بودید چه سیاستی را تغییر میدادید؟
به عقیده من دولت روحانی در سیاست خارجی موفق بود ولی مشکل در عدم هماهنگی ساختار است و تا زمانی که این ساختار وجود دارد ما مشکلات را نیز خواهیم داشت چرا که باید فرماندهی در دست یک نفر باشد.
برای مثال به جلسه اقتصاد مقاومتی و یا تحریم میرویم و آقای جهانگیری هم اعلام میکند که فرمانده اقتصاد مقاومتی است، در حالی که به عقیده من او فرمانده نیست چرا که فرمانده باید اختیار داشته باشد در حالی که او اختیاری ندارد و نه تنها غیردولتی بلکه خود دولت نیز اطاعت نمیکند و این اشتباه است که در یک ساختار فرمانده باشد ولی اختیاری ندهیم.
ما به یک فرماندهی واحد در جنگ اقتصادی نیاز داریم چراکه این جنگ بدتر از جنگ نظامی است و اگر در این وضعیت بحرانی فرمانده اختیار نداشته باشد، موفق نمیشویم.
من دو سال پیش نیز گفته بودم که ما باید اعلام جنگ اقتصادی و ستاد جنگ داشته باشیم، همانند دوران دفاع مقدس ستاد جنگ در محلات تشکیل شده و فرماندهی دست هر کسی که میخواهد باشد ولی باید آن فرد دارای اختیار باشد تا بتواند تصمیم بگیرد.
دولت روحانی به علت نبود آن ستاد واحد جنگ اقتصادی، دارای مشکل است و اگر آن ستاد هم باشد علت ناموفقیتی به خاطر نبود اختیارات است که منجر به مشکلاتی شده است.
به عقیده من هر کسی را که دوست دارند به عنوان فرمانده این جنگ بیاورند ولی اختیار دهند زیرا در خود دوران دفاع مقدس، مسوول جنگ مقام معظم رهبری بود و هر تصمیمی که میگرفتند همه موظف به اطاعت از آن بودند ولی در این وضعیت چنین ستادی نیست و هر روز چپ و راست دولت را مورد تهمت و توهین قرار میدهیم در حالی که نقشه این توطئه را دشمن کشیده است و ما مقصر را دولت میدانیم و غافل از اینکه نقشهها را آمریکا برای ما کشیده است تا ما را با مشکلات اقتصادی روبه رو کند.
سیاست دولت در رابطه با برجام را چگونه میبینید؟
من از ابتدا با برجام موافق بودم و همیشه هم از آن دفاع کردم چرا که معتقدم در بررسی یک روش تحقیق وجود دارد و اگر بخواهیم برجام را تحقیق کنیم، باید یک گروه را تشکیل بدهیم و برای آن چارچوب مشخص کنیم و سپس این اطلاعات را از یکسریها گرفته و آنها را مورد پردازش قرار دهیم و در حقیقت تیم، مسوول گفتن غلط یا درست نیست بلکه مسوول پردازش است و در روش چپ و راست نباید شناخت بلکه دادهها را بدون نظر منفی و مثبت باید مورد بررسی قرار داد نه اینکه یک گروه تشکیل شود و به صورت انتخابی سوال کند و طبق علاقه خود جمعبندی کند.
واقعا جای سوال دارد که اگر برجام را قبول نکنیم چه استراتژی و برنامه برای بعد از آن داریم و حتی من بارها این سوال را پرسیدم ولی کسی به من پاسخ نداد و الان نیز معلوم نیست اگر قبول نکنیم چه باید کرد ولی در مقابل اینکه برجام را قبول نکنیم، چه میزان ضرر اقتصادی وارد میشود یک موضوع قابل محاسبه است.
من آن زمان اعلام کردم که یکهزار میلیارد ضرر میرسد و عدهای به من خرده گرفته و مسخره کردند و این باعث شد تا من آن جلسه را ترک کنم و باز یک نفر گفته بود که این افراد اهل دموکراسی نیستند و باید در جلسه مانده و رایگیری میکردند، در حالیکه وقتی متوجه این نیستیم که ارزیابی اعداد رایگیری نمیشود، دیگر چه انتظاری داریم؟
در گزارش علمی اعداد و ارقام، این اعداد و ارقام را باید گزارش داد نه اینکه آنها را رایگیری کرد.
الان برای برجام چه کار باید کرد؟
باید اعلام کنیم که اگر برجام را قبول کنیم چه خیر و ضرری دارد و در مقابل اگر قبول نکنیم چه مزایا و معایبی دارد؟
در برجام طرف دروغگو مهم نیست بلکه برجام را انجام داده و یا نداده مهم است، خروج از برجام برای ما بسیار راحت است اما اگر استراتژی نداشته باشیم حتما بعد از آن آمریکا همه را جلوی ما متحد میکند و از اینرو ما باید برنامه داشته باشیم که اگر آنها برای فشار هرچه بیشتر علیه ایران با هم متحد شوند، ما نیز باید برنامه داشته و بدانیم بعد از آن چه کار باید کرد.
اگر من نوعی مخالف خروج هستم و باید پایبند تصمیم کلی باشم، چرا که در خود مجلس خیلی از قوانین است که من مخالف آن هستم ولی وقتی تصویب میشود، دیگر پایبند بوده و احترام میگذارم.
ایران به یک دستاوردی دست یافته است که دشمن را عصبانی کرده و ما متاسفانه به جای اینکه دستاورد را حفظ کنیم، گل به خودی زده و اعلام میکنیم که اشتباه است در حالیکه اگر این برجام را قبول نمیکردیم، آمریکا قطعنامههای زیادی را علیه ما انجام میداد ولی توجه کنید، بعد از برجام حتی یک قطعنامه علیه ایران به شورای امنیت ارسال نشده است و واقعیت این است که این قطعنامهها کاغذ پاره نبوده و روی ما فشار وجود دارد و آمریکا در حال قلدری است و اگر بخواهیم در مقابل این قلدری بایستیم، باید وحدت و انسجام داشته و یک فرماندهی واحد داشته باشیم تا اختیارات به او داده و همه مطیع فرمانده باشیم.