غدیر بازگشت به اصل وحدت است
به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر خم، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین حامد کاشانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، ابعادی از مسئلهی غدیر را مورد بررسی قرار داده است.
با توجه به این که شناخت صحیح غدیر برای تحلیل این واقعه شرط اساسی است، به عنوان اولین سؤال بفرمایید اجمالاً ماجرای غدیر چه بوده است؟
اصل ماجرای غدیر بر اساس آنچه حضرت آیتالله خامنهای بیان کردهاند، این است که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله ۲۳ سال در مسیری تلاش کردند که همانا مسیر هدایت بود. برای استمرار این مسیر هدایت لازم بود شخص دیگری پس از پیامبر آن را ادامه بدهد. متأسفانه اما این متوقف شد و پروژهی نبوت که بسیار موفق پیش میرفت، دچار یک خلأ اساسی شد و ۲۵ سال یک چالهی عمیق بین رفتار ظاهری نبوت و ولایت پدید آمد.
همان طور که نبوت و نبیّ را کسی جز خدا نمیتواند تعیین کند، آن کسی را هم که بنا بود این مسیر را ادامه بدهد، طبیعتاً مردم نمیتوانستند تعیین کنند و مصداقش را بشناسند؛ باید خداوند او را معرفی کند و پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله از قول خداوند در اتفاق غدیر خُم همین را بیان فرمودند.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند ما قائلیم کسانی که مسیر هدایت نبوت را دچار توقف یا تشتت کردند، عملاً گمراه شدند. البته پرواضح است کسانی که دستشان به حقیقت نرسیده و جزو قاصرین حساب میشوند، از موضوع بحث ما خارجاند، مثل کسانی که فرضاً در یک قارهی دیگری بودند و نبوت رسول خدا به آنها نرسید و طبیعتاً آن موقع مسلمان نشدند. البته اینها در عقاب و ثواب با بقیه متفاوتند و خداوند با آنها به عدالت یا فضل خودش رفتار خواهد کرد و ما در این بحثمان به آنها کاری نداریم.
یکی از مسائل مورد تأکید حضرت آیتالله خامنهای «تبیین وحدتآفرین از واقعهی غدیر» است. وحدت از نگاه ایشان در موضوع غدیر را چگونه میتوان تفسیر نمود؟
خود مسألهی غدیر خطکش تمایز بین حق و باطل است. هر طرفی که غدیر را قبول داشته باشد، طرفی است که میخواهد نبوت را استمرار بدهد. متقابلاً طرفی که غدیر را قبول نداشته باشد، طرفی است که میخواهد مسیر هدایت را ببُرد و عملاً نبوت را متوقف کند و چون زورش به نبوت نرسیده، سعی کرده ادامه و تالی آن را ببُرد. طبیعتاً تنها یک طرف حق است و یک طرف باطل. شاید واضحترین تعابیر در این باره را حضرت امام هادی علیهالسّلام در زیارت غدیریه دارند که سندش هم کاملاً معتبر است.
حضرت آیتالله خامنهای در روز اول فروردین سال ۹۷ که مصادف با سوم ماه رجب و روز شهادت امام هادی بود، فرمودند از این امام بزرگوار دو زیارت مهم رسیده؛ یکی زیارت جامعهی کبیره و یکی زیارت امیرالمؤمنین در روز غدیر است. شما همین زیارتنامه را که با این تکریم از آن یاد میکنند، اگر جملاتش را بخوانید، تعجب میکنید و پس از دقت و تأمل در تعابیر حضرت امام هادی علیهالسّلام معنی واقعی وحدت را نیز متوجه میشوید.
امام هادی علیهالسّلام در این زیارت خطاب به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرمایند: «أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ»(۱) شهادت میدهم ای امیر مؤمنین که شککنندهی در تو، اصلاً به رسول امین ایمان نیاورده است. چرا؟ چون در همین زیارت داریم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ»، سلام بر تو ای دین قویم پایدار و ای صراط مستقیم آن. «أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ «وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً.»» امام هادی علیهالسّلام میفرمایند: شهادت میدهم که این گفته و آیهی خدای عزیز رحیم که «و این صراط من مستقیم است» تو هستی. تو صراط مستقیم هستی و طبیعتاً کسی که در صراط مستقیم شک کند، انگار در نبوت شک کرده و کسی که در شک نسبت به نبیّ و نبوت است، انگار ایمان نیاورده است.
ما این بحث را داریم که شیعه عقایدی دارد که اینها را ما عقاید اصیل اسلامی میدانیم. از جمله همین که اعتقاد هیچ وقت تعطیل و متوقف و ساکت نمیشود و دورهای نیست. اعتقاد همیشگی و دائمی و شبانهروزی است و از بدو تولد تا لحظهی مرگ هست و هیچ وقت هم متوقف نمیشود. اگر کسی «دین الله القویم» را نداشته باشد، اصلاً انگار دینی ندارد و ایمانش ناقص است، اما آیا نتیجهی این حرف این است که ما هر جا که رسیدیم، این را بیان کنیم؟ نه، میگوییم این یک بحث اعتقادی است، اما ابراز آن یک بحث دیگر است. ابراز یعنی من فریاد بزنم «أشهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّه» یا مثلاً «اللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ أمیرِالمُؤمِنین» یا حتی از این هم صریحتر بگوییم.
پس این اشکال که میگویند مگر شیعه نیستید، پس چرا بیان نمیکنید؟ میگوییم تشیع مال اعتقاد است و ابرازهایش در فقه است و این ابراز قطعاً تابع شرایط است. بنابراین قاعدهی کلی این است که ما دو ساحت و زمینه داریم؛ تفکرات شیعه در اعتقاد هیچوقت نباید تعطیل شود، اما در ابراز اعتقادات ردهبندی داریم.
حالا چطور این وحدت رخ میدهد و نظر حضرت آیتالله خامنهای در بحث وحدت چیست؟ من اگر با یک غیر شیعهای برخورد داشته باشم که به غدیر به آن معنایی که من معتقدم معتقد نباشد، اولاً او را قاتل حضرت زهرا سلاماللهعلیها نخواهم دانست. من که شاید بیست سال است در این زمینه کار میکنم، حدس قریب به یقین دارم که بیش از ۹۰ درصد از جامعهی اسلامی غیر شیعی اصلاً این حرفها را نمیدانند. اصلاً نمیدانند و خبر ندارند که بنیامیّه چه بلایی سر اسلام آورده! چه دسیسههایی که در روایات نشده! چه کتمانها که نشده! چه دفنهایی که صورت نگرفته! چه تحریفهایی که رخ نداده! خبر ندارند. بنده با یکی از شارحان صحیح بخاری گفتوگو میکردم، اطلاعات ایشان از من دربارهی صحیح بخاری کمتر بود. خب وای به حال شاگردانش و مردم.
آیا ما میتوانیم در جامعهی اسلامی بین همهی فرقههای اسلامی برادرانه رفتار کنیم؟ جواب این است که هم از جهت تئوریک میتوانیم و هم از جهت عمل. گاهی در فضای جامعهی جهانی یک هشتگی داغ میشود، میروند سراغ شیعه و بقیه را فراموش میکنند. اختلافات ازبینرفتنی نیست مادامی که اجتهاد هست و حضور معصوم نیست. امکان ندارد اختلاف پیش نیاید و حتی درون تشیع هم همین است. اگر ما بخواهیم در عمل رفتار برادرانه نداشته باشیم، لابد در جامعهی شیعه هم اخباریون و اصولیون باید همدیگر را تکفیر کنند و فحاشی کنند و لابد بین مکتب تفکیکیها با اهل فلسفه و بین اهل عرفان با اهل حدیث هم اختلاف پیش میآید. پس اگر بخواهیم در رفتار و تعایش ملاک را بر اختلافات بگذاریم، درون شیعه هم منهدم میشود. اگر با این نگاه باشیم، شیعه و شیعه هم با هم نمیتوانند زندگی کنند، چه برسد به شیعه و سنی یا مسلمان و مسیحی.
در حالی که اگر آن وحدت رویه در ذهن باشد، همهی کسانی که به جبههی توحید کمک میکنند، همه در یک جبهه قرار میگیرند؛ بدون این که بخواهیم بیجهت همدیگر را تطهیر کنیم. مثلاً اگر ما الان با روسیه در یک فضایی همراهی داریم، به این معنی نیست که ما از عقایدمان دست بکشیم، بله طبیعتاً در آن نشست و گفتوگویی که داریم، دربارهی تمایزات اعتقادیمان بحث نمیکنیم و راجع به مشترکات بحث میکنیم. به سبب این که در یک جبههی بزرگ توحیدی قرار میگیریم، لزومی ندارد حتماً تمایزاتمان را از بین ببریم و این خطرناک است. ما یک تمایزات فکری با اهل سنت، با مسیحیت، با یهودیت و با دیگر ادیان داریم، اما اگر در یک جبهه قرار گرفتیم، در حکم آیهی شریفهی «تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إلاّ اللَّه وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا»(۲) هستیم. وقتی به جبههی توحید کمک میکنیم، از عقایدمان حتی به اندازهی یک ارزن دست نمیکشیم و به قول شهید مطهری از یک مستحب هم کوتاه نمیآییم، اما به این معنی نیست که دیگران را انکار کنیم یا بخواهیم آنها را در جبههی خودمان بیاوریم.
یک بحث دیگر که به نظرم خیلی کمک میکند به فهم اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای دربارهی وحدتآفرین بودن غدیر، این است که ایشان پنج بار حداقل میگویند کتاب «الغدیر» علامهی امینی کتاب وحدتبخش است، اما چرا این کتاب وحدتبخش است؟
مرحوم علامهی امینی رحمةاللّهعلیه میخواست یک کتابی دربارهی ادبیات غدیر بنویسد، منتها چون این را در طول چند سال منتشر میکرد، شبیه فصلنامه و سالنامه شده است. کتاب است، ولی مسائل روز را هم در نظر گرفته است. ایشان در مصادر اسلامی میگشت و اشعاری را که شیعه و سنی راجع به غدیر سروده بودند، جمع کرد، چون شعر خیلی مهم است. شعر رسانهی آن زمان بوده است. علامه امینی میخواست بگوید در رسانهی آن زمان، غدیر به معنی امامت بوده است. اشعار را جمع کرد و در کنار این اشعار، چون اینها را سال به سال منتشر میکرد، بعضی مباحث امامت امیرالمؤمنین را هم مطرح میکرد یا بعضی اشکالات به غاصبان سقیفه را مطرح میکرد. یا بعضی شبهات علیه شیعه را پاسخ میگفت.
وحدت مورد نظر حضرت آیتالله خامنهای یعنی باید مباحثهی منصفانهی علمی و دقیق آکادمیک صورت بگیرد. بدون مباحثهی علمی وحدت رخ نمیدهد، چون اگر ما خودمان باشیم، درونگرایی میکنیم و همهی آنها را با یک چوب میزنیم. آنها هم اگر درونگرایی کنند، ما را با یک چوب میزنند و ما درواقع دو توهّم از یکدیگر را نقد میکنیم. بعضیها هم وحدت را کتمان حقایق معنی میکنند که این نگاه با وحدت مورد نظر رهبری مخالفت دارد.
اگر بدنهی جامعهی حزباللهی ما بفهمد وحدتی که حضرت آیتالله خامنهای میگویند لایه دارد، این در تشخیص نوع عمل با مخالفین خیلی اثر دارد. این وحدت یک استراتژی است که امام زمان سلاماللهعلیه هم وقتی تشریف بیاورند و تا حکومت ایشان بر اقطار عالم مستقر بشود، این را خواهند داشت. سیدالساجدین علیهالسّلام در دربار یزید وقتی سر مطهر سیدالشهداء در تشت است و نوامیسش اسیر شدهاند، در بیان عقایدش لایهبندی کردند و همه چیز را نفرمودند. یعنی عقل به ما این را میگوید که به اندازهی شرایط باید صحبت کرد. اهل بیت حتی با شیعیانشان هم به صورت لایهبندیشده صحبت میکردند.
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند «آن کسانى که سعى کردند نگاه سکولار به اسلام داشته باشند، جوابشان مسئلهى غدیر است.»(۴) درواقع ایشان مخالفان غدیر را مخالفان اسلام سیاسی میدادند. این تحلیل از غدیر را توضیح میدهید؟
ما زمان پیغمبر دو حزب داریم؛ یک حزب رهبرش امیرالمؤمنین است و شعارش این که پیامبر اکرم امام عالَم، یعنی امام دنیا و آخرت و دین و دنیاست و ما پیرو محض پیغمبریم و اطاعت محض از رسول خدا داریم و رسول خدا عصمت مطلق دارد و خدا او را فرستاده تا ما را زنده کند: «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ»(۵). یک طرف جریان دیگری است که نمیخواهد بپذیرد که پیامبر اکرم در همهی جهات عصمت دارد و میگوید پیغمبر اگر هم پیغمبر است، فقط مال امور دینی است و برای امور دنیوی نیست. لذا متأسفانه رفتند به این سمت که پیغمبر اعلم در امور دنیا نیست، بلکه چون غرق در عبادت است و اصلاً شأنش اجلّ است، همان آخرت برای پیغمبر و دنیا را هم فاسدها اداره کنند.
در دوران معاصر هم همین تفکر هست. ۲۰ سال پیش در کشور خودمان یک بندهخدایی گفت که قرآن برای زندگی قبیلهای خوب است و امروز که جهان مدرن است، باید برویم ببینیم بزرگان مدرنیته چه میگویند. یا مثلاً مقاله نوشتند که غدیر با دموکراسی مخالفت دارد! به این تفکر که دنیا و آخرت را تفکیک کنیم، در قرآن اشاره شده است: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ»(۶) دنبال این هستند که بین خدا و رسول فاصله بیندازند. بین دین و دنیا فاصله بیندازند، چون وقتی نمیتوانند رسول خدا را از بین ببرند و شکستش بدهند، بهتر است پیامبر را فقط به آخرت محدود کنند و بگویند برای آخرت هر کار که خواستید، بکنید، اما بگذارید ما حکومت بکنیم.
مسألهی دیگر این است که امیرالمؤمنین علیهالسّلام پس از ۲۵ سال دوری از حق خود، چرا حکومت را پذیرفتند؟ و توجه به وحدت جامعه چه ظهوری در آن حکومت داشت؟
حضرت دیدند اگر حکومت را قبول نکنند، معاویه به صورت مشروع به حاکمیت میرسد. درواقع اگر امیرالمؤمنین حکومت را قبول نمیکرد، طلحه حاکم جامعهی اسلامی میشد و معاویه راحت میتوانست طلحه را شکست بدهد و به صورت مشروع ظاهری حاکم جامعهی اسلامی میشد. امیرالمؤمنین فرمود «نمیخواهم این بیاید به حکومت برسد.» یعنی به حکومت مشروع برسد و بگوید بله، دیگر آمدیم و قاتلین خلیفه را کشتیم و حاکم شدیم. حضرت به مصلحت پذیرفتند که حاکم بشوند و در این فرصت هم بسیاری از بدعتها را نمیگذاشتند حضرت اصلاح کند.
با این حال حضرت سعی کردند شعارهایی را ایجاد کنند که ما امروز اگر بخواهیم بدانیم حاکم جامعهی اسلامی چه شعارهایی باید بدهد، بگوییم شعار شمارهی یک عدالت اقتصادی است. حاکمیت جامعهی اسلامی اگر بخواهد از جهت اقتصادی دچار تشکیک بشود، تمام داشتههایش فرومیریزد. لذا امیرالمؤمنین شعاری را میدهد که همهی جامعهی اسلامی اولاً میپذیرند و میفهمند. اصلاً عدالت اقتصادی علت قتل عثمان است. ثانیاً این جزء حقهای اصلی است و همه هم همراهی میکنند و وارد صحنه میشوند، ولی حضرت با بسیاری از بدعتها نمیتوانند مبارزه کنند، چون هنوز همهی جامعه آمادگی ندارد.
این کار امیرالمؤمنین علیهالسّلام بهشدت وحدتبخش است؛ بدون این که اختلافات را کتمان کند، هر جا فرصت میکند، دربارهی اختلافات صحبت میکند. در خطبهی ۱۴۴ میفرمایند اصلاً غیر از آل محمد و غیر از بنیهاشم کسی حق ندارد حکومت کند، اما اینها جملات مجمل مبهم است، چون در جایگاه رهبری قرار گرفته است.
البته این توقع هم غلط است که در جامعهی خودمان حقایق را کتمان کنیم. باید تفکیک قائل شد بین رهبر جامعهی اسلامی، بین رئیسجمهور و رئیس مجلس با سخنرانان دینی. نباید توقع داشت سخنران دینی هم آن ملاحظات شدید رهبری را داشته باشد. البته باید در چهارچوب او صحبت کند، ولی اگر قرار باشد مثل او صحبت کند که کلاً باید در دین را بست و تعطیل کرد.
عید غدیر عیدالله الاکبر است، یعنی بزرگترین عید خدا. وظیفهی امروز ما نسبت به بزرگداشت عید غدیر چیست؟
کسی که شیعهی امیرالمؤمنین است و تشیع را حقیقت اسلام میداند، باید پیرو اهل بیت باشد و باید دلش بتپد برای این که افراد دیگری را هم به این مکتب اضافه کند. آن روایات امام صادق و امام عسگری سلاماللّهعلیهما را یادمان نمیرود که میفرمودند شما هدایتگر نیستید، با درفش نباید دین را در ذهن مردم القاء کرد، وظیفهی ما تبلیغ است. پیغمبر هر کس را که برای غدیر تبلیغ کند، دعا کرده و هر کس را که بیخیال غدیر و جزو خاذلان باشد، نفرین کرده است. باید حقیقت را بگوییم، ولی مجادله و دعوا نکنیم. ما حرفمان را مستدل میزنیم. «إنّا هَدَیناهُ السَّبیل»؛ دوست داریم اینجوری باشد، «إمّا شاکِراً و إمّا کَفوراً»(۸) یعنی بگیر و ببند نمیکنیم.
اگر ما شیعهی امیرالمؤمنین باشیم، یک کاری کنیم که این حرف به مردم برسد. درصد کمی از مردم اهل شنیدن سخنرانی و کمتری اهل کتابخواندن هستند. اگر دین را فقط در سطح کتاب و سخنرانی در نظر بگیریم، مخاطبش کم خواهد بود.
هل بیت در یک دورهای بیان علمی دارند تا این فکر تدوین بشود. در دورهی سه امام پایانی اما توسعهی مناسکی داریم و زیارتنامههای بسیاری نقل شده است. آن مباحثی که در زیارت جامعهی کبیره است، اگر کسی بخواهد فقط روایاتش را بخواند، یک درصد جامعه هم حالش را ندارد، ولی وقتی زیارت جامعه میشود، شما در هر جمع مؤمنین بپرسید تا حالا یک دفعه زیارت جامعه را خواندهاید؟ میگویند بله و معمولاً خواندهاند. مباحث علمی ائمه باید به درون خانهها برود، حالا چگونه؟ باید مناسکی را که اهل بیت اجازه دادهاند، ترویج کنیم؛ مثل خواندن زیارتنامه، مثل مجلسگرفتن و جشن گرفتن. البته سطوح آدمها مختلف است، اهل بیت غذا دادن را خیلی ترویج کردند، همین طور ابراز شادی را؛ لبخند به لب داشتن، هدیه دادن، دوستی، ابراز دوستی، مصافحه، تبریک گفتن. کاری کنیم که افراد بیشتری با این مسائل آشنا بشوند.
متأسفانه غدیر در جامعهی ما غریب است. وقتی ما وظیفهمان را نسبت به غدیر انجام دادهایم که غدیر سبک زندگی ما را بسازد. چطور شب یلدا یا عید نوروز وارد سبک زندگی مردم شده است؟ غدیر که عیداللّه الأکبر است هم باید سبک زندگی ما را تغییر بدهد. در روایات داریم اگر میخواهی برای همسرت لباس بخری، روز غدیر بخر و اگر میخواهی عیدی بدهی، روز غدیر بده. تا وقتی این سبک زندگی تغییر نکرده، معلوم است ما غدیر را بین شیعیان ترویج نکردهایم. غدیر که عیداللّه الاکبر است، باید بیش از ایام دیگر بروز کند. اگر بیشتر بروز کرد، معلوم است که ما تازه غدیر را یک قدری بین شیعیان تبلیغ کردهایم.
به نظرم ما زمان این خدمات جهادی و اردوهای جهادی را تغییر بدهیم و زمان اصلی آن را در دههی ولایت بیندازیم. بگوییم ما خدمت میکنیم به عشق امیرالمؤمنین. اگر اطعام میکنیم، به اسم غدیر اطعام کنیم. از حضرت زهرا سلاماللّهعلیها پرسیدند چرا شما اینقدر برای حکومت امیرالمؤمنین حرص میخوری؟ حالا نشود، چه میشود؟ فرمود پدرم فرمودند اگر علی بیاید، اول این که بین دو نفر اختلاف نمیشود و جنگهایتان تمام میشود، دوم این که آسمان برکاتش را نازل میکند و زمین هر چه دارد، بیرون میریزد. یعنی با غدیر خوشبختیم، سعادتمندیم، آرامش داریم و این را مردم ببینند.
مرحلهی سوم وظیفهی ما نسبت به جامعهی اسلامی غیر شیعی است. خدمات میخواهیم بدهیم به روستاهای اهل سنت، بگذاریم روز غدیر. بگذاریم اینها غذای ولایت امیرالمؤمنین را بخورند. ما از بچگی خودمان سر سفرهی روضههای سیدالشهدا غذای هیئت خوردهایم، بگذاریم آنها هم بخورند و این کمک میکند که دلشان نرم بشود و بعضی از ابهاماتی که هزار سال به ما بهتان زدهاند، با این ابراز محبت برگردد. طبیعتاً هم لازم نیست ما وقتی رفتیم در یک روستایی خدمات بدهیم، مثلاً آن روز مباحث اختلافی را مطرح کنیم. همین کافیست که عید غدیری هست و آن روز امامت امیرالمؤمنین است و روز شادی جامعهی اسلامی است.
۱) المزار الکبیر، ابن مشهدی، ص۲۶۳؛ مفاتیحالجنان، شیخ عباس قمی، باب سوم زیارات، زیارت روز غدیر.
وَ ذَکَرَ أَنَّهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ زَارَ بِهَا فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ فِی السَّنَةِ الَّتِی أَشْخَصَهُ الْمُعْتَصِمُ. تَقِفُ عَلَیْهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ تَقُولُ: السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ ... ترجمه: از امام هادی علیهالسّلام زیارتى رسیده است که آن را در روز غدیر خواندند، در سالى که معتصم عباسی ایشان را تبعید کرده بود؛ [به این صورت است که] در برار قبر امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میایستی و میگویی: سلام بر محمّد رسول خدا، خاتم پیامبران، و سرور رسولان، و برگزیدهی پروردگار جهانیان ... [تا آخر].
۲) سوره آل عمران، آیه ۶۴
۳) بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر ۱۳۸۸/۰۹/۱۵
۴) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت عید غدیر ۱۳۹۳/۷/۲۱
۵) سوره انفال، آیه ۲۴
۶) سوره نساء، آیه ۱۵۰
۷) نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲
۸) سوره انسان، آیه ۳