۲۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۶
کد خبر: ۶۲۰۲۴۱
یادداشت؛

عدالتخواهی در معرض تهدیدات جدی

عدالتخواهی در معرض تهدیدات جدی
رفتار‌های عوام فریبانه و پوپولیستی در جریان عدالتخواهی به جای ریشه یابی و عملکرد دقیق، معقولانه و ریشه­‎ای از عوامل تهدید کننده و به زوال برنده جریان عدالتخواهی است.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، داود موذنیان

حرکت‌های عدالتخواهانه حق طبیعی همه آحاد است؛ اما آنچه که مداقّه در آن باید مسبوق بر هر حرکت عدالتخواهانه باشد توجه به لازمه­‎ها، اصول و شیوه‎­های صحیح عدالتخواهی و ایضاً محاقات و عوامل تهدید کننده عدالتخواهی است، در غیر اینصورت عدالتخواهی به نوعی انحراف و ابتذال تبدیل می­شود. در این مختصر سعی شده مواردی چند از عوامل تهدید کننده عدالتخواهی مورد بررسی قرار داده شود.

مصداق سازی نکردن

از عواملی که عدالتخواهی را به حاشیه و انحراف می­‎کشاند انتقاد‌های شخصی و مصداق­‎سازی به جای پرداختن و بسط گفتمان عدالتخواهی است. این روش و اسلوب اولا؛ احتمال خطا در آن زیاد است و موارد بسیاری مشاهده شده که منتقد بر پایه داده‎­ها و اطلاعات ضعیف، شخصی را مورد اعتراض قرار می‎­دهد در صورتی که واقعا چنین نبوده و منجر به تهمت و افترا می­‎شود، و ثانیا؛ این روش ضربه­ای مهلک بر پیکره جریانات عدالتخواه وارد می‌­آورد چراکه در صورت اشتباه بودن تحلیل و اطلاعات، هم اعتماد جامعه را نسبت به آن شخص و جریانات همسو سلب می­‎کند و هم راه را برای فرار مفسدان اصلی فراهم می‌­کند و چه بسا آنان را در موضع طلبکار و مظلوم قرار می­‎دهد. مقام معظم رهبری در این باره می‎­فرمایند: «گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداق‏‎سازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه می‏کنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‏‎ای به دست می‏دهید برای اینکه آن زرنگ قانون‏دانِ قانون‎‏شکن- که من گفته‎‏ام قانون‏دان‌های قانون‎‏شکن خطرناکند- بتواند علیه شما استفاده کند» (بیانات در مورخ: ۱۴/۲/۱۳۸۷)

عدالت طلبی منهای معنویت

از دیگر عوامل مهم به انحراف کشیده شدن جریانات عدالتخواهی، سلب معنویت از عدالت طلبی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم- یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد- این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات‏ نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد» (بیانات در مورخ: ۸/۶/۱۳۸۴)

انسان معنوی در تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی همواره رضای خالق و اجر الهی را در نظر دارد و برای چیزی جزء امر الهی به کوشش در جهت تحقق عدالت، در پی عدالت نیست.

عدالت و ظلم‎­ستیزی، تنها و منحصرا در صورتی محقق می‎­شود که فرد عدالتخواه، متلبس به معنویت حقیقی و خالصانه و برای رضای حق متعال به دنبال عدالت باشد، در غیر این صورت به شعار‌هایی ظاهرگرایانه، تصنعی و انحرافی تبدیل خواهد شد و سر از وادی ریا و دروغ و تزویر در خواهد آورد. چراکه معنویت اصیل و حقیقی در ذات خود ظلم­‎ستیزی و ناسازگاری با طاغوت را همراه دارد و این خصیصه از ویژگی­های ذاتی عدالت است، به عبارت دیگر عدالت ذاتا با ظلم ناسازگار است و این دو نقیض یکدیگراند، بنابراین معنویت اصیل در ذات خود عدالتخواهی را به همراه دارد و عدالت منهی معنویت نیز سرانجامی جز انحراف و ظاهرسازی نخواهد داشت.

بی­‎تقوایی در پروسه عدالتخواهی

چه زیبا فرمود امیرمومنان(ع) که «لایَهلِکُ علی التَّقوَی سِنخُ اصًلٍ و لایَظمَأُ عَلی‌ها زَرعُ قومٍ؛ هرآنچه بر اساس تقوی پایه گذاری شود نابود نگردد و کشت زاری که با تقوی آبیاری شود نابودی ندارد» (نهج البلاغه، ترجمه دشتی: خطبه ۱۶). از مواردی که مصداق عدالتخواهی تهی از معنویت به شمار می­‎آید عدم تقوا است که باعث می­شود فرد اصطلاحا عدالتخواه صرفا بر اساس ظنیات و یک سری مدارک غیر محکمه پسند کوس رسوایی شخصی را به صدا درآورد و آبروی فردی را ببرد که این عمل نه تنها منافی شرع و اخلاق است بلکه به بدنه جنبش عدالتخواهی نیز ضربه وارد خواهد کرد و نیز سبب تخریب چهره حکومت و بدبینی مردم نسبت به کل مسئولین و سیستم خواهد شد. بگذریم از این که مفاهیم مقدسی، چون انقلابی‌گری، خشم انقلابی و عدالتخواهی به منزله پا نهادن بر همه مهمات و اصول نیست و در بسیاری از موارد عداتخواه باید بر اساس اصل «الاهم فی الاهم» پیش رود و با توجه به مصالح اصلی جامعه دست به افشاگری زند.

خود حق‎پنداری

خود حق پنداری نیز از مصادیق عدالتخواهی تهی از معنویت است که عامل مهمی در منحرف شدن حرکت‌های عدالتخواهی خواهد بود. متاسفانه آفتی که در محافل عدالتخواه دیده می‌شود و در نهایت آسیب‌های جدی بر پیگره این امر مبارک و نهایتا ضربه به خود عدالتخواهان را به دنبال خواهد داشت، نوعی احساس «خود حق انگاری» است که افراد را به «غرور» دچار می‌کند.

این احساس «غرور» سبب می­‎گردد تا فرد با این توهم که دارای مطلقیت در حق است و هرآنچه که می­‎گوید عین حق است، دچار نوعی اعتیاد به «افشاگری جنجالی» شود، به نحوی که با دستیابی به کوچک‌ترین قرینه و مدرکی دال بر فساد، آن را به تنور افشاگری در صفحه‎ات شبکه‎­های اجتماعی می‌چسباند، بی‌آنکه مراحل سخت و دقیق صحت‌سنجی، پیگیری‌های پیش از انتشار عمومی و سایر شروط شرعی و اخلاقی و قانونی برای «امر به معروف و نهی از منکر» را به سرانجام برساند.

از قضا، این دقیقا نقطه‌ای است که می‌تواند به پاشنه آشیل این فرد تبدیل شود، به این نحو که حلقه‌های قدرتمند و ذی‌نفوذ قدرت و ثروت، که بیشترین ضرر و ضربه را از افشاگری‌های درست و مستدل و نظام‌مند می‌بینند، با هدف گرفتن همین ولع و شهوت برای افشاگری، از طریق عوامل خود به سوژه نزدیک می‌شوند، و برای جلب اعتماد او، مدارک و اسناد خاصی را در اختیار او  می‌گذارند، تا او را به خود وابسته کنند. از همین‌جا، فرد افشاگر به تدریج در یک دام می‌افتد، و مفتون از این «دسترسی»، مطالبی را منتشر می‌کند که او را در یک دامچاله حقوقی-قضایی قرار خواهد داد. در این میان، بازنده نهایی جریان موسوم به «عدالتخواهی» است که اعتبار آن ضربه جدی می‌بیند و برنده واقعی، مفسدان حقیقی هستند که از افشاگری درست و جریان‌های ضدفساد زخم‌خورده هستند. [۱]

رفتار‌های پوپولیستی

رفتار‌های عوام فریبانه و پوپولیستی در جریان عدالتخواهی به جای ریشه یابی و عملکرد دقیق، معقولانه و ریشه­‎ای از دیگر عوامل تهدید کننده و به زوال برنده جریان عدالتخواهی است. رفتار‌هایی همچون افشاگری­های بی­‎سند و مدرک و زنجیره‎­ای، برچسب زدن بر اساس عکس و امثالهم به شخصیت‌ها و فرزندانشان، جنجال به راه انداختن در فضای مجازی بدون پایه­‎های حقوقی محکم و ...، که بسیاری از این کنش‌های ضعیف را می‎­توان در رفتار‌های سلبریتی­‎ها مشاهده کرد. به طور حتم اینگونه رفتار‌ها یا به سبب ناآگاهی فرد نسبت به اصول صحیح عدالتخواهی است و یا با اغراضی انجام می­گیرد تا این جریان را به محاق برد. بر این اساس جریان‌های عدالتخواهی باید نسبت به اینگونه رفتار‌ها هوشیارانه عمل کنند و در زمین آن‌ها بازی نکنند./918/ی702/س

[1] - عدالتخواهی علوی و بدلی: http://yon.ir/VKqG4

ارسال نظرات