۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۵
کد خبر: ۶۲۰۲۷۸
حریم مرجعیت(11)

گفتمان آیت الله بروجردی چه بود؟

گفتمان آیت الله بروجردی چه بود؟
رفتار و سیره حضرت آیت‌الله بروجردی به عنوان یک متن، مورد تأویل‌ها و خوانش‌های گوناگون قرار گرفته و همین مسئله زوایای مختلفی را در باب گفتمان ایشان باز کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت‌الله سیدحسین طباطبائی بروجردی از جمله علما و چهره‌هایی است که در تاریخ معاصر ایران در مورد سیره و منش وی به‌ویژه در ارتباط با نحوه برخوردش با پهلوی دوم رویکرد‌های متعددی اتخاذ شده است؛ در واقع رفتار و سیره آیت‌الله بروجردی به عنوان یک متن، مورد تأویل‌ها و خوانش‌های گوناگون قرار گرفته و همین مسئله زوایای مختلفی را در باب گفتمان وی باز کرده است. در مقاله زیر تلاش شده تا برخی از مواضع آیت‌الله بروجردی به‌اجمال مورد بررسی قرار گیرد.

تولد در خاندان مذهبی

آیت‌الله بروجردی از جمله علمایی است که خاندان وی نیز جزء علمای مشهور بوده‌اند. نسب پدر و مادر ایشان هر دو به آیت‌الله سیدمحمد طباطبائی می‌رسد. سیدحسین که متولد سال ۱۲۵۴ش است، به رسم دیرینه تولد در چنین خانواده‌هایی، با حساسیت بالایی روی به مطالعات مذهبی و دینی ابتدایی می‌آورد و البته تا هیجده‌سالگی در بروجرد به تلمذ می‌پردازد. «هجرت» فصل آشنایی است که در زندگی بسیاری از علما به چشم می‌خورد و زندگی علمی آیت‌الله بروجردی نیز از این فصل مجزا نیست. او برای ادامه تحصیلات راهی حوزه علمیه صدر اصفهان می‌شود و و دروس سطح و خارج فقه، اصول، فلسفه، کلام، هیئت، ریاضی، رجال و حدیث را آنجا فرا می‌گیرد.۱

اقامت آیت‌الله بروجردی در اصفهان حدود ده سال طول می‌کشد و وی در این مدت در حوزه اصفهان تدریس دروسی مانند شرح لمعه، قوانین و فصول را نیز برعهده می‌گیرد و در ۲۸ سالگی به درجه اجتهاد می‌رسد و همین مسئله زمینه‌ساز هجرت وی ابتدا به بروجرد و سپس به نجف اشرف می‌شود.۲ آیت‌الله بروجردی حدود نُه سال نیز در نجف حضور داشت و سپس بار دیگر به بروجرد مهاجرت کرد و البته هنگام بازگشت به وطن به دریافت اجازه عالی اجتهاد مطلق از رئیس مراجع و فق‌های عصر، یعنی استادش آیت‌الله آخوند خراسانی، نائل شده بود.۳

هجرت سرنوشت‌ساز به قم

آیت‌الله بروجردی پس از بازگشت به ایران، مدت زیادی را در زادگاه پدری خود، یعنی بروجرد، گذراند؛ سال ۱۳۲۳ نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در زندگی و مرجعیت آیت‌الله است؛ زیرا در این سال به دعوت جمع کثیری از علمای قم، آیت‌الله بروجردی به قم دعوت می‌شود. در این دعوت و تلاش برای حضور آیت‌الله بروجردی در قم، امام خمینی (ره) نیز نقشی اساسی ایفا می‌کنند و همین مسئله سبب می‌شود تا زمان حیات آیت‌الله بروجردی، انس و الفتی دوجانبه میان ایشان و امام برقرار باشد.

زمانی که وی به قم وارد می‌شود مرجعیت شیعه در نجف اشرف برعهده آیت‌الله اصفهانی قرار دارد، اما پس از رحلت آیت‌الله اصفهانی و همچنین آیت‌الله قمی، عنوان مرجعیت مطلق شیعه به آیت‌الله بروجردی تعلق می‌گیرد و وی تا سال ۱۳۴۰ که دار فانی را وداع می‌گوید این عنوان را در اختیار دارد.۴

نگاه آیت‌الله به حوزه علمیه

یکی از رگه‌های مهمی که در زندگی آیت‌الله بروجردی پررنگ است نوع نگاه وی به مسئله طلاب و حوزه‌های علمیه است؛ بنظر می‌رسد رویکرد علمی و فرهنگی در گفتمان آیت‌الله بروجردی نسبت به رویکرد سیاسی دارای محوریت باشد و شاید بتوان سیاست را جز در موارد لزوم، رویکردی عارضی و حاشیه‌ای در اندیشه وی دانست.

آیت‌الله بروجردی بر ضرورت تحصیل علمی دقیق طلاب همواره تأکید می‌کرد و معتقد بود محیط حوزه علمیه باید محیط علمی ناب باشد و طلاب و حوزویان باید از این فضا بهره بگیرند و حضور در عرصه سیاست را صرفا به بزرگان حوزه واگذار کنند.۵ وی معتقد بود طلاب جوان باید وقت خود را به تألیف و ترجمه کتاب‌های سودمند اختصاص دهند و در این مسیر آن‌ها را تشویق می‌کردند؛ همچنین ایشان این قشر روحانی را به فراگیری زبان‌های دیگر به منظور تبلیغ در کشور‌های غیراسلامی نیز ترغیب می‌کردند.

علاوه بر این آیت‌الله بروجردی لزوم تأکید بر تعلیمات اسلامی را منحصر به طلاب نمی‌کرد و معتقد بود تعلیمات دینی باید از سنین پایه به کودکان و دانش‌آموزان آموخته شود و به همین دلیل در اواخر سال ۱۳۲۵ ش، آیت ‏الله العظمی بروجردی به آقای فلسفی پیام دادند که شاه را ملاقات کن و بگو همان‌طور که در روزنامه‌ها نوشته‌اند، چون زمینه اجرای لایحه اجباری کردن تعلیمات ابتدایی فراهم شده است، تعالیم دینی را هم در کنار تعلیمات ابتدایی بگنجانند.۶

مخالفت با مواضع رژیم

یکی از نکاتی که در زندگی سیاسی و علمی آیت‌الله بروجردی همواره مورد بحث قرار گرفته این بوده که از وی چهره‌ای ضدسیاست ساخته شده است. اگر این تصویرسازی به معنای این باشد که در نگاه آیت‌الله بروجردی، توجه به مباحث علمی حوزه علمیه نسبت به مداخله در امور سیاسی دارای اولویت است، به معنای صحیح اندکی نزدیک‌تر است، اما اگر بنا بر این باشد که از آیت‌الله بروجردی چهره‌ای ضدسیاسی ساخته شود چندان با واقعیت و مواضعی که وی در دوره حیات خود اتخاذ کرده است سازگار نیست.

آیت‌الله بروجردی در بسیاری از مواضع رژیم آنجا که تشخیص می‌داد این مواضع با اسلام ناب در تضاد است با تمام قوا وارد عرصه می‌شد و مخالفت می‌کرد.۷ این موضع‌گیری ضدرژیم محدود به دولت پهلوی دوم نبود و ازآنجاکه آیت‌الله بروجردی در دوره رضاخان نیز حضور داشت، نخستین مواضع ضدحکومتی خود را در آن ایام آشکار کرد. در آن زمان آیت‌الله به‌وسیله ارسال تلگرافی اعتراض خود را به دولت وقت در مورد مسئله کشف حجاب اعلام کرد و بعد از سقوط رضاشاه که اولین خواسته علما مسئله عدم تحمیل بی‌حجابی بود، آیت‌الله بروجردی در ملاقات با شاه به وی تذکر داد که مسائل اسلام را بیشتر رعایت کند.

برای مثال ایشان بار‌ها در مورد مسئله بهائیت به محمدرضاشاه تذکر جدی می‌دهند و خواهان خروج بهائیان از کشور بودند و یا آنجا که بحث اصلاحات ارضی از سوی رژیم شاه در قالب انقلاب سفید به صورت زمزمه مطرح می‌شود از جمله فعالیت‌های سیاسی آشکار آیت‌الله بروجردی مخالفت با حکومت در برنامه تحدید مالکیت اراضی کشاورزی به عنوان اقدامی خلاف شرع بود.

تأکید بر ضرورت وحدت اسلامی

آیت‌الله بروجردی از جمله علما و مراجعی بودند که مسائل جهان اسلام را به صورت جدی دنبال کرده و همواره دغدغه انسجام و وحدت اسلامی را داشتند؛ از این زاویه باید آیت‌الله بروجردی را جزء مصلحان جهان اسلام تلقی کرد؛ اندیشه محوری در گفتمان آیت‌الله بروجردی این بود که در تلاش فکری و عملی خود به این نقطه رسید که تا مسلمانان متحد نباشند و جهان اسلام یکپارچه نشود، هیچ‌گونه اصلاحی در میان مسلمین به وقوع نخواهند پیوست و مسلمانان روی رستگاری را در بین جوامع بشری نخواهند دید و اینجا بود که اندیشه بنیادین وحدت امت اسلام در گفتمان آیت‌الله بروجردی به عنوان یک اصل بنیادین متبلور شد.

تقریب مذاهب اندیشه دیگری بود که جایگاهی بی‌بدیل در گفتمان آیت‌الله بروجردی داشت. یکی از راهکار‌هایی که وی در این زمینه دنبال می‌کرد این بود که علما و فق‌های شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرف دیگر اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجوع کنند و از آن‌ها مطلع شوند. علاوه بر این آیت‌الله بروجردی در این مسیر مصادیق عملی را نیز مدنظر داشت و برای مثال از ایده یکسان‌سازی حج دفاع می‌کرد و معتقد بود این یکسان‌سازی حج و مناسک آن در میان مسلمانان می‌تواند نقطه وحدت بین فریقین باشد و سبب گردد مسلمان‌ها در عمل مهم حج هماهنگ شوند و یکسان عمل کنند. آیت‌الله بروجردی به صورت عملیاتی از نهاد دارالتقریب، که آن زمان در مصر حضور داشت و از ایده تقریب دفاع می‌کرد، به صورت مادی و معنوی نیز حمایت می‌کرد.

آیت‌الله بروجردی و مسئله ولایت فقیه

در این زمینه رویکرد آیت‌الله بروجردی بسیار واضح است؛ براساس دیدگاه آیت‌الله بروجردی، سیاست و کشورداری و نیز پاسداری از اجتماع انسانی، هیچ‌گاه در اسلام جدای از امور روحانی و شئون اسلامی نبوده است، بلکه زمام این امور را شخص پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) خود به دست داشتند و اداره می‌کردند. آیت‌الله بروجردی معتقد بود از اعتقادات مذهبی ما شیعیان این است که پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) امت را پس از دوران نبوت و امامت بی‌سرپرست و بدون زمامدار رها نکرده‌اند؛ حتی برای مسائل فردی و جزئی آنان نیز افرادی از بزرگان اصحاب خود تعیین می‌کردند و با توجه به این مقدمات فقیهان عادل جامع‌الشرایط همان افرادی‌اند که از سوی امامان معصوم (ع) برای مراجعه مردم به آنان در عصر غیبت تعیین شده‌اند. این رویکرد در نزد آیت‌الله بروجردی در مورد ولایت فقیه مشابه رویکردی است که بعد‌ها امام راحل نیز آن را دنبال کردند.

نتیجه‌گیری

آیت‌الله بروجردی از چهره‌های بارز تاریخ معاصر ایران است که نقش بارزی در احیای حوزه‌های علمیه پس از رحلت آیت‌الله حائری داشت. شاید بتوان سیاست را امری عارضی در گفتمان آیت‌الله بروجردی دانست، اما این مسئله هیچ‌گاه به معنای ضدسیاسی بودن آیت‌الله نبود و وی همواره از ایده پیوستگی سیاست و دیانت دفاع می‌کرد؛ علاوه بر این به دلیل مواضع فرهنگی، دغدغه وحدت میان مسلمین و همچنین ضرورت پرداختن طلاب و حوزه‌های علمیه به مسائل علمی نیز زبانزد بود. /۹۹۹/د101/س

۱. نادر نبوی طباطبایی، در گذر تاریخ، نسب‌نامه خاندان طباطبایی بروجرد، تهران، چاپ ۱۳۸۷، ص ۲۰۱.

۲. علی دوانی، مفاخر اسلام، ج ۱۲، تهران، چ چهارم، ۱۳۷۹، ص ۱۲۲.

۳. علی دوانی، حاج‌آقا حسین طباطبایی بروجردی؛ خاندان آیت‌الله بروجردی، تهران، انصاریان، ۱۳۷۱، صص ۴۷-۴۹.

۴. همان، ص ۵۲.

۵. محمد لک علی‌آبادی، الگوی زعامت، قم، عصمت، ۱۳۷۸، ص ۲۰۱.

۶. سیدمحمدحسین علوی طباطبایی، خاطرات زندگانی حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی، قم، ۱۳۴۱، ص ۸۰.

۷. مجتبی احمدی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹، ص ۵۶.

۸. شکوه فقاهت، یادنامه مرحوم حاج‌آقا حسین بروجردی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه
قم، ۱۳۷۹، ص ۲۳۷
 
محمد اسماعیل شیخانی
 
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
 
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۶
مطالب تاریخی را بدون تحریف بیان کنید و دقت کنید قلب حقیقت نشود
2
0
ناشناس
|
۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵
در کدام عبارات متن فوق الذکر تحریف وقایع تاریخی شده است؟ دقیقا بیان نمایید. با سپاس
جلالوند
Iran, Islamic Republic of
۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۶
خود حق پنداری از مصادیق عدالتخواهی تهی از معنویت است که عامل مهمی در منحرف شدن حرکت‌های عدالتخواهی است.
این احساس «غرور» سبب میگردد تا فرد با این توهم که دارای مطلقیت در حق است و هرآنچه که میگوید عین حق است، دچار نوعی اعتیاد به «افشاگری جنجالی» شود.
1
0