بازی جدید ضد ایرانی اتحادیه اروپا
فرانسه به تقابل مطلق خود با ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه میدهد.
به گزارش خبرگزاري رسا، فرانسه به تقابل مطلق خود با ملت و نظام جمهوري اسلامي ايران ادامه مي دهد. «جوزپ بورل» مسئول جديد سياست خارجي اتحاديه اروپا روز سهشنبه در سفر به پاريس با «ژان ايو لو دريان» وزير خارجه فرانسه ديدار و گفتوگو کرد. دو ديپلمات، بعد از اين نشست در يک نشست خبري مشترک حضور يافته و در مورد موضوعات مختلف از جمله توافق هستهاي با ايران صحبت کردند.
لودريان در اين نشست خبري، با ابراز نگراني از وضعيت برجام، گفت :اروپا به مقامهاي ايراني هشدار داده است که در صورتي که ايران در ماه ژانويه گام تازهاي در جهت کاهش تعهد به برجام بردارد، «اصل اين توافق» در معرض خطر قرار ميگيرد.وي گفت: پاريس معتقد است که تصميم ايران براي کاهش تعهد به برجام، «پاسخي غلط» به «تصميم بد» آمريکا براي خروج يکجانبه از توافق هستهاي بوده است که ميتواند به تضعيف ثبات در منطقه منجر شود.
در ادامه، بورل ابتدا در مورد ناآراميهاي اخير در ايران صحبت کرد و با يادآوري بيانيه اخير اتحاديه اروپا در اين رابطه، گفت: بروکسل در بيانيه خود «موضع محکمي» در اين رابطه گرفته و نحوه برخورد با اين ناآراميها را «محکوم» کرده و «غيرقابل قبول» خوانده است. او سپس در مورد وضعيت برجام، گفت: «اين مايه خرسندي است که نشست کميسيون مشترک برجام در وين نشان داد که هنوز شانس حفظ اين توافق وجود دارد و بين شرکتکنندگان در اين نشست که با هماهنگي اتحاديه اروپا برگزار شد، در اين مورد اجماع وجود داشت.»
وي ادامه داد: «ما اميدواريم بتوانيم مقامهاي ايراني را قانع کنيم که بقاي توافق را به خطر نيندازند. اين توافق براي اتحاديه اروپا بسيار بسيار مهم است.»
جمهوري اسلامي ايران از ارديبهشت ماه امسال، يک سال بعد از خروج يکجانبه و غيرقانوني آمريکا از توافق هستهاي، اعلام کرد به مرور و تا زمان بازگشت توازن به توافق هستهاي، تعهد خود را به برجام کاهش ميدهد. ايران از آن زمان پايبندي به سقف ذخاير غنيسازي اورانيومو آب سنگين، سقف غناي اورانيوم توليدي و محدوديتهاي تحقيق و توسعه هستهاي را به حالت تعليق درآورده است.کشورهاي اروپايي که در اجراي وعده جبران آثار منفي تحريمهاي آمريکا ناکام بودهاند، ميگويند با وجود بازگشت تحريمهاي آمريکا، ايران بايد همچنان به اين توافق پايبند باشد. اين کشورها اخيرا تلويحا تهديد کردهاند که در صورت کاهش بيش از پيش تعهد ايران به برجام، ممکن است به ساز و کار ماشه متوسل شده و تحريمهاي بينالمللي را احيا کنند.
نکته اي در اينجا وجود دارد که نميتوان آن را کتمان کرد اينکه ما در دوران موگريني در سمت مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بعضا چنين برداشتي وجود داشت که بسياري معتقد بودند که موگريني به عنوان فردي که منتقد سياستهاييک جانبه گرايانه در کل نظام بينالملل هست، ميتواند رفتار آمريکا را تنظيم کند، ولي ما شاهد بوديم که مخصوصا در طييک سال و نيم اخيريعني زماني که دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا از توافق برجام خارج شد، موگريني نه تنها مخالفت خود را با سياستهاي آمريکا علني نکرد ) جز در يک الي دو مورد که اظهار نظر و مخالفت کرد، بلکه حاضر نشد بر سر دفاع از استقلال اتحاديه اروپا و دفاع از ايران به عنوان کشوري که از سوي ايالات متحده آمريکا مورد ظلم واقع شده است وارد عمل شود.
در حال حاضر جوزف بورل مواضعي را اتخاذ کرده و نکاتي را مطرح ميکند از جمله اينکه ما بر ضرورت حفظ برجام تأکيد داريم، اما اين را بايد دقت کنيم که مواضع نبايد منتج و هدايت شود به اين روند که ما برداشت ايدهآل گرايانهاي از تغيير مسئوليت مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا داشته باشيم. نکتهاي را که بايد مدنظر قرار داد اين است که بايد ميان چگونه فکر کردن اروپا و اين مسئله که يک مسئول اروپايي در قبال ايران چگونه عمل ميکند، تفاوت قائل شد.
ممکن است جوزف بورل بر اساس نگاههاي خاص و چپ گرايانه سوسياليستي که در اسپانيا داشته است منتقد سياستهاي کشورهايي مانند آمريکا و سياستهاييک جانبه گرايانه آنها در قبال نظام بينالملل و همراهي بازيگران اروپايي با اين کشور بوده باشد، اما اين نکته را بايد مدنظر قرار داد که در عمل موضعي که به عنوان خروجي نهايي فکر بورل در قبال ايران مطرح ميشود صرفا آن چيزي نيست که او فکر ميکند. او بسياري از ملاحظات را در قبال ايران در نظر ميگيرد و از بسياري از کشورها و بازيگراني در عرصه بينالملل در تعيين مواضع رسمي خود تأثير ميپذيرد که مهمترين آنها آلمان، فرانسه و انگليس خواهند بود.
تروئيکاي اروپايي رفتارهاي ناقض برجام از سوي آمريکا را درنهايت تبديل کرد به رفتارهايي که طبيعي است و قابل اهميت نيست. بعد از اينکه ترامپ بر سر کار آمد بازهم موگريني در معرض آزمون ديگري قرار گرفت و بعد از مردود شدنش در آزمون صيانت از برجام در دوران اوباما بعد از اينکه ترامپ نيز از توافق هستهاي خارج شد، نه تنها اقدامي در راستاي حفظ توافق هستهاي و بهرهمندي جمهوري اسلامي ايران از مواهب حداقلي برجام صورت نداد که در عمل شرايطي را رقم زد که تروئيکاي اروپايي و بازي آنها را در زمين ايالات متحده توجيه کرد. ما هنوز نميتوانيم اين مسئله را از ياد ببريم که موگريني بعد از خروج ترامپ از برجام و در قالب بيانيه بروکسل يازده تعهد را براي حفظ برجام برشمرد و در پايان دوران رياست خود در اتحاديه اروپا به هيچيک از آن يازده تعهد که بخشي از آن مربوط به مسائل اعتباري و بخشي مربوط به انرژي و … بود اساسا عمل نکرد، پس در عمل کارنامه وي غيرقابل قبول و کاملا مردود در قبال جمهوري اسلامي ايران بوده است.
اگر بخواهيم يک جمعبندي واقع بينانه از اين موضوع داشته باشيم، تا زماني که تروئيکاي اروپايي مثلثي را تشکيل دادند که رفتار کلي اتحاديه اروپا، مواضع و رويکردهاي کلان کوتاه مدت، ميان مدت و حتي بلند مدت در قبال پديدههاي حوزه امنيت و سياست خارجي را تعيين ميکنند، اساسا ما نميتوانيم و نبايد انتظار داشته باشيم که حضور يک فرد در حوزه سياست خارجي اتحاديه اروپا مترادف با ايجاد تغيير در سياستهاي آن باشد و این تلقي و برداشت از اتحاديه اروپا باتوجه به ساختار آن و مؤلفههايي که در آن نهادينه شده است عملا محاسبه نادرستي است./1360//101/خ
منبع: رسالت
ارسال نظرات