۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۶
کد خبر: ۶۳۰۶۲۸

آیا تماشای تلویزیون بر رشد کلامی کودکان تأثیر دارد؟

آیا تماشای تلویزیون بر رشد کلامی کودکان تأثیر دارد؟
زبان یک پدیده اجتماعی است و به طور طبیعی در موقعیت‌های ارتباط اجتماعی از آن استفاده می‌شود. از این رو، تعامل والدین با برنامه یک رسانه تصویری در فرایند یادگیری جدید کودک بسیار مهم است.

به گزارش خبرگزاري رسا، کودک نوپایی را تصور کنید که چشم به تلویزیون دوخته است و سعی دارد با ادا‌ها و زبان کودکانه آنچه می‌بیند و می‌شنود را تکرار کند. او در چنین وضعیتی در حال یادگیری زبان است و حتی با تلویزیون گفتگو می‌کند.

ظهور برنامه‌های کودک محور در تلویزیون ناشی از این باور کارشناسان بود که تلویزیون می‌تواند در نقش ابزاری آموزشی و بسیار مؤثر برای انتقال اطلاعات و دانش به ذهن کودکان ایفای نقش کند و به تبع آن رشد و توسعه دایره لغات نیز اتفاق بیفتد. برنامه‌های بسیاری ساخته شدند و به آموزش مستقیم کودکان پرداختند و سعی کردند با آنان کانال ارتباطی برقرار کنند. این مقاله تلاش دارد به تأثیر برنامه‌های تلویزیونی و رسانه‌های تصویری در رشد و توسعه زبان کودکان بپردازد و این نظریه را بررسی کند که آیا برنامه‌های آموزشی تلویزیونی منتهی به یادگیری واژگان توسط بچه‌ها خواهد شد؟ نقش والدین در این فرایند چه می‌تواند باشد؟ این مقاله می‌تواند با اطلاعات مفید خود اهمیت نقش رسانه‌ها در آموزش فرزندان را به والدین منتقل و به آن‌ها کمک کند تا فواید برنامه‌های آموزشی را بهتر درک کنند.

همچنین بر حضور والدین در کنار کودک هنگام تماشای برنامه تلویزیونی و تعامل والدین با کودکشان در ایجاد بستری برای گفتگو در خصوص محتوای برنامه مشاهده شده تأکید دارد و معتقد است این تعامل موجب افزایش فهم و درک بهتر یک برنامه توسط کودک می‌شود. درک این موضوع که رسانه ابزاری برای انتقال پیام به تعداد زیادی مخاطب است برای والدین بسیار مهم است، فرد باید به آن نگاه جدی داشته باشد و لازم است والدین هنگامی که نوبت به انتخاب محتوای نمایش‌ها و تعیین محدودیت زمانی برای تماشای تلویزیون می‌رسد، گزینشی عمل کنند. بدیهی است تلویزیون و سایر رسانه‌های تصویری به یک واقعیت زندگی امروزی تبدیل شده‌اند، لذا استفاده از آن‌ها به عنوان یک ابزار پشتیبان و کمک آموزشی برای کودکان زیر نظر والدین کاملاً معقول و منطقی خواهد بود. حضور مستقیم والدین هنگام تماشای این برنامه‌ها همراه با فرزندانشان ضرورت دارد، زیرا میزان یادگیری زبان از برنامه‌های تلویزیونی کودک‌محور را در کودکان افزایش می‌دهد.

فراگیری زبان در دوسوی تلویزیون و اطرافیان

کودکان خودبه‌خود و به تدریج توانایی استفاده از زبان را در محیط طبیعی و در تعامل با دیگران پیدا می‌کنند. علاوه بر اعضای خانواده، کودک همچنین با استفاده از رسانه‌های تصویری در معرض یادگیری زبان قرار می‌گیرد. یادگیری زودهنگام زبان از هر دو جنبه مهارت زبانی شنیداری و گفتاری برای کودکان بسیار مهم است. فراگیری زبان در معرض عوامل محیطی فرایندی است که در این مرحله از زندگی انسان اتفاق می‌افتد؛ به عبارت دیگر زمانی است که مهارت تکلم به صورت ناخودآگاه به ذهن کودک وارد می‌شود، تعامل با سایر افراد نیز در تجارب روزانه کودک یک عامل اساسی جهت تحقق فراگیری زبان است. کودکان تا حد زیادی از عوامل حاضر در محیط پیرامونشان اثر می‌پذیرند؛ عواملی مانند والدین، خواهر، برادر و همسالان خود. با این حال رسانه‌ها نیز به بخشی از محیط پیرامون کودک تبدیل شده‌اند و تأثیر آن‌ها انکارناپذیر است.

در سال 2009 چند پژوهشگر مشاهده کردند زمانی کودکان می‌توانند واژگان را از مشاهده رسانه‌های تصویری به‌صورت مؤثر بیاموزند که همراه با تعامل اجتماعی زنده از سوی اطرافیانشان هم باشند. همچنین نتیجه گرفتند کودکان نوپا می‌توانند واژگان جدید را به تنهایی از طریق رسانه تصویری یاد بگیرند؛ البته کودکانی نیز بودند که هم به بزرگسالان در تلویزیون و هم در محیط پیرامونشان پاسخ و توجه بهتری نشان می‌دادند. دانشمندان در سال 2007 نظریه دادند که کودکان می‌توانند واژگان جدید را از طریق برخی برنامه‌های تعاملی کودکان از تلویزیون بیاموزند. از این رو، تعامل رسانه با کودک و تعامل اطرافیان با کودک نقش مهمی در فراگیری زبان دارد. زبان کاملاً یک پدیده اجتماعی است. کودک می‌تواند با استفاده از رسانه‌های تصویری در معرض آموزش زبان قرار بگیرد، اما بدون تعامل و بدون استفاده از زبان در زندگی روزمره خود برای بیان منظورهایش نمی‌تواند مهارت زبانی را فرابگیرد.

کودک و یادگیری زبان اجتماع

کودکان می‌توانند زبان را از طریق تعامل اجتماعی بیاموزند مثلاً می‌فهمند منظور از «می توانی در را برایم باز کنی؟» نوعی درخواست کمک است، نه پرسیدن در مورد توانایی‌های ما برای باز‌کردن در (!) به گفته محققان رفتارشناسی، زبان یک رفتار کلامی است. رفتارشناسان رویکرد تجربی بچه‌ها را دنبال کردند و تصور می‌کنند ذهن مانند یک تخته سنگ تو خالی است که برداشت‌های ما از دنیای بیرون آن را پر می‌کند، بنابراین هر فرد متناسب با محیط خود شکل می‌گیرد. «نوام چامسکی» زبان‌شناس معروف معتقد بود فرهنگ انسانی با مختصات جغرافیایی یا محیطی تعیین می‌شود و رشد زبان چیزی نیست جز تقلید کودک از محیطش. البته غیر از تأثیر محیطی، عامل مؤثر دیگری نیز در فراگیری زبان کودک تشخیص داده شد. در واقع یک ارگان زبانی در مغز وجود دارد که رشد می‌کند و به بلوغ می‌رسد و سپس در حدود 12 سالگی شروع به پژمرده شدن و از بین رفتن می‌کند. از این رو این دوره در آموختن زبان بسیار حیاتی است است. مهم‌تر از همه، سال‌های ابتدایی زندگی انسان برای رسیدن به سطحی از پیشرفت در توانایی زبانی اهمیت ویژه‌ای دارد و از این رو، این دوره یادگیری اولیه در فرایند کسب مهارت‌های زبانی نقش اساسی دارد.

نتایج پژوهش‌هایی از تأثیر تلویزیون بر کودکان

قرار گرفتن در معرض رسانه‌ها برای کودک به منزله ابزاری است تا دانش زبان‌شناسی وارد ذهنش شود و تا حدی به رشد زبان او کمک کند. محققان سه پژوهش انجام دادند تا تأثیر رسانه تصویری بر رشد زبان کودکان را بررسی کنند. کودکانی که تحت این آزمایش قرار گرفتند 30 تا 42 ماهه بودند. ابتدا این فرضیه که آیا کودکان واژگان را توأماً از رسانه‌های تصویری و تعاملات اجتماعی یاد می‌گیرند، مورد آزمایش قرار گرفت. در تحقیق بعدی بررسی شد آیا کودکان می‌توانند واژگان را به تنهایی از رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون یاد بگیرند و در آخر هم آیا تعامل اجتماعی کودک با یک فرد به‌صورت زنده و همان فرد در تلویزیون قدرت تأثیر یکسانی بر کودک دارد یا خیر؟ محققان از این آزمایش نتیجه گرفتند کودکان بزرگ‌تر می‌توانند واژگان را صرفاً از تلویزیون یاد بگیرند، در حالی که کودکان کوچک‌تر می‌توانستند واژگان را تنها در صورت دریافت پشتیبانی از طریق تعامل اجتماعی با افراد حاضر در محیط پیرامون یاد بگیرند. دیدن و شنیدن تکلم زبان در تلویزیون می‌تواند به افزایش واژگان غیرفعال یا خنثی در ذهن کودک منجر شود لیکن تعامل با محیط می‌تواند این واژگان را در ذهن او فعال و قابل استفاده کند.

گروه دیگری از محققان در سال 2007 در خصوص اثرگذاری رسانه‌ها بر رشد زبان کودکان کار کردند. این بار بچه‌ها از بین کودکان هشت تا 24 ماهه انتخاب شدند. محققان دریافتند در صورت استفاده روزانه یک ساعت از برنامه‌های آموزشی به کودکان، تعداد واژگان آموخته شده چندان قابل توجه نخواهد بود. دو محقق دیگر در آزمایش خود به این نتیجه رسیدند که برخی برنامه‌های آموزشی ویژه کودکان تأثیر مثبتی بر زایندگی زبان کودک داشتند، در حالی که برخی برنامه‌ها تأثیر کمتری در آموختن کلمات به کودکان داشتند. یادگیری زبان در سنین پایین، بیشتر به تأثیر محتوای تعاملات اجتماعی و بعد از آن به ادراک و واکنش به محتوای ارائه شده در رسانه تصویری مانند تلویزیون بستگی دارد.

از آن زمان کودک توان اجتماعی خود را برای تفسیر و درک محتوای مشاهده شده در تلویزیون نشان می‌دهد. به همین شیوه، پژوهشگران دیگری نیز مشاهده کردند افزودن طرح، تصویر، مناسبت و رویداد‌ها در برنامه تلویزیونی به تجربه روزانه کودک در خانه، راهی برای جلب توجه او خواهد بود. آن‌ها با آزمایش توانایی‌های نوزادان و کودکان نوپا و بررسی چگونگی تأثیر رسانه‌های تصویری بر پیشرفت تکلم آن‌ها سعی کردند بفهمند آیا امکان یادگیری زبان از رسانه‌ها وجود دارد؟ آن‌ها دریافتند رسانه در صورتی تأثیرگذار است که محتوای آن برای کودک قابل تشخیص باشد (شبیه به تجربیات زندگی روزمره کودک باشد). در سال 2009 دو محقق برنامه‌های تلویزیونی کودکان را تحت عنوان «داستان سرایی نوین» تعبیر کردند و در پژوهش خود دریافتند قرار گرفتن در معرض برنامه‌های تلویزیونی کودک به بچه‌ها کمک می‌کند تا مهارت قصه‌گویی خود را ارتقا بخشند و نیز درک زمان‌شناسی - رعایت تقدم و تأخر وقوع رویدادها- در بازگو کردن داستان را در خود تقویت کنند. آن‌ها در بررسی این مهارت، به پارامتر دیگری به‌نام ادراک و سوادآموزی برخوردند. بعلاوه دریافتند هنگام ارائه محتوا به کودکان، عامل «تکرار» موجب پیوند بیشتر با کودکانی می‌شود که سرگرم آموختن واژگان جدید هستند. از این منظر، برنامه‌های تلویزیونی خوش ساخت کودک با کارگردانی خوب، ابزار آموزشی مجانی و بسیار ارزشمندی به ویژه برای کودکان کم برخوردار از نظر اقتصادی محسوب می‌شود.

بعلاوه، تعامل کلامی- پرسش و اظهارنظر بین والدین و فرزندان خردسال ممکن است تأثیر مثبتی روی رشد زبانی آن‌ها داشته باشد و همچنین تمرکز کودک بر محتوای موجود در صفحه نمایش را افزایش دهد. در همین راستا برخی محققان مشاهده کردند وقتی کودکان را در معرض برنامه‌های تلویزیونی غیر آموزشی قرار می‌دهند، میزان مشارکت والدین کمتر می‌شود، به عبارت دیگر می‌توان گفت بین قرار گرفتن روبه‌روی تلویزیون و کاهش فعالیت‌های خواندن و یادگیری در خانه ارتباطی وجود دارد و والدین در این شرایط کمتر تمایل به خواندن مطالب برای کودکان خود دارند. در حالی که کودکانی که در معرض برنامه آموزشی کودک محور قرار گرفتند، فعالیت خواندن و یادگیری بیشتری را در محیط خانه تجربه کردند. این حالت به نوعی لزوم پیوستگی والدین با فرایند و تجربه یادگیری فرزندشان را نشان می‌دهد.

تعامل با کودکان برای تأثیر بهتر تلویزیون بر مهارت‌های زبانی

این باور که گوش دادن به یک زبان منجر به توانایی زایش شفاهی زبان (قدرت حرف زدن) می‌شود، یک اصل نانوشته یا به عبارتی عقیده‌ای متداول است، اما در همه موارد کاملاً صدق نمی‌کند. گوش دادن فقط می‌تواند حجم لغات غیر فعال را در ذهن گسترش دهد؛ کلمات فهمیده می‌شوند ولی برای استفاده عملی در گفتار آماده نیستند. اینجا نقش تعامل هویدا می‌شود. تعامل با دیگران وسیله‌ای برای فعال کردن این واژگان منفعل در ذهن خواهد بود. خروجی چندین پژوهش بر اهمیت تعامل با محتوای برنامه‌های تلویزیونی کودک به عنوان روشی برای توسعه مهارت‌ها و «توانش زبان‌شناسی» صحه گذاشته است.

بر این اساس، بخش دیگری از پژوهشگران معتقدند به‌رغم ادعای تهیه‌کنندگان برنامه‌های آموزشی کودک بابت سهم قابل توجه آن‌ها در توسعه زبان کودکان، اما صِرف قرار گرفتن در معرض این رسانه‌ها منجر به رشد زبانی و فراگیری واژگان نمی‌شود. مطالعات مقدماتی ثابت کرد نوزادان از والدین خود که به‌صورت زنده و مستقیم در کنارشان هستند بیشتر تقلید و الگو برداری می‌کنند تا برنامه‌های آموزشی تلویزیون و بر این اساس محققان دریافتند کودکان در صورتی که برنامه مشاهده شده از رسانه تصویری همراه با تعامل اجتماعی و کنش متقابل با والدین باشد، واژگان را مؤثرتر وارد ذهن خود می‌کنند.

دانشمندان در خصوص نظریه «نقش تلویزیون و تأثیر کنش متقابل کودکان نوپا با والدین» هنگام تماشای برنامه‌های زنده تلویزیونی در فرایند یادگیری و رشد زبان کودکان، تحقیقات زیادی انجام دادند و نتیجه گرفتند کودکان نوپا هنگام تماشای برنامه‌های زنده تلویزیونی نسبت به برنامه‌های آموزشی آن واژگان جدید را بهتر فرا می‌گیرند. بررسی تماشای یک رسانه تصویری بدون تعامل حضوری والدین با کودکان دوساله نشان داد برای کودک مزیت آموزشی ندارد. در تحقیقی که روی 61 کودک نوپا انجام شد نتیجه گرفتند برنامه‌های تلویزیونی به تنهایی در رشد زبان کودک مؤثر نیستند و وجود تعامل والد و کودک رابطه بسیار مثبتی با رشد زبانی کودک دارد.

از آنچه گفته شد می‌توان دو نکته مهم را استنباط کرد. نکته اول: برنامه‌های آموزشی تلویزیون به‌طور مسلم برای کودکان ابزاری مفید و کارا محسوب می‌شوند. این برنامه‌ها به منزله یک منبع و یک گزینه جایگزین مقرون به صرفه آموزشی برای کودکان خانواده‌های کم درآمد تلقی می‌شوند. این شیوه نه تنها مقدمه آموزش لحن و نحوه گویش یک زبان بلکه آموختن واژگان غیرفعال نیز محسوب می‌شود؛ لذا به والدین توصیه می‌شود همراه با کودکان خردسال خود برنامه‌های تلویزیون و برنامه‌های کودک و آموزشی آن را تماشا کنند.

نکته دوم: زبان یک پدیده اجتماعی است و به طور طبیعی در موقعیت‌های ارتباط اجتماعی از آن استفاده می‌شود. از این رو، تعامل والدین با برنامه یک رسانه تصویری در فرایند یادگیری جدید کودک بسیار مهم است تا مهارت‌های تازه کسب شده زبانی را از حالت غیرفعال در ذهن خود به حالت فعال و عملی تبدیل کند. خروجی بخش بزرگی از تحقیقات و پژوهش‌هایی که در بالا ذکر شد این بود که بر اهمیت مشارکت والدین هنگام مشاهده هر نوع رسانه تصویری توسط فرزند خردسالشان صحه گذارند و فرایند یادگیری را وارد یک حوزه تعاملی کنند؛ زیرا تعامل با دیگران و با محتوای نمایش داده شده برای کودک ضروری است./1360//101/خ

 

ارسال نظرات