تحلیلی بر سفر رئیس جمهور کشورمان به ژاپن
به گزارش خبرگزاري رسا، محمد رضا امینی در یاداشتی نوشت؛ واقعیت این است که هر چه میزان تعامل اقتصادی ما با ژاپن افزایش بیابد، این امر میتواند در فرآیند توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران مؤثر باشد. با این حال، نباید فراموش کرد که ژاپن در سیطره تفکرات آمریکا است و در این مسیر حرکت میکند. اگرچه در بحث اقتصاد، تناقضها و تنشهایی را با آمریکا دارد ولیکن در خصوص مساله ارتباط ژاپن با دیگر کشورها، آثار آمریکا بر سیاست خارجه این کشور کاملاً قطعی و مشهود است.
آقای آبه هم برای یک ماموریتی آمد تهران و اساساً برای آن مأموریت موفق نبود. وی در رایزنیهای تهران سعی درهموار نمودن فضا برای مذاکرات ایران با آمریکا را داشت ولی موفق نشد. ترامپ علیرغم تمامی مسائل داخلی و بین المللی خود سعی دارد با ایران به صورت جدی وارد مذاکره شود. هدف اصلی او نیز از این کار، مذاکره برای مذاکره است. او مایل بود تا باب مذاکره با ایران حتماً باز شود و تشخیص داده بود نخست وزیر ژاپن، گزینه مناسبی برای پیشبردِ دستور کار وی است. با این حال، موضعگیری مقام معظم رهبری این فرصت را برای آمریکاییها فراهم نکرد. لذا قطعاً پس از این رخداد نیز مساله پایان یافته نبود و یکی از دریچههای احتمالی تعقیب این دستور کار این بود که ژاپن همچنان با ایران در این خصوص رایزنی داشته باشد. اما اینکه واقعاً در چه چهارچوبی باید مذاکره انجام شود، همچنان این چهارچوب مخفی است و گاهی چهار بند رسانهای که از قول مکرون مطرح میشود به عنوان قالبِ مذاکره مطرح میگردد.
با این حال، هنوز در این زمینه روشنگری صورت نگرفته است. از طرفی یک مساله مهم در این امر وجود دارد: آیا آمریکا از طریق مذاکره با ایران میخواهد در عرصه داخلی برای خود آبرو بخرد و یا نه، واقعا میخواهد خود را از چاهی که با خروج از برجام به داخلش سقوط کرده نجات دهد؟ برخی از سیاستمداران ما نیز بدشان نمیآید تا در پشت پرده و از طریق تعامل با ژاپن، اهداف خاص خود را پیگیری کنند. گمانه من گزینه دوم است. من بر این باورم که مسوولین ما در حال طی کردن مسیری هستند که بر اساس آن سعی دارند در پشت پرده با ژاپن به توافق برسند.
ما در مورد ژاپن چند مفروض داریم: این کشور بدون اذن آمریکا، تعاملات خود در زمینه اقتصادی و سیاسی را با ایران افزایش نخواهد داد. این امر نشان میدهد که ما باید مذاکره دوسویه با ژاپن انجام دهیم. این بدان معناست اگر ما با آمریکا چنین کنیم، ژاپن با ما چنان خواهد کرد. اگر به گفتگوها با ژاپن از منظر مسائل منطقهای بنگریم نیز تصویری متفاوت از این کشور خواهیم داشت. بالاخره ژاپن از جمله کشورهایی است که در منطقه حضور دارند و در اتحاد با آمریکاست. ما نمیتوانیم اساساً این موضوع را در دستور کار گفتگوها با ژاپن قرار دهیم. وقتی این کشور در ابتداییترین چیزهایش باید با آمریکا مشورت کند، چه معنایی دارد که ما با آنها مذاکره کنیم.
یک نکته مهم در زمینه گفتگو با ژاپن میتواند این باشد که ما اساساً در مورد چه چیزی باید با این کشور کنار بیاییم. آیا قرار است در رابطه با مسائل هستهای خود تعهد جدیدی را بپذیریم؟ آیا قرار است بدون بازگشت آمریکا به چهارچوب برجام، ما به وضعیت برجامی خود بازگردیم؟ آیا ما باید بپذیریم که در مورد موشکها و توانمندیهای دفاعی خود با آمریکا گفتگو و مذاکره کنیم؟ آیا باید بپذیریم که کنشگری خود را در محور مقاومت از دست بدهیم؟ اینها مسائلی نیستند که نیاز باشد ما در مورد آنها با ژاپن مذاکره کنیم. از این رو، واسطه گری ژاپن کاملاً مشهود است.
به نظر میرسد در فضای موجود نباید به این روند ادامه داد. بهخصوص با توجه به این نکته که مردم ما تا حدی از پنهان کاریهای دولت محترم نگران هستند و اعتمادی به عملکرد و گفتمان دولت نسبت به گذشته ندارند. اما چرا برخی طرفها در داخل دنبال گفتگو هستند و سعی دارند به هر قیمتی گفتگو کنند؟ بالاخره وقتی دغدغههای مردم همچنان پا برجاست و دولتمردان نتوانستهاند به وعدههای اقتصادی خود عمل کنند، هراقدامی از جانب دولت و تزریق مثلاپول وهر دستاورد اقتصادی میتواند یک موفقت بزرگ برای دولت باشد. با این حال، باید به این مساله هم در جای خود به دقت پرداخته شود./1360//101/خ