نویسندهای که ماهیت شبکه فراماسونری را برملا کرد
به گزارش خبرگزاري رسا، اسماعیل رائین یکی از محققان و مورخان معروف دوره قاجار و پهلوی است که به دلیل آثار خاص خود درباره برخی از تحولات تاریخ معاصر و رجال سیاسی آن، از شهرت خاصی برخوردار بود. وی در آثار خود به اسنادی استناد میکرد که بسیاری از آنها منتشر نشده بودند و از این جهت جذابیت خاصی برای خوانندگان داشت. یکی از این آثار معروف، «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» است که نویسنده ضمن اشاره به ارتباط تشکیلات فراماسونری با استعمار و صهیونیسم، بسیاری از رجال سیاسی پهلوی را به ارتباط با آن متهم نموده است. وجه جالب و عجیب آثار رائین این است که بسیاری از آنها با مجوز ساواک و وزارت فرهنگ چاپ و منتشر میشد.
اسماعیل رائین که بود؟
اسماعیل رائین در سال 1298 در بوشهر متولد شد. مدتی در اداره پست مشغول به کار شد و سپس در عرصه مطبوعات و خبرنگاری شروع به فعالیت کرد. کار خبرنگاری رائین در ابتدا به همان حوزه شهر بوشهر محدود بود، اما این فعالیت بهتدریج گسترده شد و به همکاری با برخی از مطبوعات پایتخت نیز انجامید. بعد از تأسیس ساواک در سال 1335، رائین از جمله افرادی بود که جذب آن شد و به همکاری با آن پرداخت. فردوست در رابطه با ارتباط رائین با ساواک در خاطرات خود آورده است: «او با ساواک ارتباط داشت و از همکاران اداره کل نهم ساواک، که محل تجمع اندیشمندان و نخبگان وابسته به ساواک بود، محسوب میشد».1
از نظر رائین بسیاری از تحرکات در ایران به انگلیس منتهی میشود و او این کشور را مسئول بسیاری از حوادث جاسوسی و امنیتی میدانست؛ چنانکه در بسیاری از آثار وی که قبل و بعد از انقلاب منتشر شدند به این موضوع اشاره گردیده است. در یک نمونه، او درباره فعالیتهای جاسوسی ریچارد سدان و ارتباط او با بعضی از مقامات ایرانی آورده است: «ریچارد سدان در پوشش نماینده شرکت انگلیس و ایران، شبکه گسترده از جاسوسان فراهم کرده بود و اداره انتشارات و تبلیغات شرکت نفت انگلیس در ایران واقع در خیابان نادری تهران در پاساژ برلیان فعالیت میکرد، اما تنی چند از ایرانیان و مقامات وابسته هر شب مقادیری اسناد را به خانهای در کوچه ایرج میبردند و کشف شد».2
رائین در زمان فعالیت خود در ساواک و بعد از آن، چندین اثر مهم منتشر نمود که شاید بتوان بهجرئت گفت: کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» مهمترین آن بود. اهمیت این اثر به این دلیل است که نویسنده در آن به ارتباط و عضویت بسیاری از رجال سیاسی پهلوی در فراماسونری اشاره نموده و از بسیاری از افراد بهصراحت نام برده و نکته مهمتر آن است که این اثر از نهادهای مرتبط با نشر کتاب، اجازه نشر و چاپ را بهدست آورده است.
درباره همین مسئله، این فرض که «رائین با ترفند و زرنگی اجازه نشر کتاب را بهدست آورده و رژیم را در مقابل کار انجامشده قرار داده، قطعا مردود است. در کتاب رائین اسنادی، مانند بولتن درونی سفارت آمریکا در تهران، مندرج است که نه تنها دسترسی به آن برای همه کس، هر قدر زیرک و سختکوش، میسر نبوده، بلکه داشتن این اسناد، چه رسد به نشر آن، در آن زمانه میتوانست به بهای جان یک فرد عادی تمام شود».3
در توجیه این موضوع، برخی معتقدند که فراماسونری ابزاری قابل دسترس برای بسیاری از افراد و مقامات بالادست جهت ارتباط با کانونهای قدرت آمریکا و انگلیس و به تبع آن راه یافتن به بوروکراسی دولتی بود. بااینحال این خطر هم وجود داشت که افراد وابسته به فراماسونری مرتکب خطاهایی شوند یا حد و مرز خود را حفظ نکنند و در پی دستیابی به قدرت بیشتر یا ایجاد تهدید برای قدرت مرکزی باشند؛ ازاینرو انتشار این کتاب میتوانست ضربهای سنگین به برخی از ماسونها و نمایش اقتدار شاه و وحشت از آن باشد. در همین باره، رائین خود در بخشی از کتابش به طور ضمنی آورده است: «باید بگوییم که سلولهای ماسونیزم جهانی با فعالیتهای نظامیان (جهان غرب) بیارتباط نیستند و بنابراین جا دارد که مردم وطنخواه از این شبکههای مخفی و اعمال و کردار و پنهانکاری آنان وحشت داشته باشند».4
در کتاب رائین اسنادی، مانند بولتن درونی سفارت آمریکا در تهران، مندرج است که نه تنها دسترسی به آن برای همه کس، هر قدر زیرک و سختکوش، میسر نبوده، بلکه داشتن این اسناد، چه رسد به نشر آن، در آن زمانه میتوانست به بهای جان یک فرد عادی تمام شود |
برخی از نکات شاخص کتاب رائین و دیگر آثار او
اسماعیل رائین بسیاری از دولتمردان رژیم پهلوی را عضوی از شبکه فراماسونری دانسته و از افرادی چون حکیمی، حسین علاء و سیدحسن امامی به عنوان فراماسونهای فعال نام میبرد. او ابراهیم حکیمی را «استاد اعظم لژ گراند اوریان فرانسه که ۵۳ سال فراماسون بود» میخواند یا در جایی عنوان میکند «حسین علاء عضو پیشین جامع آدمیت، در دوران سفارت آمریکا (۱۳۲۶- ۱۳۲۸) مجددا به تشکیلات ماسونی پیوست... سیدحسن امامی (سالهای قبل) در لژهای فرانسه عضو شده بود و در بین فراماسونهای لژ همایون (لژ پهلوی) عدهای بودند که در فرانسه، آمریکا، عراق، هندوستان، مصر، لبنان و سوریه به طور قانونی فراماسون شده و درجات مختلف را طی کرده بودند».5
او از کسانی چون شریفامامی هم به عنوان یک فراماسون نام برده است. البته بعد از انتشار این کتاب و نام بردن از برخی از چهرهها، برخی از افراد همچون اقبال یا شریف امامی نارضایتی خود را درباره انتشار این کتاب ابراز نمودند. شریفامامی معتقد بود رائین با مسئولان ردهبالای حکومت در ارتباط است و از افشای نام خود هراسان است. اقبال نیز در واکنش به انتشار کتاب به یکی از اعضای حزب پانایرانیست گفته بود: «... با اینکه رائین در کتاب خود نامی از من (دکتر اقبال) نبرده، ولی من صریحا میگویم هفده سال است فراماسونم و در زمان نخستوزیری نیز فراماسون بودم و هیچ ابائی ندارم از اینکه صریحا این مطلب را بیان دارم... نه تنها من بلکه شریفامامی، رئیس مجلس سناء، عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملی، و بسیاری دیگر از مقامات مملکتی عضو سازمان فراماسونری میباشند و عضویت ما در این تشکیلات با اجازه شاهنشاه آریامهر صورت میگیرد».6
از نکات جالب و مورد توجه اثر رائین، نام بردن از مصدق به عنوان یک ماسون است. رائین با انتشار متن قسمنامه فراماسونری مصدق، وی را عضوی از شبکه فراماسونری معرفی میکند، درحالیکه مشخص بود طرح چنین ادعایی، احتمالا کذب است و با انگیزههای سیاسی انجام شده است؛ چنانکه وقتی از رائین درباره این موضوع سؤال شد، او در پاسخ گفته بود که «این کار پاسپورت انتشار کتاب بوده است».
رائین علاوه بر کتاب فراموشخانه، آثار متعدد دیگری همچون «انجمنهای سری در انقلاب مشروطیت ایران»، «نخستین چاپخانه در ایران»، «در کرانههای کارون و شطالعرب و اسناد تاریخی و حاکمیت ایران»، «من از بحرین آمدهام یا اسناد حقانیت ایران»، «ایرانیان ارمنی»، «دلالان بینالمللی نفت»، «میرزا ملکمخان زندگی و کوشش او»، «مورگان شوستر و اختناق ایران»، «پسران شوکت قشقایی»، «سفرنامه میرزا صالح شیرازی»، «حقوقبگیران انگلیس در ایران»، «هجوم آمریکا به ایران ۱۸۵۶–۱۹۶۸»، «بمبسازان گرجی و قفقازی در انقلابهای ایران» و... نیز به رشته تحریر درآورد.
بااینحال آثار او در دو دهه پایانی حیاتش بیشتر در زمینه تاریخ و سیاست دوره قاجاریه بود؛ هرچند در زمینه سیاست و تاریخ پهلوی نیز آثاری به نگارش درآورد. وی در برخی از آثار خود که بعد از انقلاب منتشر نمود به برخی از تحولات سیاسی رژیم پهلوی و اقدامات نهادهای مرتبط با آن همچون ساواک نیز اشاره کرد؛ برای نمونه درباره قتل احمد آرامش، وزیر کار دولت احمد قوام و وزیر مشاور و مدیرعامل سازمان برنامه در دولت جعفر شریفامامی که از مخالفان رژیم پهلوی محسوب میشد، در یکی از آثار او آمده است که مأموران سازمان امنیت هر روز شیوه جدید و نقشه توطئه تازهای برای از بین بردن مخالفان رژیم کشف و طرح میکردند؛ درحالیکه زندان و شکنجه و اعدام به دستور دادگاههای نظامی جزء روشهای قانونی و قدیمی رژیماند، سر به نیست کردن، پرتاب از هواپیما، کشتن زیر شکنجه، ترور در خیابان به عنوان مقاومت در مقابل قوای انتظامی بعضی از سایر ابداعات آنها میباشد.
از نظر رائین قتل احمد آرامش یکی از نمونههای زودرنجی خاطر ملوکانه است.7 رائین در دوران فعالیتهای خود علاوه بر نگارش کتابهای مختلف سیاسی و تاریخی، دو مؤسسه با عنوان مؤسسه جمعآوری اخبار و تأمین اخبار جراید و مرکز تحقیقات رائین تأسیس نمود و از طریق آن به جمعآوری و طبقهبندی اخبار و اطلاعات مهم پرداخت.
سخن نهایی
اسماعیل رائین در مدت زندگی شخصی و سیاسی خود به فعالیتهای عمدهای در عرصه فرهنگ و مطبوعات دست زد و توانست آثار خاص متعددی را به نگارش درآورد. وجه مهم و شاخص آثار رائین، صراحت قلم او در تشریح برخی از تحولات سیاسی مانند ماهیت شبکه فراماسونری و ارتباط برخی از مقامات بلندپایه کشوری با آن بود که تعداد آنها را تا چندصد نفر نیز معرفی کرده بود.
البته صراحت قلم رائین پیش از آنکه ناشی از صداقت علمی او باشد متأثر از دلایل سیاسی و ارتباط او با شاه و ساواک بود؛ زیرا این شرایط، نه تنها دسترسی رائین به برخی از اسناد سری و منتشرنشده را ممکن کرده بود، بلکه ارتباط او با برخی از مسئولان و مقامات سیاسی را نیز فراهم آورده بود. این امتیاز، ضمن متمایز ساختن آثار رائین، بهانهای مناسب برای ارتباط با مقامات سیاسی و جمعآوری اطلاعات مورد نیاز ساواک نیز بود.
فضلالله صدر، از رهبران حزب پانایرانیست، به اتفاق اسماعیل رائین
شماره آرشیو: 2601-4ع
1. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، اطلاعات، 1382، ص 242.
2. عرفان قانعی فرد، در دامگه حادثه، بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، گفتوگویی با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک، شرکت کتاب، 1390، ص 64.
3. حسین فردوست، همان، ص 242.
4. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 3، 1346، ص 516.
5. عبدالله شهبازی، «فراماسونری در ایران، ابهام در تاریخنگاری فراماسونری ایران»، مطالعات سیاسی، کتاب اول (پاییز 1370)، صص 45- 46.
6. حسین فردوست، همان، ص 337.
7. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 293
/1360/