اعتکاف راهی برای خلوت با معبود خویش
به گزارش خبرنگاز سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، اعتکاف، عبادتی پرفضیلت است که تعبد و اخلاص از ارکان اصلی آن، به شمار میآید. این عبادت مستحب كه با نذر و امثال آن واجب ميشود در اديان گذشته نیز سابقه داشته و در آیات قرآن به آن اشاره شده است. روح اعتکاف در همه ادیان، دوری از مظاهر دنیا و قرار گرفتن در مکاني محدود به منظور عبادت خالصانه برای پروردگار است. در چند آیه از قرآن كريم اين موضوع مطرح شده و بیان جزئیات آن به سنت محوّل شده است.
اعتکاف یکی از مظاهر عرفان اسلامی و زهد مشروع است که با راهنمایی معصومان، اصحاب ایشان و فقهای شیعه از تحریف و بدعت حفظ شده است. امروزه عرفانهای ساختگی و زهدهای ظاهری گسترش یافته و گاه، لباس اسلامی میپوشند. در این شرایط بررسی نمادهای حقیقی عرفان و زهد اسلامی، که به تبیین جایگاه عبادت و رابطه صحیح بین خلق و خالق میانجامد، ضروری است.
عباداتی که محدود به زمان و مکان خاصی هستند
شارع مقدس برای برخی عبادات واجب یا مستحب شرایطی مانند زمان یا مکان خاصی را تعیین نموده است. عباداتی مانند حج تمتع نیز مصداق روشن این بیان است که از نظر زمان و مکان دارای محدودیت است و لازم است که مناسک حج در زمان و مکان خاص انجام شود.
اعتکاف نیز یکی از این عبادات است که برای آن مکانی خاص تعیین شده اما از نظر زمان شرط خاصی نداشته و در تمام زمانها میتوان معتکف شد. البته برخی زمانها از نظر فضیلت دارای اهمیت ویژهای هستند. یکی از مهمترین زمانها که در سیره معصومان به خصوص پیامبر اعظم مورد تاکید قرار گرفته، ماه مبارک رمضان است.
اهمیت اعتکاف در دهه اخر ماه مبارک رمضان
از پيامبر نقل شده كه فرمودند: «اِعْتِكافُ العَشْرِ الْاَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ يَعْدِلُ حَجَتَيْنِ وَ عُمْرَتَيْنِ»؛[1] اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، معادل دو حج و دو عمره است. در این روایت اجر معتکف دهه آخر ماه رمضان، برابر با کسی است که دو حج تمتع و دو عمره انجام داده است. اینکه اعتکاف مستحبی با حج تمتع، که تکلیفی واجب است، مقايسه ميشود، نشاندهنده ميزان اهمیت این عبادت در این زمان مخصوص است.
پیامبر اعظم در بسیاری از عبادات، نه فقط با سخن، بلکه با اهتمام و تقید بسیار در انجام آن، اهمیت و فضیلت آن را به اصحاب نشان میدادند. از آنجایی که خداوند حكيم در قرآن، پیامبرش را به عنوان «اسوة حسنه» معرفی میکند،[2]
عمل مسلمانان به سیره رسول الله
همواره مسلمانان در حفظ و عمل به سیره ایشان تلاش میکردند، زیرا میدانستند هر عملی را که حضرت بر آن تأكيد ميكنند، بدون مصلحت نیست. يكي از عباداتی که رسول الله بر انجام آن تأکید و استمرار داشتند، اعتكاف است. بر اين اساس، انجام عمل عبادي اعتكاف، پيروي از سيرة پيامبر و عمل به آية 21 سوره «احزاب» است.
توجه خاص پیامبر به انجام باشکوه اعتکاف در روایتی از امام صادق اینگونه بیان شده است: كَانَ رَسُولُاللَّهِ إِذَا كَانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ اعْتَكَفَ فِي الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ طَوَى فِرَاشَهُ؛[3] زمانی که دهة آخر ماه مبارک رمضان میشد، پیامبراکرم در مسجد معتکف میشدند و خیمهای از جنس مو برای ایشان برپا میکردند و حضرت دامن به کمر میبست و بسترشان را جمع میکردند.
اعتکاف رسم هر ساله پیامبر
عبارت «إِذَا كَانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ» نشانة استمرار است؛ یعنی رسم هرساله پیغمبراکرم اعتکاف بوده است. عبارت «شَمَّرَ الْمِئْزَرَ» به معنای بال زدن و بستن دامن به کمر، به نهایت تلاش در عبادت اشاره دارد. تعابیر دیگری همچون: جمع کردن بستر و بهپا کردن خیمه برای اعتکاف، نشان از اهمیت و فضیلت عملی است که زندگی عادی شخص اول جامعة اسلامی را معطوف خویش کرده تا نه به صورت عادی انجام پذیرد، بلکه برای ادای آن، اقامه و قیامی صورت گیرد.
تاکید حضرت در اعتکاف هر ساله در ماه رمضان در بیان امامصادق چنین بیان شده است: اعْتَكَفَ رَسُولُاللَّهِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأُوَلِ ثُمَّ اعْتَكَفَ فِي الثَّانِيَةِ فِي الْعَشْرِ الْوُسْطَى ثُمَّ اعْتَكَفَ فِي الثَّالِثَةِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَعْتَكِفُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ؛[4] رسولخدا در ماه رمضان در دهة اول معتکف شدند؛ سپس در ماه رمضان دوم در دهه میانی و در ماه رمضان سوم در دهه آخر معتکف شدند. پس از آن همیشه در دهه آخر معتکف میشدند.
اهمیت اعتکاف در سیره پیامبر اسلام
پیامبر اسلام پیش از بعثت نيز در غار حرا معتکف میشدند اما درباره اعتکاف بعد از رسالت ايشان در مکه گزارشی يافت نشد. با بررسي روايات روشن ميشود كه پيامبر بعد از هجرت به مدینه، از همان سال اول اعتکاف در مسجد را آغاز كردند و گاهي زمانهاي ديگري اعتكاف ميکردند اما به تدریج دهه آخر ماه مبارک رمضان زمان ثابتی برای انجام این عبادت شد.
برخي از مستحبات، قابليت قضا دارند. که جزء مستحبات مؤكد محسوب می شوند و اعتكاف نیز از اين گروه است. در سال دوم هجرت، رسول خدا به دلیل حضور در غزوه بدر، موفق به انجام اعتکاف در ماه رمضان نشدند. ايشان در سال بعد قضای اعتكاف سال گذشته را بهجا آورده و دهه دوم و سوم ماه مبارک را در مسجد معتکف شدند. انجام قضای اعتکاف سال گذشته، با توجه به اینکه اين عمل به خودي خود مستحب است، اهمیت و جایگاه این عبادت را در نظر پیغمبراکرم نشان میدهد.
با توجه به روایاتی که ارایه شده روشن می شود که انجام اعتکاف در زمان های مختلف جایز است همانطور که رسول خدا ابتدا در دهه اول ماه مبارک رمضان معتکف می شدند و به تدریج دهه آخر ماه مبارک را برای این عبادت اختصاص دادند. البته از همه روایات استفاده می شود که ماه مبارک بستری مناسبی برای درک ثواب کامل این عبادت است که در برخی روایات درک شب قدر در حال اعتکاف مورد تاکید قرار گرفته و انسان در بهترین حالت و بهترین مکان شب قدر را درک کند.
بعد از رحب، اعتکاف رمضان پراهمیت است
بنابراین زمان اگر قرار باشد بر اساس سیره معصومان علیهم السلام و یا نصوص روایی عمل کرد، بهترین زمان برای انجام اعتکاف دهه پایانی ماه مبارک رمضان است. به برکت جمهوری اسلامی در سال های اخیر، علاوه بر ایام البیض ماه رجب، اعتکاف دهه انتهایی ماه مبارک رمضان نیز مورد توجه و تاکید قرار گرفته و در برخی شهرها این امر احیا شده است. به طور قطع احیای کامل این عبادت در زمان با فضلیت آن و تمسک به سیره پیامبر صلی الله علیه و آله نیازمند برنامه ریزی و فرهنگ سازی گستره است.
امسال نیز با توجه به بیماری شایع در ایام اعتکاف رجبیه و دغدغه فراوان مسئولین برای حفظ سلامتی معتکفان، این برنامه برگزار نخواهد شد. سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نیز نشان میدهد که امکان جابهجایی اعتکاف ازنظر زمانی وجود دارد. همانطور که در روایات پیشگفته اشاره شد؛ حضرت اعتکاف خود را در دهههای مختلف ماه مبارک جابهجا کردهاند و حتی در سال دوم پس از هجرت که به دلیل تلاقی با جنگ بدر موفق به انجام اعتکاف نشدند، در سال بعد آن را تدارک نمودند. آنچه اهمیت دارد اینکه این ایام افزون بر فضیلت اعتکاف، خود دارای عبادات خاص و فضیلت دوچندان مانند روزه، ادعیه و .. است که میتوان با انجام آنها در محیط خانه، بخش قابلتوجهی از ثواب اعتکاف را به دست آورد. /882/ 702/
محمد جواد حسنی، طلبه سطح عالی حوزه علمیه قم
[1]. الفقیه، ج2، ص188.
[2]. احزاب، آیه21.
[3]. کافی، ج4، ص175.
[4]. کافی، ج4، ص175.