کم سوادی از جهالت بدتر است !
باسمه تعالی شأنه العزیز
آنها که بیسواد هستند و عوام، خطر چندانی ندارند. آنها هم که با سواد هستند و عالم، به حال جامعه سودمندند و منفعت دارند. اما طایفه کمسواد همیشه مایه زیان عامی و عالماند. عوام را به چاه میاندازند و عالم را به رنج.
کرونا مانند دهها بیماری فراگیری که تا کنون جهان را فراگرفته، جهانگیر شد و محکی گردید برای بسیاری از ادعاها و مدعیها. آنان که به قول خاقانی دل عبرت بینشان از دیده نظر میکند و ایوان مدائن را آیینه عبرت میداند، به نیکی میدانند که اصل بیماری و مرگ، پیشانی نبشت بنیآدم است و تاریخ چه مرگهای سرخ و سیاهی را به یاد دارد و پیکرهای بیجانی که توان خاکسپاری آنان هم برای بازماندگان نمانده بود.
عبرت اینجا است که مرگ به بهانه بیماری چه فردی بوده و چه جمعی، پدیدهای طبیعی به شمار میرود همچون مرگ بر اثر سیل و زلزله و آتشسوزی، اما خونریزیهای انسان شرور از مغول گرفته تا هیتلر و صدام و داعش و بن سلمان و ترامپ، چیزی نبوده جز نخوت موجودی حیوان صفت و سفاک به نام انسان.
انسانیت گمشده انسان
آنچه گمشده بشریت است خودِ آن است یعنی بشریت، آدمیت و انسانیّت. یعنی بنیآدم، خودش باشد و اعضای یک پیکر که اگر روزگار، عضوی را به درد آورد دیگر عضوها را قرار نماند. هنگام بلا و گرفتاری است که بهتر میشود خودِ انسانها را شناخت؛ چون در نبود امکانات و امنیت و رفاه، ملکات و شرارتهای نفس بشر، از پرده برون میافتد. این جا است که میبینی انسان، فداکار است یا جفاکار.
در ماجرای کرونا دیدیم که چگونه معدودی، برای چندروزه دنیایشان حتی ماسک و مواد شوینده و بهداشتی را احتکار کردند و شنیدیم که چه کشورها اموال دیگران را متمدنانه به سرقت بردند! همچنان که شاهد بودیم چه فداکاریها و ازخودگذشتگیها به منصه ظهور رسید. دنیا همین است! نیک و بد به هم آمیخته و هر کس ذات خود را در بزنگاهها نشان میدهد.
ما چنین صحنههایی را پیش از این دیده و شنیده بودیم. چه در دوران نهضت که عدهای دست از جان شسته به ستیز با رژیم ستمشاهی طاغوتی و ساواک دست یازیدند و شکنجهها دیدند و به شهادت رسیدند چه آنان که کنج عافیت گرفتند و دست به دعا برداشتند که با کثرت گناهان، امام زمان ظهور کند! با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هم دیدیم مدعیان پینه پیشانی را که سلاح گرم و سرد به دست گرفتند و عالم و عامی را در کوچه و خیابان و مجلس و دولت به شهادت رساندند و باز نگریستیم که نسلی از پیر و جوان چه مشتاقانه به جبهه حق علیه باطل میشتافتند و عدهای از همان دوران به دوران رسیدند با رانتهایی که از شرائط جنگی خوردند و امروز ثروتشان را نمیشود با جرثقیل، جابجا کرد.
مؤمن به لا اله و کافر به الله!
تا بوده چنین بوده! اما حکایت عامی و عالم جدا است. آن که اهل بصیرت است به قدر دانش خود، از چنگال نفس و شیطان به در آمده در بزنگاه حادثهها و گرداب هائل بیم موجها انسانیتش را به رخ میکشد، قلم و قدم برای خدا و نجات انسان برمیدارد. ولی آن که یکی دانسته و صد ندانسته و نمیداند که نمیداند و در جهل مرکب، غوطهور است، در همین بلاها و فتنهها مگسی میشود که روی زخم مینشیند و آبروی خود را میبرد و زحمت ما میدارد.
به همین کرونا توجه کنید! ویروس منحوثی در عالم امکان، پدیدار شد. چه خودیافته چه بشر ساخته، شیوع یافت، چه عمدا و به قصد و چه سهوا و به خطا، جهانی را درگیر کرد و فراگیر شد. گریبان بسیاری را گرفت و خان و رعیت هم نشناخت. کدخدایان را هم بیشتر نواخت. اما در ایران عزیز ما مگسصفتی برخی جولان داد. ویروس به کشورمان رسید و کشته داد تا آن که در شهر مقدس قم، پیش از برگزاری انتخابات، دو مورد پس از آزمایش، به تشخیص قطعی رسید و اعلام شد. صاحب مسؤولیتی در وزارت بهداشت معرکه به دست گرفت و پرده کشید که آی ایها الناس! این است نقشه شیوع کرونا از قم به استانهای دیگر! هر روز که آمار بالاتر رفت، شاهد بازاری شد و چینستیزی کرد که در قم چنان و در قم چنین! بعد که قم رو به بهبودی گذاشت، صلاح کار خسروان این شد که آمار را جمعا اعلام کنند و جماعت را بیخبر بگذارند از شنیدن خبر سلامت قم! این قمهراسی البته سر دیگرش در بوق بیگانه بود و هست. یک روز طلاب غیر ایرانی را در میانه سال تحصیلی، عامل انتقال ویروس از چین شناختند و روز دیگر خبر کذب زدند که روحانیان با خانواده به فلان شهر گریختهاند! و چه ابلهانی که باور کردند و از این فریب خود لذت هم بردند!
مگسهای نمک خورده و زخمهای نمک زده
حکایت همان حکایت کمسوادان است. خطی میخوانند اما فهمشان ناقص و زبانشان الکن است اگرچه رودهدرازی هم بکنند! بدبختی، آن دور دست نشسته و کرونا را بلای شیعیان میخواند و کمسوادیاش را مفتضح میسازد و بدسگالی، آن سوتر سر از لانه در میآورد و میبافد که دینداری معیشتاندیش فلان است و بهمان!
ای کاش بشود جاهلان را به دوران مکتب بازگرداند و فلک کرد و بعد یک دور درس دین و قرآن برایشان گذاشت. چه به هم میآیند! خرافهگرای کهنهپرست ضد علم و خود دگراندیش پندارِ روشنفکرباز ضد دین! اینها چه خوب تقسیم نقش کردهاند! یکی روغن بنفشه آغشته و درِ حرم میشکند و ضریح میلیسد، آن یکی تنبان دریده، انگشت تمسخر بالا گرفته که ببین گفتم که شفاعت و شفا و توسل و تقدس همه کشک بود و قم خودش کانون بلا شد!
تا کنون دیدهاید این دینمعاشان که خوراک آن دین ستیزان را فراهم میکنند ضد همدیگر سخنی بگویند! اتفاق نیست که عقدههای آنان از نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و حزب الله و خون شهیدان، این دو فرقه را همقسم کرده است. یکی چاه جمکران میسازد و یکی بهانه میکند که اسلام و تشیع همین است پس منکوب است! آن بیخرد متحجر و این بیخرد دگر اندیش چه سودی برای مردم دارند؟ تا کنون دیدهاید یا شنیدهاید، قدمی بردارند برای یاری مستضعفی یا درماندهای یا در جبهه و جنگی حاضر باشند یا دل بسوزانند برای دین و ملت؟ حاشا و کلا! همیشه مگس روی زخم بودهاند و خون ملت را مکیدهاند. همیشه جانب عافیت را برمیگزینند و دامن خود را مبرا میکنند از حوادث که گویا قدیس هستند و دیگران مقصر و مبتلا.
نقش آنان در کرونا چیست؟ از اموال خود چیزی بخشیدهاند، شبهات مردم را پاسخ گفتهاند، آلام اجتماع را تسکین دادهاند، به یاری پزشکان و پرستاران شتافتهاند، از متمولان برای همیاری، دعوت کردهاند؟ هرگز! امکان ندارد کار خیرخواهانه و مجاهدانهای از این جماعت عیاش ببینید. آنان مرد خطر نیستند اما عربدههایشان بلند است! این فریبکاری منافقانه آنان است تا هم در عرصه دیده شوند و هم گزندی نبینند!
سواد خواندن و نوشتن دارند و به قرآن هم استناد میکنند اما چون انسانهای بیمصرفی هستند و دانش را از مسیر آن درنیافتهاند، ظاهری را گرفته و باطنی را رها کردهاند. نه معنای قداست مکان و زمان را درمییابند و نه درک میکنند که به نص قرآن، ولی خدا هم میتواند به اذن خدا شفا دهد و شفاعت کند و از این بالاتر جان ببخشد! باور کنید سواد این جماعت در حد داعشیان است که وقتی برخی آیات را در پاسخ به جهالتشان میخواندی همچون درازگوشی در گل میرفتند و میگفتند این آیات را شیعیان جعل کردهاند! یادش بخیر در بقیع به یکی از همین وهابیان پاچهگیر که میخواست ما را از شرک دربیاورد و نگذارد زیارت کنیم و میگفت شیعیان قرآنی دیگر دارند و دیگر تهمتهای سخیف، گفتم در قرآن خواندهای که خدا قرآن را نازل کرده و حفظ میکند؟ گفت آری، گفتم پس چگونه است که زور شیعیان از خدا هم بیشتر شده و قرآن دیگری ساختهاند؟ خفه شد!
کاری کردیم کارستان
ما که سالها است عادت کردهایم به هذیانگویی بیگانه ایرانی و خارجی داخل و خارج، پس چرا زحمت پاسخ و توجه به خودمان بدهیم؟ مگر از شبکههای وهابی گرفته تا منافقین و بیبیسی و صدای آمریکا، سخن ارزشمندی هم خارج میشود که اهمیت داشته باشد؟ پس چه باید کرد با وزوز این مگسان؟ راه روشن است. کافی است انسانیت، آدمیت و بشریت خودمان را به ظهور برسانیم. ببینید وقتی کرونا شهرمان را فرا گرفت ما چه کردیم؟ پزشکان و پرستارانمان، شبانه روز ایستادند و خم به ابرو نیاورند، نیروهای جهادی از طلبه و بسیجی و بازاری و کارمند و کارگر، همه دست به دست هم دادند و خیابانها و بیمارستانها را پر کردند از حماسه! یکی در پمپ بنزین ایستاد و باد نخوت سواد و مدرک او را نگرفت. دیگری اتاق بیماران را نظافت کرد خودخواهی را کشت. آن دیگری خانه به خانه رفت و مواد غذایی و بستههای بهداشتی و ضد عفونی را هدیه داد. یکی خودروها را در موکبهای سلامت، مایه افشانی کرد. یکی آب میوه گرفت برای کادر درمان و بیماران. یکی بیماران بهبودیافته را پرستاری کرد و دیگری اموات کرونایی را غسل داد و کفن کرد. این یعنی جهاد یعنی حماسه یعنی عشق یعنی از خود گذشتن یعنی چو عضوی به درد آورد روزگار، به مگسها توجه نکن انسان باش خودت باش و بیقراری کن برای انسان.
بگذار آن مکلای عقدهای که پریروز حق و باطل را گم کرده بود و تکثرگرا شده بود و دیروز قرآن را ساخته پیامبر میخواند، امروز توسل و شفا را منکر شود، چه غم؟ بگذار آن معمم بیسواد مشایی پرست، حرصش بگیرد از وفور حضور روحانیت در عرصه خدمت. عرضه که ندارد خدمت کند! مگر آنان که در میعادگاه جبههها و سنگرهای تابناک آسمانی غرب و جنوب کشور، جان بر کف گرفته بودند و منتظر پیوستن به شهدا بودند که زندهاند و نزد حق روزی میخورند، به نشخوارهای شیطانی توجه میکردند؟ مگر شهدای مدافع حرم منتظر ماندند که ببینند این جماعت جاهل متعصب قمهکش و آن جماعت خودشیفته مردهخور مالهکش، چه تراوش میکنند! ما اگر قرار بود منتظر بوق سگ باشیم که شاه را از کشور به زبالهدان تاریخ نمیانداختیم! ما اگر منتظر بخارات معده حجتیهها و ترشحات مغز رجویها بودیم که جبهه نمیرفتیم و صدام را به خاک ذلت نمینشاندیم. ما اگر منتظر تهدیدهای داعشیان و طالبانیان در مشهد و تهران و کرمانشاهان بودیم که وجود نحثشان را در نطفه نامشروعشان در منطقه خفه نمیکردیم! ما اگر منتظر لفاظیهای فتنهگران داخلی بودیم که سال 78 و 88 و 98، ذلیلشان نمیکردیم!
پس ما کارمان را باید درست انجام دهیم تا خدا هم یاریهای آشکار و پنهانش را سرازیرمان کند. در فتنههای اعتقادی به جنگ عقلستیزان میرویم و در فتنههای سیاسی به جنگ امنیتستیزان. در فتنههای نظامی به جنگ مسلحانه و الکترونیک میرویم و در بلاهای طبیعی برای خدمت به بندگان خدا حاضر میشویم. ما کرونا را در قم شکست دادیم تا الگوی جهان باشیم حالا بگذار مگسها جولان بدهند. نهایت اثر این مزاحمتها فریب عدهای است که از ترس کرونا با الکل صنعتی خودکشی کردند! پس چندان هم وجود مگسان، بیحکمت نیست!
حامد عبدالهی
قم که نیازی به هراساندن ندارد.
از برکت شمایان است که ایران نخستین کشور پس از چین عزیزتان (با آن طلبه های صددرصدغیرکرونایی ارسالی از مرکز جهانی شیوع در ووهان چین) است.
بعد هم که n اشتباه در پی توجیه یک اشتباه بوده
حواله به ادعیه کردید و در روزهایی که هنوز امریکا درگیر نشده بود گفتید این را اصلا امریکا مخصوص ایران ساخته...
بعد هم که حوالت به اجنه و همکاری سرویسهای جاسوسی غربی با اجنه کردید!
و...
و...
... تا اینکه واکسن کشف شد و الباقی را هم که همه دیده اند.
درین مدت تماما به کسانی که خواستار تعطیلی هیات ها بودند، فحاشی شد.
وزرا و روسا به چاپلوسی بالادستان سرگرم بودند و دستی در بازار داشتند و علنا مردمی که خواستار شفافیت و توضیح درباره قیمت واکسن (بله! درست خواندید, قیمت واکسن) بودند را دیوث خطاب کردند.
یعنی به مردم گفتند دیوث فقط بجرم اینکه کوچکترین حقوقشان را درین فاجعه ملی بهداشتی میخواستند.
بدتر از کمدانی و نادانی، کم شرفی و بی شرفی است.
خدا همه بیماران اعم از روانی و غیر روانی را شفا دهاد بحق حقه و اهله