وضعیت نامناسب سرانه طلاب نسبت به جمعیت/ انقلابی گری به معنای نفی استقلال حوزه نیست
اشاره: به مناسبت معرفی اعضای شورای عالی حوزه های علمیه از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تأیید اعضا از سوی رهبر معظم انقلاب و سایر مراجع تقلید، خبرگزاری رسا در قالب پرونده ویژه به ارزیابی عملکرد شورا در دوره گذشته و نیز مهم ترین اولویت هایی که می بایست در دوره جدید در دستور کار قرار گیرد، پرداخته است.
در این گفت وگو اساتید و فضلای حوزه راهکارهای خود را به منظور پویایی و نشاط هرچه بیشتر حوزه های علمیه ارائه کرده اند.
در همین زمینه خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا سراغ حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم و استاد حوزه و دانشگاه رسیده و از وی درباره حوزه انقلابی، عملکرد شورای عالی و مهم ترین اولویت های دوره هشتم شورا پرسیده است.
حجت الاسلام والمسلمین پیروزمند اولویت ها را در سه قسمت نسبت به متقاضیان ورودی به حوزه، طلاب موجود در حوزه و طلاب خروجی از حوزه بیان کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه نسبت به تبدیل شدن انقلابی گری به عامل اختلاف در حوزه علمیه هشدار داد و حوزه انقلابی را حوزه ای فعال متناسب با نیازهای جامعه معرفی کرد و انقلابی گری را از از اقدامات هویت بخش دائمی و فراگیر حوزه علمیه و به دور از تشریفات دانست.
متن کامل گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین پیروزمند با سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، تقدیم خوانندگان این خبرگزاری می شود.
رسا ـ با عرض سلام و خسته نباشد و تشکر جهت فرصتی که در اختیار ما گذاشتید؛ ارزیابی شما از عملکرد دوره هفتم شورای عالی حوزه های علمیه چیست؟
باعرض سلام خدمت جنابعالی و خوانندگان محترم خبرگزاری رسا، از آنجایی که بنده در جریان مستقیم مصوبات و تصمیم گیری های دوره هفتم شورای عالی نبوده ام، نمی توانم ارزیابی قابل قبول و مستندی را بیان کنم.
البته به عنوان یک طلبه ای که دورادور از نتایج و دستاوردهای این نهاد را مشاهده کرده در مجموع حوزه علمیه بحمدالله گام به گام به سمت منضبط تر شدن، هدفمندتر شدن، هماهنگ تر شدن بخش های مختلف و کاربردی تر شدن نظام آموزشی حوزه و ارتباط مناسب تر با محیط پیرامون خود و به عبارتی موضع گیری های به هنگام و اثر بخش متناسب با شرایط نو پدیدی که رخ می دهد مشاهده می شود.
بیشترین نمود این مسأله در تخصصی شدن رشته های آموزشی حوزه علمیه قابل مشاهده است اما قاعدتا ارزیابی دقیق تر از نقاط قوت و ضعف این تصمیمات باید از عزیزانی که دستی در کار داشته اند و از جزئیات تصمیمات آگاهی دارند، جویا شد.
رسا ـ به نظر شما در دوره هشتم شورای عالی حوزه های علمیه چه اولویت هایی باید در برنامه های شورا قرار گیرد؟
به صورت طبیعی این شورا، راهبری مؤثری در گذشته داشته و در آینده می تواند داشته باشد و به همین دلیل انتظارات زیادی از این نهاد وجود دارد و من سه اولویت را بیان می کنم که اگر اعضای شورای عالی مناسب دیدند آنها را مورد توجه قرار دهند؛ یک اولویت در زمینه ورودی های حوزه، یک اولویت در زمینه خروجی ها و یک اولویت در زمینه موجودی های حوزه علمیه است.
در زمینه ورودی های حوزه باید توجه داشت که عقبه انسانی حوزه های علمیه، چه از نظر کمی و چه کیفی، داوطلبانی که هرساله وارد حوزه علمیه می شوند، تشکیل می دهند که در اینجا، نسبت به عقبه انسانی حوزه احساس مخاطره می شود به همین دلیل از اولویت های شورای عالی می تواند تدبیر مناسب برای تقویت کمی و کیفی این عقبه انسانی باشد.
وضعیت نامناسب سرانه طلاب نسبت به سرانه جمعیت کشور
توضیح این که سرانه طلاب نسبت به سرانه جمعیت در وضعیت رضایت بخشی به سر نمی برد؛ افزون بر این، افرادی که می خواهند وارد حوزه علمیه شوند نگاهی به وضعیت طلابی که سالیانی عمر خود را در حوزه صرف کرده اند، می اندازند و آینده خود را در با آنها مقایسه می کنند صرف نظر از افراد ارزشمندی از طلاب که هم مراتب علمی را سپری کرده اند و هم اثر گذاری فرهنگی اجتماعی مناسبی داشته اند و از نظر زندگی در وضعیت متوسط هستند.
افرادی که از بیرون به حوزه علمیه نگاهی به حوزه علمیه می کنند، هم از نظر سیاسی و هم اجتماعی ولو به غلط خود را مواجه با محدودیت هایی می بینند که آنها را آزار می دهد و همه این محدودیت ها برای آنها قابل قبول نیست.
از سوی دیگر آنها مسیر بسیار طولانی و سختی در مقابل خود می بینند که نیازمند استقامت طاقت فرسایی است، تا بتوانند به وضعیت مناسبی دست پیدا کنند همچنین وضعیت معیشتی باثبات و قابل اعتمادی برای آینده خود مشاهده نمی کنند.
این مجموعه مسائل بیان شده، موجب کاهش رغبت افراد توانمند و مستعد برای ورود به حوزه علمیه می شود که چنین موردی مخاطره آمیز است بنابراین اولویت نخست این است که زمینه ورود افراد مستعد به حوزه به شکل مناسبی فراهم و موانع بیان شده برطرف شوند.
اولویت دوم نسبت به خروجی های حوزه است و منظور از آن، افرادی هستند که حداقل ده سال در حوزه های علمیه تحصیل کرده و توانمندی علمی پیدا کرده اند که این نیز میانگین است زیرا طلاب کثیری بیش از این مقدار سابقه حضور در حوزه های علمیه را دارند.
صحبت این است که اولویت بعدی باید نحوه استفاده بهینه از نیرو و توان موجود است آن هم نیرویی که بیش از ده سال و گاهی ده ها سال نسبت به این نیروی انسانی سرمایه گذاری شده و به هر حال توانمندی را به دست آورده و به نوعی باید به عنوان کارشناس دینی استفاده شود.
اما این بهره برداری به اندازه کافی صورت نمی گیرد و تراکم نیروها در مراکز آموزشی حوزه به ویژه حوزه علمیه قم مشاهده می شود و طلاب، به عبارتی مسؤولیت خود را شرکت در کلاس های حوزه علمیه در طول سال می دانند و در ایام محدود که آن هم غالبا محدود به محرم و رمضان می شود به تبلیغ روند که آن هم به صورت فراگیر نیست زیرا یا همه طلاب از چنین توانی برخوردار نیستند یا به دلیل برخی محدودیت ها فرصتی به دست نمی آورند.
سردرگمی طلاب نسبت به آینده کاری
حوزه علمیه به واسطه این که نظام خودش را از منظر آموزش، تعریف کرده نسبت به این که نیروی آموزش دیده، پس از کسب توانمندی چه استفاده ای باید از آنها شود، از خودش رفع مسؤولیت کرده و بر عهده خود طلاب گرامی می گذارد که خودشان باید متناسب با توان به دست آورده، بازار عرضه و مصرف برای خود پیدا کنند.
به واسطه این نقیصه شاهد هستیم حجم قابل توجهی از نیروهایی که سرمایه زیادی برای آنها صرف شده و خودشان نیز سرمایه گذاری زیادی کرده اند و در شرایط سخت خود را در حوزه علمیه نگه داشته اند اما امروزه سردرگم هستند، بنابراین استفاده و بهره مندی باید محور و اولویت دوم باشد؛ این گروه را به عنوان خروجی از حوزه بیان کردم به این معنا که توانمندی برای حل مسائل فرهنگی اجتماعی جامعه را به دست آورده ند نه این که از حوزه علمیه اخراج شده باشند.
اولویت سوم موجودی های حوزه است، منظور از این گروه، جامعه هدف در حال تربیت و پرورش و شکل گیری در حوزه علمیه هستند که قرار است به قابلیتی دست پیدا کنند تا بتوانند مسؤولیت خود را به عنوان کارشناس اسلامی انجام دهند.
در این خصوص به نظر می آید که در امتداد سیاست های دوره های گذشته، باید هدفمندتر شدن نظام آموزش در اولویت قرار گیرد؛ چنانچه بیان شد بیشترین تمرکز دوره های مدیریتی قبلی در حوزه علمیه، هدفمند کردن آموزش بوده، اما نکته بنده این است که در هدفمندتر کردن آموزش بیش از این که اهداف علمی را در نظرگیریم باید اهداف کاربردی و نیازمندی های جامعه هدف را در نظر گرفت و متناسب با آن پیش رفت.
به عنوان مثال در حوزه علمیه رشته ای مانند نهج البلاغه، تاریخ و تفسیر پایه گذاری می کنند که این موارد نیز مهم ترین منابع مذهبی و اسلامی نیز محسوب می شوند منتهی مشخص نیست طلبه فارغ التحصیل در رشته نهج البلاغه باید به چه نیازی از نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه پاسخ دهد؛ وظیفه او به قدری وسیع گرفته می شود که انگار قرار است تمام سوالات و نیازها را این فارغ التحصیل پاسخ دهد یا این که به اجمال و سکوت از کنار آن عبور می کنند.
بنابراین اولویت بعدی این است که ما از سرد شدن طلاب در دوران سطح که زمانی بهینه، مفید و با طراوت است پیشگیری کنیم؛ زیرا دوران سطح بیش از ده سال طول می کشد و طلاب مجبور هستند این مقطع را پشت سر گذارند اما پس از آن که باید وارد بازار کار و بهره برداری شوند، دست خودشان را برای این که به خدمات فرهنگی و اجتماعی بپردازند، به اندازه کافی پر نمی دانند.
البته طلابی هستند که در کنار درس رسمی حوزه قابلیت هایی را به دست آورده اند یا عده کمی توان ادامه دادن مسیر علمی را دارند تا خود را به درجه اجتهاد برسانند؛ گرچه باید برای مراتب عالی علوم عقلی و نقلی برنامه ریزی داشته باشیم و این نوع طلاب، ذخیره مهمی برای آینده علمی حوزه به شمار می روند، اما این واقعیت را باید پذیرفت که حجم غالب طلاب که هم با انگیزه هستند و هم مستعد، در این دامنه از مسیر علمی باز می مانند در نتیجه باید برای بهره برداری از آنها برنامه مناسب داشت، در حالی که متأسفانه مشاهده می شود جمع کثیری از طلاب پس از دوران سطح با سردرگمی روبه رو هستند که زیبنده حوزه علمیه نیست.
رسا ـ با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب در زمینه لزوم انقلابی ماندن حوزه علمیه، شورای عالی چه کارهایی در زمینه انقلابی گری در حوزه علمیه می تواند انجام دهد و شما چه راهکارهایی در این زمینه دارید؟
هشدار نسبت به تبدیل شدن انقلابی گری به عامل اختلاف
لازم می دانم در این زمینه توضیحی بیان کنم؛ اولا برای این که مشخص شود، مسؤولیت های حوزه علمیه در زمینه انقلابی گری چیست؟ باید توجه شود که انقلابی گری امری هراس انگیز و عامل اختلاف در حوزه تلقی نشود یعنی زمانی که سخن از انقلابی گری می شود به معنای از بین رفتن استقلال حوزه علمیه نیست، زمانی که از انقلابی گری سخن گفته می شود به معنای دفاع حوزه علمیه از جریان سیاسی خاص و یا نادیده گرفتن بخشی از حوزه نیست.
انقلابی گری به معنای ایجاد یک عزم جمعی برای تحقق حداکثری اسلام در صحنه عمل است که پیش نیاز این تحقق حداکثری، فهم حداکثری از آموزه های اسلامی است؛ اگر انقلابی گری به این معنا باشد طبیعی است که چتر انقلابی گری همه یا حداقل طلاب و مراجع را در بر می گیرد.
حوزه انقلابی در مقابل حوزه منزوی است
انقلابی گری یعنی مسؤولیت پذیری با انگیزه برای اقامه اسلام در صحنه ملی و فراملی، به معنای تلاش جمعی و عقلانی و هوشمند برای دست یابی به چنین هدف سترگی است، بنابراین اگر انقلابی گری به معنایی در مقابل یک حوزه انزوایی و انفعالی نسبت به محیط پیرامون خودش باشد، می توان گفت انقلابی گری یعنی حوزه فعال و اثر گذار نسبت به محیط ملی و فراملی.
اگر مطلب گفته شده را به معنای انقلابی گری در حوزه بدانیم، پاسخ سؤال مطرح شده که شورای عالی و حوزه علمیه چه اقدامی برای انقلابی ماندن و تقویت انقلابی گری می تواند انجام دهد؟ به صورت کامل به سه اولویت مطرح شده در سؤال قبلی پیوند می خورد به این معنا که انقلابی گری یک امر عارضی و حاشیه ای و تشریفاتی و فضیلتی که اگر فراموش شود اشکالی به متن حوزه وارد نمی کند، نخواهد بود بلکه انقلابی گری یکی از اقدامات هویت بخش دائمی و فراگیر حوزه علمیه است و در این صورت باید هم در ورودی حوزه های علمیه به این معنای از انقلابی گری توجه ویژه صورت گیرد و هم در استفاده از توانمندی های ایجاد شده در حوزه علمیه براساس انقلابی گری توجه شود و هم در تربیت طلاب.
بنابراین، دو سؤال مطرح شده بخش به یکدیگر پیوند می خورد و اگر ما در ورودی حوزه، تربیت طلاب و استفاده از خروجی های حوزه علمیه این مفهوم از انقلابی گری را مورد توجه قرار دهیم خواهیم توانست مسؤولیت خودمان را در مقطع بی نظیری که حوزه های علمیه به برکت انقلاب اسلامی، به سر می برند، انجام دهیم./1324/گ404/ب1
گفتوگو از مصطفی رستمی