راهکاری دقیق برای پیشگیری از دخالتهای بیجا در زندگی
اشاره: طلاق یکی از معضلهای اجتماعی است که بیشتر در جوامع و شهرهای بزرگ به دلایل مختلف اتفاق میافتد. معضلی که نه تنها تأثیر و عواقب منفی آن بر همسران، بلکه در فرزندان نیز به وضوح مشاهده میشود که البته به وقوع پیوستن آن دلایل زیادی دارد.
در همین موضوع خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام دکتر مهدی عباسی آغوی مدیر گروه اخلاق، تربیت و روانشناسی مرکز پژوهشهای جوان به گفتوگو پرداخت.
رسا ـ یک موضوع مهم در مسأله طلاق، دخالت خانوادهها است، این مسأله را چگونه باید تبیین کرد؟
در رابطه با والدین همسر، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «الآباءُ ثلاثه: أبٌ وَلَّدَکَ وَ أبٌ زَوَّجَکَ و أبٌ عَلَّمَکَ؛ انسان سه پدر دارد، اول، پدری که باعث به وجود آمدن او شده [یعنی پدر نسبی]، دوم، پدری که دخترش را به عقد او در میآورد [پدر همسر] و سوم، پدری که به او علم میآموزد [مانند معلم].[1]» پس این نکته دارای اهمیتی است که من با نگاه پدر ـ مادری، به پدر و مادر همسرم نگاه کنم.
والدین همسر مانند والدین واقعی هستند
مراجعی داشتم که نسبت به پدر شوهرش انتقاد داشت که چرا پدرشوهرم به برخی از رفتارهای من انتقاد میکند. او ابراز میکرد که این مسأله سبب ناراحتی من میشود. گفتم:«اگر به جای ایشان، خواهر یا پدر خودت همین انتقاد را میکرد ناراحت میشدی؟»
پاسخش منفی بود. گفتم: «پس چه اتفاقی میافتد که وقتی پدر شوهرت همان انتقاد را مطرح میکند، ناراحت میشوی؛ ولی از پدر خودت ناراحت نمیشوی؟» دلیلش این است که در ذهن شما این موضوع وجود دارد که پدر شوهرم نباید و حق ندارد چنین حرفی را به من بزند.
پدر شوهر شما را مثل دختر خودش فرض کرده؛ گر چه عروس او هستی. پس همانطور که به دختر خودش اگر انتقاد و حرفی داشته باشد، مطرح میکند، به شما هم میگوید. بنابراین همچنان که از حرفهای پدرت ناراحت نمیشوی از حرفهای پدر شوهرت هم نباید ناراحت شوی. حتی اگر انتقاد او تند هم باشد، باید جنبه احساسی آن را کنار بگذاری و بخش شناختی آن را بگیری و در خودت تغییر مثبت شکل دهی.
گاهی اوقات توهم دخالت وجود دارد
بنابراین مسأله دخالت والدین گاهی اوقات توهم دخالت است؛ نه دخالت. اگر عضوی از خانوادۀ همسر من، تذکری به من میدهد یا انتقادی میکند، حتما به معنای دخالت او در زندگی ما نیست و این نباید باعث آشفتگی روحی من شود، بلکه باید نگاه تعاملی به این نقد داشته باشم و اگر مفید بود بپذیرم. نکتۀ مهم در اینجا این است که باید عدم پذیرش ما همراه با احترام و رعایت حریمها باشد. البته پذیرش این سخن، به این معنا نیست که دخالت وجود ندارد بلکه برخی مواقع دخالت هست، اما من میتوانم از دخالتها پیشگیری کنم.
رسا ـ بهعنوان سؤال اساسی، چگونه میتوان از این دخالتها در زندگی جلوگیری کرد؟
یکی از راه کارهایی که به پیشگیری از دخالتهای خانواده اصلی کمک میکند، صمیمیت زن و شوهر و احترام به یکدیگر در مقابل دیدگان پدر و مادر است. وقتی مراجعی میگوید که جلوی پدر و مادر همسرم، با همسرم دعوا کردم، این یعنی ما خودمان نمیتوانیم مسائل و مشکلاتمان را حل کنیم و به شما پناه میآوریم؛ در واقع از والدین میخواهیم که به ما کمک کنند و در زندگی ما مداخله کنند. متأسفانه ورود والدین اغلب، غیر متخصصانه و تنها عاطفی است. بنابراین من گرچه با همسرم اختلاف دارم و رابطۀمان با یکدیگر عادی نیست، ولی جلوی آنها باید مراقبت کنیم و سعی کنیم ابراز محبتهایمان را جلو چشم والدین به نمایش بگذاریم.
زن و شوهر مانند لباس همدیگر هستند
اینکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الْصِّیَامِ الْرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛ آنها براى شما [همچون] لباساند و شما براى آنها [همچون] لباس هستند.[2]» لباس عیوب انسان را میپوشاند. هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارساییهاى یکدیگر را بپوشانند، حتی والدین من به اندازه لباس من،همسر، به من نزدیک نیستند.
چند نکته زیبا در این آیه شریفه وجود دارد؛ لباس هم عیبهای مرا میپوشاند و هم مایۀ زینت و آرامش من است. در هواى سرد لباس ضخیم و در هواى گرم لباس نازک استفاده میشود. هر یک از آنها نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحى طرف مقابل تنظیم کند. اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند. انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه و اشتباه حفظ نماید.
رسا ـ پس این بخش کلام شما بدین معناست که این زن و شوهر هستند که مجوز دخالت دیگران در زندگی خودشان را صادر میکنند؛ چون خودشان حریم یکدیگر را حفظ نکردهاند؟
بله در حقیقت وقتی من در مقابل دیدگان خانوادۀ اصلی خودم، با همسرم دعوا کنم یا به او بیاحترامی کنم؛ این یعنی شما حق ورود و دخالت در زندگی و حریم ما را دارید. اما چنانچه من با همسرم با صمیمیت و محبت برخورد کنم، یعنی شما حق دخالت و ورود ندارید. مراجعی داشتم که به طور کامل از زندگی مشترک خود ناراضی بود و از دخالت خانواده همسر به شدت گلایهمند و ناراحت بود. او از همسرش نیز گلایه داشت و میگفت: «چرا همسرم از دخالت والدینش جلوگیری نمیکند؟» و «چرا در مقابل آنها از من حمایت و دفاع نمیکند؟»
هم پدر و مادر و هم همسر باهم
همسران هیچ وقت نباید همسر خودشان را وادار کنند که باید بین من و والدینت یکی را انتخاب کنی؛ چون همسر تو در همان خانواده تربیت و رشد یافته است. بلکه ما باید با مدیریت صحیح هر دو رابطه را حفظ کنیم. این سوء مدیریت گاهی باعث میشود که همسران گمان کنند همسر یکی را بیشتر دوست دارد. بنابراین سعی کنید از پدر و مادر یکدیگر انتقاد نکنید، توجه به این نکته خیلی حیاتی میباشد.
درست است که انتقاد از والدین همسر، انتقاد از خود همسر نیست؛ اما از انتقاد به پدر و مادر همسر، ممکن است تلقی انتقاد از خود همسر شود. پس انتقادها را به حداقل برسانیم اگر هم انتقاد کردیم، صرفاً برای تخلیه هیجانها باشد که بهصورت بیان احساس هست. یا اینکه برای حل مشکل باشد که به صورت حل مسأله مطرح میشود؛ بنابراین به صورت غرزدن نباشد که به انتقاد از همسر برگردد.
عکس العمل ما در برابر انتقاد همسر از پدر و مادر
اگر یکی از همسران از پدر و مادر دیگری انتقاد کرد، طرف مقابل چه کار باید کند؟ گاهی وقتها طرف مقابل دفاع میکند، چون انتظار ندارد از پدر و مادرش انتقاد کند. ما به هر کدام از همسران مطلبی را عرض میکنیم؛ به انتقاد کننده میگوییم: «پدر و مادر او است و سالها با آنها زندگی کرده و پدر و مادر برای آنها زحمت کشیدهاند؛ بنابراین حق دارد از پدر و مادرش دفاع کند. شما خودت هم از پدر و مادر خودت دفاع میکنی.»
یا گاهی میگویند چرا از خواهرش دفاع میکند؟ میگویم: «تو از خواهر خودت نیز دفاع میکنی؛ پس این انتقاد کردن طبیعی است.» اما به همسر دیگری میگویم: سعی کن وقتی از پدر و مادرت انتقاد میکنند همدلی کنی و دفاع نکنی. چنین وقتی همدلی کن و احساس خود را بیان کن؛ همدلی یعنی احساس خود را بیان کردن. مثلا میگوید مادرت جلو جمع حرف بدی به من زد و ناراحت شدم. در اینجا به جای اینکه بگوید: «نه مادرم منظوری نداشت.» بگوید: «عجب مادرم این حرف را به شما زد؟ اگر من هم جای تو بودم همین حس را پیدا میکردم. من تو را درک میکنم.» پس باید کاری کرد که آرام شود.
اما به عکس اگر پدر و مادر من از همسرم انتقاد کردند، اینجا چگونه باید رفتار کرد؟ اینجا مقداری مسأله متفاوتتر از مورد قبل است. پدر و مادر من نباید احساس کنند که من هم از همسرم انتقاد دارم، بلکه پدر و مادرم باید احساس کنند که من هم برای همسرم احترام و ارزش قائل هستم و هم برای آنها احترام و ارزش قائلم و از آنها قدردانی میکنم.
مادر شوهر از آشپزی زن انتقاد میکند
مثلا مراجعه کننده آقایی ابراز میکرد که مادرم جلوی جمع از آشپزی همسرم انتقاد میکند و قطعاً همسرم ناراحت میشود و از من انتظار دفاع دارد. وظیفه من بهعنوان شوهر چیست؟ باید توجه داشت که از همسرم دفاع کنم، اما چگونه این کار را انجام دهم؟ در اینجا نباید بگویم که حق با مادر است یا با همسر. بدون اینکه به مادر انتقاد و گلهگذاری کنم یا به دفاع از همسرم اقدام کنم باید برخی از ویژگیهای دیگر همسرم را بیان کنم و از والدینم هم برای انتخاب چنین همسری تشکر کنم.
در این صورت هم پدر و مادرم این پیام مرا دریافت کردند که من از داشتن چنین همسری حس خوبی دارم و از انتخاب او راضی هستم و هم با احترام به مادر، رضایت مادرم را جلب کردهام که در نتیجه هم به همسرم حس خوبی دست میدهد و چون از همسرم و هم از مادرم حمایت کردهام، رضایتشان جلب شده است. البته همسرداری و مسائل خانواده نیاز به تجربه دارد و همسران جوان با گذشت زمان، تجربیات بیشتری بدست خواهند آورد.
این مطلب قابل توجهی است که اگر برخورد ما با والدین همراه با محبت و صمیمیت باشد، قطعا رفتار آنها نیز با ما بسیار متفاوت خواهد شد و تغییر خواهد کرد. پس به طور خلاصه عرض میکنم که برای حفظ روابط خانوادگی در اینجا چند اصل وجود دارد: اول، اصل محبت به والدین. دوم، اصل حفظ احترام به والدین. سوم، مدارای با والدین. چهارم، حلم و بردباری در مقابل والدین./882/گ404/ف
خبرنگار: محرم آتش افزور
1- تحریر المواعظ العددیة، علی مشکینی، ص ۲۴۷
2- بقره، ۱۸۷