پیشینۀ سنگربانان زبان و ادب فارسی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سنگر حفظ ادبیات ما است که از یک کارگروه کوچک از ۹۶ سال قبل آغاز به کار کرد و تاکنون دستخوش دگرگونیهای بسیاری شده است.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، صبح ۲۶ شهریور ۱۳۶۹، محل نهاد ریاستجمهوری مهمانان ویژهای داشت. آن روز پس از کش و قوس فراوان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اولین جلسۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در نهاد ریاستجمهوری برگزار میشد. به همین سبب، هر کس که نسبت و تأثیری بر این موضوع داشت، به دعوت سکانداران پاستور به آنجا میآمد.
استادانی چون احمد آرام، دکتر نصراللّه پورجوادى، دکتر حسن حبیبى، دکتر غلامعلى حدادعادل، بهاءالدین خرمشاهى، دکتر محمد خوانسارى، دکتر محمدتقى دانشپژوه، دکتر على رواقى، دکتر حمید فرزام، دکتر فتحالله مجتبایى، دکتر مهدى محقق، سیّد محمد محیط طباطبایى، ابوالحسن نجفى، و خانم دکتر طاهره صفارزاده به نوبت وارد محل جلسه میشدند تا اولین اعضای این فرهنگستان نوتأسیس باشند. اما این، اولین فرهنگستان ایران نبود!
وزارت فرهنگ و اصلاح واژگان نظامی
در سال ۱۳۰۳، هیأتی از وزارت فرهنگ، بنا به درخواست وزارت جنگ با گروهی از درجهداران ارتش دیدار کردند. هدف از این دیدار که بارها تکرار شد، رسیدگی به واژگان نوظهور نظامی و رستهها بود. بهمرور، افرادی مانند ملکالشعرای بهار، بدیعالزمان فروزانفر، دکتر محمود حسابی و حسین گلگلاب، از سوی وزارت فرهنگ وارد این کارگروه شدند.
در حقیقت تلاش برای حفظ زبان فارسی از سالها پیش از این وقایع آغاز شده بود
حضور این ادبای وطندوست، باعث گسترش دامنۀ فعالیت این کارگروه شد. سرانجام با تلاش این افراد، «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» تأسیس شد؛ اما یک مشکل وجود داشت. خفقان رضاخانی، اجازۀ فعالیت آزادانه در زمینۀ حفظ زبان فارسی را به این افراد که از جمله منتقدان رژیم نیز بودند نمیداد.
این ادبا با زحمت فراوان و رفت و آمدهای متعدد، بالأخره اجازۀ تأسیس انجمن را کسب کردند؛ اما به شرط ریاست و نظارت یکی از رجل درباری به نام عیسی صدیق اعلم که او در ادبیات، دستی بر آتش داشت و حضورش را میشد توجیه کرد؛ اما مشخصا سواد ادبای متعهدی مانند ملکالشعرا و گلگلاب از او کمتر نبود.
انجمن فعالیتش را آغاز میکند
فعالیت انجمن با شور فراوان آغاز شد. گسترۀ فعالیت انجمن، بیشتر در جلوگیری از ورود لغات اروپایی به زبان فارسی بود که موفقیت خوبی را رقم زد. همچنین، این انجمن با پیوستن اقبال لاهوری، سعی خود را به حفظ و گسترش زبان فارسی در حوزۀ سند و شبهقاره معطوف ساخت.
این، زنگ خطری برای استعمارگران انگلیسی بود؛ زیرا حضور آنان در هند، با نفوذ زبان انگلیسی در آنجا بیمه میشد و نیز یکی از راههای ایجاد وابستگی در ممالک، نابود کردن زبان محلی بود. اگر زبان فارسی در ایران حفظ میشد، فرهنگ اسلامی ایرانی نیز دستخوش تغییر بیگانگان قرار نمیگرفت و پیوند بین گذشتۀ درخشان ملت با حال و آینده برقرار نمیماند و منجر به آزادیخواهی و استقلالطلبی مردم نیز نمیشد.
محمدعلی فروغی از بنیانگذاران لژ فراماسونری بیداری ایران بود
فراماسونها انجمن را برنتافتند
از آنجا که کاری از دست صدیق اعلم برنمیآمد و نفوذش در انجمن کم رنگ شده بود؛ محمدعلی فروغی، فراماسون مرموز و دستپروردۀ انگلستان، در کار انجمن دخالت کرد و با زور سرنیزۀ احمد نخجوان، وزیر جنگ، و یاری اسماعیل مرآت، وزیر فرهنگ، توانست «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» را در سال ۱۳۱۴ منحل نماید.
فروغی، جایگزین آن را با همراهی علیاکبر دهخدا، ادیب اسلامستیز، محمدعلی جمالزاده، شاگرد و همراه تقیزاده در انجمن ملّیون، آرتور پوپ مورخ آمریکایی، کسی که هزاران قطعه از آثار کشف شده توسط تیمهای او سر از انگلیس و آمریکا درآوردند و آنری ماسه، نظامی فرانسوی که در قاموس خاورشناس، ایرانشناس، نویسنده و محقق وارد ایران شده بود تأسیس کرد و نام «فرهنگستان ایران» را بر آن نهاد که به فرهنگستان اول مشهور شد. البته اشخاص و ادبای دیگری نیز حضور داشتند که تأثیر چندانی در روند آن نداشته و تسلیم سیاستبازی فروغی بودند.
تلاش فرهنگستان ایران برای نابودی فهم قرآن
فروغی، حسن وثوق و علیاصغر حکمت، به ترتیب به ریاست این فرهنگستان رسیدند. سیاست اسلامستیزی در این فرهنگستان موج میزد. به طوری که حدود ۲۰۰۰ کلمه که بیشتر از لغات ریشهدار عربی در زبان فارسی، و در فهم مردم از قرآن مؤثر بودند، معادلسازی شدند.
با منزوی شدن ادبای متعهدی مانند ملکالشعرا، دکتر حسابی و گلگلاب، فرهنگستان کمکم ضعیف شد و از سال ۱۳۱۷ به بعد رو به تعطیلی رفت و سرانجام در ۱۳۳۳ به طور کامل منحل شد. این وضع ادامه داشت تا این که در دهۀ چهل، فوجی از روشنفکران غربزدۀ جدید که به شدت ناسیونالیست هم بودند، به فکر تأسیس دوبارۀ آن با مشی و شیوهای نو افتادند.
فرهنگستان دوم نیز تأسیس شد
در سال ۱۳۴۷، محمد مقدم، نویسنده و دوست صادق هدایت، در کنار صادق کیا، شاگرد مکتب ناسیونالیستی تندرو ذبیح بهروز، فرهنگستان دوم را تأسیس کرد. مشی این فرهنگستان، واژهگزینی و مطالعۀ گویشهای محلی بود. هر چند به نظر میرسید هدف آن پاسداری زبان فارسی است؛ اما با معادلسازی ۶۶۵۰ کلمه که بیشتر عربی بودند، مشخص شد که هیچ تعهدی به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ندارد و در پی حاکم کردن جو باستانی در ایران است.
فرهنگستان دوم، بیش از فرهنگستان اول تحت نفوذ رژیم بود و در نتیجه، در برابر گسترش فرهنگ غربی توسط دربار، هیچ مقاومتی نشان نداد و حتی آن را ملیگرایی نامید! سرانجام این فرهنگستان نیز با پیروزی انقلاب اسلامی منحل شد و برخی اعضای آن، در گروههای مختلف چپ و نهضت آزادی، با نظام اسلامی به مقابله برخواستند، اما راه به جایی نبردند.
تأسیس دیرهنگام فرهنگستان سوم؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
پس از آن، دوازده سال طول کشید تا مسؤولان به لزوم چنین سازمانی پی ببرند. در نتیجه، با تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی، «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» یا همان فرهنگستان سوم در ۲۴ اسفند ۱۳۶۸ تأسیس و اولین جلسۀ آن، در ۲۶ شهریور ۱۳۶۹ برگزار شد.
در اولین جلسه، مرحوم حسن حبیبی، معاون اول هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس فرهنگستان سوم انتخاب گردید. در وهلۀ اول باید پرسید چگونه شخصی که این همه مشغلۀ سنگین اقتصادی و سیاسی دارد، ادارۀ این سنگر مهم را در یکی از نقاط مهم تهاجم فرهنگی دشمن برعهده گرفته است؟
مرحوم حسن حبیبی، اولین رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود
اولین مدیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی
در وهله بعدی دربارۀ شخصیت سیاسی ایشان ابهاماتی وجود دارد. دکتر حبیبی، تا سال ۱۳۵۸ عضو نهضت آزادی و با بعضی از روشنفکرانی که در فرهنگستان دوم داعیهدار ملیگرایی بودند همفکر بود. در دولت موقت نیز عضو کابینه به شمار میرفته سپس راه خود را جدا کرده و وارد حزب جمهوری اسلامی میشود. مدتی سخنگوی دولت بنیصدر و در سال ۱۳۶۳ در کابینۀ میرحسین موسوی، وزیر دادگستری شده و تا شهریور ۶۸ متصدی آن بوده است. کابینهای که در دور دوم روی کار آمد، به داشتن گرایشات چپ و سوسیالیستی شناخته میشود. در دهۀ هفتاد نیز عضو حزب کارگزاران شده و تا پایان عمر بدان وفادار ماند.
با توجه به این که ایشان هیچ مدرک ادبی و زبانشناختی نداشت، آیا میتوان گمان داشت که نفوذ دولت و همچنین گرایشات سیاسی در انتخاب ایشان به ریاست فرهنگستان سوم مؤثر بوده است؟ اگر چنین بوده باشد، مسؤول رواج گستردۀ واژههای بیگانه در جامعه و تصور مردم از این واژگان به عنوان کلمات لوکس را یافتهایم. البته که رسوب فکری شخص دکتر حبیبی نیز در این امر مؤثر بوده است.
هرچند سوابق خوبی از ایشان در فرهنگستان باقی ماند، اما نتوانست آن طور که باید در مقابل تهاجم فرهنگی ایستادگی کند. طوری که متأسفانه، لغات بیگانه از دهۀ هفتاد به بعد، در جامعه گسترش پیدا کردند.
تحلیل آشوری از فرهنگستان سوم
داریوش آشوری، از مؤسسان کانون نویسندگان در دهۀ چهل و به عنوان شخصی که فرهنگستان دوم را از نزدیک بررسی کرده، تحلیل جالبی از فرهنگستان سوم در کتاب «زبان باز» که پژوهشی دربارۀ زبان و مدرنیت است میگوید: «... گمان میرفت که این فرهنگستان با تکیه به دیدگاههای محافظهکارانه در مورد زبان فارسی، سیاستی در جهت عربیمآبتر کردن آن در پیش بگیرد؛ اما در عمل نگرهای به نسبت علمیتر در پیش گرفته است... فرآوردههای واژگانی فرهنگستان سوم، که خودمانیتر و مردمیتر است و واژگان عربیتبار را یکسره نفی نمیکند، در ساز و کار عادتهای زبانی کنونی ایرانیان آسانتر جذبپذیر است... البته این فرهنگستان هم که همیشه به دنبال خودی کردن واژههای بیگانه است، هنوز با یک دید فراگیر علمی نسبت به مسأله رابطه زبان ما و زبانهای مدرن فاصلهای دراز دارد... بزرگترین ضعف سیاست فرهنگستان نیز همانا بیگانههراسی آن است که سبب ایستادگی آن در برابر جذب واژههای بیگانه میشود که اصل اروپایی دارند. از اینرو، کوشش برای یافتن واژههای خودی برای واژههای پذیرفته شدهای مانند هلیکوپتر، مانور، پیتزا و رستوران همچنان جریان دارد.»
با توجه به این تحلیل، مشکل اساسی فرهنگستان، کمبود نگاه علمی و بیگانههراسی است. به علاوه باید توجه داشت که خود فرهنگستان به تنهایی نمیتواند کار زیادی از پیش ببرد. بنابراین، همکاری تنگاتنگ و علمی آن با سایر نهادهای فرهنگی، از قبیل آموزش و پرورش، مؤسسات و پژوهشگاههای فرهنگی و از همه مهمتر حوزههای علمیه بسیار مهم و تأثیرگذار است.
نقش حوزههای علمیه در زبان فارسی / بازخوردگیری از برخی واژگان در جامعه وجود ندارد
تحقیقات زبانشناختی و معادل سازی کلمات عربی، به همکاری حوزه نیاز دارد تا به فهم مردم از دین و همچنین علوم دینی لطمه وارد نشود و در نتیجه یک کار تمیز تخصصی رخ دهد. دیگر این که به نمود بیرونی واژههای تولید شده در فرهنگستان توجه بشود؛ زیرا برخی از واژگان معرفی شده به جامعه، مورد تمسخر قرار میگیرند و این نیاز به یک کار بنیادی و دستگاه تبلیغی برای اقناع مردم به استفاده از آن لغات دارد.
در پایان، پیشنهاد میشود فعالیت فرهنگستان محدود به داخل کشور نشود و در جهت گسترش زبان فارسی در سرتاسر جهان و از همه مهمتر شبه قارۀ هند، از تمام ظرفیتها بهرهگیری و ظرفیتهای جدید مورد استفاده قرار گیرد. لزوم این کار را میتوان از دیدار امام خامنهای با اعضای فرهنگستان در ۲۷/۱۱/۱۳۷۰ استنباط نمود که ایشان، محدوده و عمق گسترش زبان فارسی در جهان قدیم را بیان میدارند./ز504/ف
خبرنگار: مسلم عارف
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
عجب. این فراماسونها از زبان ما هم نگذشتند. تا این اسراییل وجود دارد، مشکلات همچنان ادامه دارند. اگر پهلوی برگردد، زبانمان را هم از ما میگیرند.
پاسخ
بنده دکترای تاریخ ادبیات دارم و مطالب فوق رو تأیید میکنم.
پاسخ
آثار نفوذ و دولت هاشمی هنوز ادامه داره. عالیجناب سرخپوش چی می خواد جواب خدا رو بده؟
پاسخ
اینستاگرام پدر زبان فارسی رو در میاره. باید اینترنت ملی بسازیم تا فرهنگمون خراب نشه.
پاسخ