۱۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۰
کد خبر: ۶۶۵۴۵۷
نقد حجت الاسلام رجائی از نفی اقتصاد اسلامی؛

تلقی ساده لوحانه از اقتصاد اسلامی

تلقی ساده لوحانه از اقتصاد اسلامی
منکر اقتصاد اسلامی از میان اقتصاد سوسیالیستی و سرمایه داری، اقتصاد سرمایه داری را معیار قرار می‎دهد؛ در صورتی که روش و اهداف اقتصاد اسلامی متفاوت است.

اشاره؛ به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با اظهارات حاج آقای علوی بروجردی در انکار اقتصاد اسلامی بسیاری از علما و اساتید علم اقتصاد اسلامی به این سخنان پاسخ دادند. حجت الاسلام محمد کاظم رجائی، دانشیار مؤسسه امام خمینی(ره) در این خصوص بیاناتی داشته است که در ادامه به مشروح آنها می پردازیم.

دانش اقتصاد اسلامی، آری یا نه؟

در بدو ورود به حیطه اقتصاد، ذهن بسیاری از اساتید ما را این سؤال درگیر کرده بود که آیا ما علمی تحت عنوان اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ برخی بر این باور بوده و هستند که علم اقتصاد هم مانند فیزیک و شیمی و... علم است وعلم هم که اسلامی و غیر اسلامی ندارد.

من این سوال را در قالب یک تمثیل پاسخ بگویم؛ یک انسان صبح که بیدار می شود نماز می خواند، صبحانه ای میل می‎کند و سپس به دنبال کسب روزی می رود و زمانی که از محل کار خود به خانه برمی گردد، به استراحت می پردازد و به تعبیر اقتصاددانان کالای استراحت مصرف می کند و غذایی میل می کند و بعد از ظهر باز به کار و کسب و در آمد می پردازد.

در واقع دغدغه صبح تا شب انسان این است که یا مصرف کند یا به ارائه کار و تولید و خدمت بپردازد؛ بنابراین رفتار انسان اقتصادی یا حیث مصرفی یا حیث تولیدی دارد.

اینجا باید یک سؤال پرسید؛ فلسفه نزول قرآن چیست؟ آیا جز این است که برای هدایت بشر آمده است؟ پس قرآنی که برنامه زندگی است و سبک زندگی را به ما ارائه می کند، چطور می تواند نسبت به دغدغه صبح تا شب مردم سکوت کند؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟

اگر سکوت کرده باشد و بگوید اقتصاد خلق خدا به من مربوط نیست و مردم را در خصوص آئین اقتصادی به غربی‎ها و یا سیره عقلا حواله دهد، چه اتفاقی می افتد؟ این چه مفهومی با خود دارد؟ مفهوم آن این است که قرآن وارد دغدغه صبح و شب زندگی مردم نشده است؛ آیا چنین کتابی ناقص نیست؟

قرآنی که با برنامه مصرف ما کاری ندارد، نسبت به تولید و فضای کسب و کار ما بی تفاوت است و در این امور می گوید بروید به سیره عقلا مراجعه کنید، اصلا برای چه آمده است؟ اگر خداوند، انسان را تنها خلق کند و نیازمندی های او را وا بگذارد، حاصلش دئیسم است.

این در حالی است که قرآن نگاه دیگری دارد و به انسان خطاب می کند که دانه را تو می افشانی؛ اما آنکه دانه را می رویاند خداوند است؛ آتشی که می افروزید من ایجاد کرده ام و...؛ بنابراین این نگاه در رفتارها تحول ایجاد می کند؛ یعنی خداوند برای همه شؤون زندگی بشر برنامه دارد.

در این جاست که اسلام وارد عرصه می شود و نگاه نظام سرمایه داری را با نگاه قارون مطرح می کند؛ اشاره این آیه را ببینید که می گوید: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي»؛  قارون بیانش این است که من این ثروت را با علم خودم به دست آوردم.

در مقابل نگاه اقتصاد اسلامی را از جانب ذوالقرنین و حضرت سلیمان بیان می کند و می فرماید: «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ» اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى ‏كنم؛ اینجاست که نگاه ها عوض می شود.

سیره عقلا در اقتصاد، سیره پژوهشگران اقتصاد اسلامی است 

من بر این سخن اساتیدی که به نقد اقتصاد اسلامی اقدام کرده اند  مبنی بر لزوم رجوع به سیره عقلا صحه می گذارم و عقلا در زمینه مباحث اقتصادی همان پژوهشگران عرصه اقتصاد اسلامی هستند؛ کسانی که راه طولانی را طی کرده و زمان زیادی را در این عرصه به تحقیق و پژوهش پرداخته اند.

پیاده سازی و کپی کاری اقتصاد غرب همان قدر غلط است که کنار گذاشتن حاصل علم 200 ساله بشر اشتباه است؛ بنابراین ما باید ابتدا با معارف اسلامی آشنا شویم و ذهن خود را نسبت به آن، چارچوب داده و واکسینه کنیم و پایه‎های فکری خود را با مبانی فلسفه اسلامی و معارف قرآنی استحکام بخشیم؛ در این صورت ما آماده شده ایم.

در گام بعدی محقق اقتصاد اسلامی باید به شناخت مفاهیمی همچون بهره، بانک، نظام، سرمایه و... بپردازد و در مقاطع ارشد و دکتری تلمذ کند؛ بنابراین پژوهشگر عرصه اقتصاد اسلامی پس از طی این مراحل باید بار دیگر به سراغ قرآن و سنت برود و یافته های خود را  با این دو تطبیق دهد، بنابراین پژوهشگران اقتصاد اسلامی کار سخت و سنگینی را در پیش روی خود دارند.

جای تأسف دارد که در زمینه اقتصاد اسلامی هزینه ای نشده و در دانشگاه های ما نیز چندان به آن پرداخته نشده است و در رشته‎های دانشگاهی اقتصاد هم تنها چند واحد درسی اقتصاد اسلامی تدریس می شود و از سوی دیگر استادی هم در اختیار نبوده است تا مباحث اقتصاد اسلامی را ارائه کند.

با این حال لطف الهی شامل حال حوزه های علمیه شد و آن، نعمت وجود مردی الهی به نام شهید سید محمد باقر صدر بود. ایشان در متدولوژی روش استنباط، نظریه اقتصاد اسلامی را در کتاب اقتصادنا ترسیم کرد و دانش اصول را توسعه داد و آن را در وادی کشف نظریه خود کشاند. ایشان همچنین نظریه بانک بدون ربا را استنباط نمود و بدین ترتیب این مرجع بزرگوار راه را برای دیگر محققین گشود. با این توضیح آیا می توانیم بگوئیم شهید صدر در درجه پائین تری از عقلا قرار دارد؟!

اقتصاد اسلامی؛ نه به سوسیالیسم و سرمایه داری

اساتیدی که منکر اقتصاد اسلامی هستند، براین باورند که ما با دو مکتب اقتصادی روبرو هستیم؛ یکی مکتب سوسیالیسم و دیگری مکتب سرمایه داری است و اقتصاد اسلامی را نمی پذیریم.

این بدین معنی است که ما یا باید اقتصاد سرمایه داری را بپذیریم و یا اقتصاد سوسیالیستی را معیار کار خود قرار بدهیم؛ از سوی دیگر این اساتید عنوان می کنند که برخی آراء اقتصاد سوسیالیستی در اقتصاد اسلامی وارد شده است و این را دلیل دیگری بر نپذیرفتن اقتصاد اسلامی می دانند.

نتیجه این است که این بزرگواران نظام سرمایه داری را برمی گزینند؛ بنابراین بر سیستم بانکداری ایجاد شده در نظام سرمایه داری، مهر تأیید می زنند، اما مشکل اینجاست که این عزیزان، سیره عقلا را فقط در فضای اقتصاددانان نظام سرمایه داری خلاصه می کنند.

اگر بخواهیم دقیق به بحث بپردازیم، باید بگوئیم که اتفاقا سخن شهید صدر در تأکید بر اقتصاد اسلامی سخن درستی است، چرا که در هر دو نظام سرمایه داری، افراط و تفریطی صورت گرفته است و آن اینکه نظام سرمایه داری بر مالکیت خصوصی مطلق، تأکید دارد و نظام سوسیالیستی بر مالکیت دولتی مطلق، اصرار می ورزد.

با این توضیح ما کدام یک از این مکاتب را بپذیریم؟ به نظر می رسد که کار درست پذیرفتن قرآن باشد، چرا که قرآن هم زمان، هم مالکیت خصوصی و هم مالکیت عمومی را پذیرفته است؛ در بحث مالکیت خصوصی آیات فراوانی داریم و مال را هم وزن خون انسان قرار داده و موازی با آن مالکیت عمومی در آیات قرآن تأیید شده است.

شهید صدر معجزه قرن بود و تحول بزرگی در فقه و اصول و روش شناسی استنباط  ایجاد کرد و ما نباید دوره های تطور فقه را در 8 دوره خلاصه کرده و دوره شهید صدر را نادیده بگیریم و نباید به راحتی به این رجل الهی، نسبت سوسیالیست بودن بدهیم.

هدف در اقتصاد سرمایه داری در این سه کلمه خلاصه می شود «تغییر، تحول، حرکت به جلو» و در یک کلمه توسعه؛ در این موضوع برخی با استناد به برخی احادیث، تغییر را امر مثبتی می انگارند. این بسیار ساده انگارانه است که یک شخص معمم به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری شعار انتخاباتی خود را «تغییر» می گذارد، حال آن که در خصوص این بحث، تغییر به معنی تغییر در سنت ها و حرکت به سمت مدرنیسم است.

مدرنیسم به این معنی نیست که مثلا به ما بگوید با دست غذا نخوریم و با چنگال بخوریم؛ این تصور بسیار ساده انگارانه است و نباید این قدر ساده لوحانه به مسائل نگاه کرد؛ با این توضیحات این اساتید چطور می توانند اقتصاد سرمایه داری یا سوسیالیستی را بپذیرند؟

بنابراین باید در نظر داشت که راهبردها، روش ها و اهداف اقتصاد اسلامی با اقتصاد سوسیالیستی و سرمایه داری متفاوت است و ما نمی توانیم دستورات هیچ یک از این مکاتب را سرلوحه کار خود قرار دهیم./1399/گ403/ف

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۵
آقای رسا، حوزه در تبیین ابعاد نظری نظام مالی و اقتصادی اسلام کوتاهی کرده.
1
1
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۸
برای ایجاد نظام سیاسی و اقتصادی می‌توان از سیره معصومین (ع) بهره برد
1
0
سوته دلان
Iran, Islamic Republic of
۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۵
آیا نویسنده محترم هم نظر با شهید صدر در باب مکتب اقتصادی اسلام هستند؟
علم اقتصاد و مکتب اقتصاد، از منظرشهید صدر باهم متفاوتند. علم اقتصاد عبارت است از علمی که حیات اقتصادی و پدیده‌ها و جلوه‌های آن‌را تفسیر کرده و ارتباط آن‌را با اسباب و عوامل کلی‌ای که بر آن حاکم است، بیان می‌دارد. منظور از مکتب اقتصادی ایجاد روش برای تنظیم زندگی اقتصادی است؛ که متکی به عدالت باشد.
1
0
طلبه کوچک حوزه
Iran, Islamic Republic of
۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۹
آقای رسا، شهید صدر به صراحت مسأله وجود یا ادعای تولید یک علم اقتصاد اسلامی را رد می‌کند و می‌گوید چنین علمی در اسلام وجود ندارد و او هم در پی تولید آن نیست.
ولی ظاهرا امام راحل و اندیشمندان انقلاب قائل به علم اقتصاد اسلامی هستند.
در این باره یک مناظره علمی برگزار نمایید.
2
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۵
لشکری از بیسوادان حوزوی به صف شده اند تا بیانات ارزشمند آیت االله علوی بروجردی را نقد کنند ولی جز رسوایی برای خودشان حاصلی نداشته است اعتبار نداشته اشان را می خواهند با نقد حضرت استاد رنگ و لعابی ببخشند ولی وقتی فهم و علم اندک باشد و غرض ورزی در کار باشد جز بی آبروی و خشران نتیجه ای ندارد
0
0