۲۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۶۶۸۱۰۵
حجت الاسلام الویری:

سیر تحول نگاه اروپائیان به پیامبر اسلام مثبت بوده است

سیر تحول نگاه اروپائیان به پیامبر اسلام مثبت بوده است
استاد تاریخ اسلام گفت: سیر تحول نگاه اروپائیان به پیامبر(ص) نشان می‌دهد که هرچه ارتباط آنها با شرق بیشتر شده نگاه آنها به پیامبر(ص) جنبه ایجابی بیشتری پیدا کرده و کینه ها رنگ باخته است.

به گزارش خبرگزاری رسا، سخنرانی مجازی با عنوان پیشینه و حال نگاه اروپاییان به پیامبر اعظم (ص) به دو زبان فارسی و انگلیسی در بیستمین مجلس حسینیه بین‌المللی شهید حاج قاسم سلیمانی* با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری، پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام الویری از نظر شما می‌گذرد:

مقدمه

سخنان امروز نه حرفی تازه در مقایسه با سخنان پیشین دارد و نه حتی به اندازه آنها بسط و توضیح دارد و لذا دوستان علاقمند به این بحث را به مطالعه آن نوشته‌ها فرا می‌خوانم.

اهمیت موضوع

سخن گفتن از نگاه اروپاییان به پیامبر، سخن گفتن از یک موضوع تاریخی و حتی اجتماعی نیست، بلکه سخن گفتن از یک موضوع تمدنی است. آگاهی از نگاه غربیان درباره پیامبر از این نظر برای ما اهمیت دارد که هم توان تحلیل ما را در باره آن چه هم اکنون در عرصه تمدن غرب می‌گذرد و فهم ریشه‌ها و پیامدهای آن بالا می‌برد و هم ما را متوجه اهمیت شناساندن پیامبر در سطح جهانی و با رویکردی تمدنی می‌کند و رسالت یکایک مسلمانان به ویژه نخبگان در این زمینه را برجسته می‌سازد.

سیر تحول نگاه اروپاییان به پیامبر (ص)

نگاه اروپاییان به پیامبر از یک نگاه کاملاً خصمانه و کینه‌توزانه آغاز شد و این نگاه به تدریج در طول تاریخ به یک نگاه خنثی و بی‌طرفانه و سپس یک نگاه همدلانه تبدیل شد و در افق آینده نیز سرانجام این نگاه به یک نگاه سراسر تسلیم و خضوع در برابر پیامبر و اسلام تبدیل خواهد شد. این سیر تحول را در یک نگاه جزء‌نگر در مراحل هفت‌گانه زیر می‌توان به تصویر کشید:

مرحله اول

اولین مرحله مواجهه اروپاییان با پیامبر مربوط به مرحله آغاز آشنایی آنها با اسلام یعنی ورود مسلمانان به اسپانیا در اواخر قرن اول هجری (قرن نهم میلادی) تا پایان جنگ‌های صلیبی در سال ۱۲۹۱ م. است. در آغاز این دوره شاهد بدترین تعابیر و اهانت‌ها و افسانه‌سازی‌ها و دروغ‌پردازی‌های اروپاییان درباره پیامبر هستیم. پرچمداری این فعالیت‌ها بر دوش اصحاب کلیسا بود و این روحانیان مسیحی بودند که در قالب نهاد کلیسا برنامه‌های خود را پیش می‌بردند. مبنای دینی این مخالفت‌ها به زعم آنها این بود که پیامبر مانع گسترش دعوت نجات‌بخش مسیح شده است و لذا هر نوع بدگویی در حق پیامبر را روا می‌داشتند.

ورود مسلمانان به اروپا هر چند با اقدامات عمرانی و علمی و فرهنگی بسیاری همراه بود و عامة مردم را هم متمایل به مسلمانان و به اصطلاح عرب‌زده (موزارب) کرده بود، ولی از شدت خصومت کلیسای کاتولیک نسبت به پیامبر کاسته نشد تا آن جا که گروهی از کشیشان که به آنها کشیشان شهادت‌طلب گفته می‌شد، در نیمه قرن نهم میلادی در معابر عمومی شهر قرطبه (کورودوا) ظاهر می‌شدند و با دشنام به پیامبر در پی آن بودند که حکم قتل که در فقه اسلامی برای دشنام‌دهندگان به پیامبر تعیین شده است بر آنها جاری شود تا خون آنها دستمایة کلیسا برای مظلوم‌نمایی و برانگیختن توده مردم علیه مسلمانان شود! جنگ‌های صلیبی (۱۰۹۶ م. ۱۲۹۱ م.) از سوی همین کشیشان راه‌اندازی شد. جنگ‌های صلیبی سبب شد نام پیامبر هر چند همراه با بدبینی و بدگویی و با این تلقی نادرست که پیامبر دشمن مسیح است در اروپا بر سر زبان‌ها بیافتد. در این دوره، پیامبر از نگاه اروپاییان و تحت تأثیر فعالیت‌های کلیسا یک دشمن درجه یک به شمار می‌رفت که باید به هر قیمتی با او مبارزه کرد.

مرحله دوم

دوره دوم پس از جنگ‌های صلیبی آغاز می‌شود و تا آغاز رنسانس ادامه می‌یابد. در این دوره نگاه اروپاییان به پیامبر همچنان متأثر از نوع نگاه کلیسای کاتولیک است ولی کاتولیک‌ها که از جنگ‌های صلیبی طرفی نبسته بودند، اکنون شمشیرهای خود را در غلاف کردند و به فعالیت‌های تبشیری و فعالیت‌های فرهنگی برای مسیحی کردن مسلمانان روی آوردند و این خود یک عقب‌نشینی در مقایسه با دوره قبل بود. در این دوره پیامبر همچنان یک دشمن به شمار می‌رفت ولی به جای مبارزه با خود او و پیروانش، اروپاییان می‌کوشیدند پیروانش را از او دور کنند.

مرحله سوم

مرحله سوم با رنسانس آغاز می‌شود و تا ورود ناپلئون به مصر ادامه می‌یابد. در این دوره، کلیسا به کنار رانده شد و دولتهای استعماری در غرب قوت گرفتند که نگاهشان به شرق از منظر قدرت سیاسی و اقتصادی بود. لذا کینه‌توزی نسبت به پیامبر کاهش یافت و حتی تعدادی معدود آثاری که نگاهی مثبت به پیامبر داشتند در همین دوره منتشر شد. نگاه سلطه‌جویانه غرب در این دوره نسبت به شرق از سوی نهادهای سیاسی دنبال می‌شد و پیامبرپژوهی اولویتی برای این نهادها نداشت و به جای آن، بررسی وضعیت مسلمانان و سرزمین‌های اسلامی در نهادهای علمی وابسته به حکومت‌ها اولویت یافته بود. در این دوره پیامبر از نظر اروپاییان کسی بود که باید باورهای مسلمانان در باره او را شناخت تا راه رخنه و سلطه بر مسلمانان را یافت.

مرحله چهارم

ورود ناپلئون بناپارت به مصر در سال ۱۷۹۸ م. تقریباً یک دهه پس از انقلاب کبیر فرانسه به مصر فرصت دسترسی مستقیم غربیها به منابع اصلی مسلمانان را بیشتر از قبل کرد. شاید به همین دلیل و نیز به دلیل تشکیل کتابخانه‌های بزرگ در اروپا با منابعی که از سرزمین‌های اسلامی به آنجا برده شده بود، آثار بیشتری که نشانه‌های اعتراف به عظمت پیامبر در آن به چشم می‌خورد منتشر شد. گسترش سفر اروپاییان به شرق مسلمان و سفرنامه‌نویسی‌، اهتمام جدی اروپاییان به فراگیری زبان عربی، آسان شدن دسترسی آنها به منابع مکتوب مسلمانان و کاهش خطر عثمانی‌ها هم در این تحول مثبت اثر داشت. غربیها همزمان با گسترش سیطره استعماری خود بر کشورهای اسلامی، پذیرفته بودند که امکان از بین بردن مسلمانان و یا مسیحی کردن آنها و یا بدبین کردن آنها نسبت به پیامبر وجود ندارد. پیامبر از نگاه اروپاییان در این دوره که تاپایان جنگ جهانی دوم ادامه می‌یابد، شخصیتی بزرگ و تاریخ‌ساز بود که نمی‌شد او را انکار کرد و بلکه باید رفته رفته به بزرگی او اعتراف کرد.

مرحله پنجم

با پایان یافتن عصر استعمار کهن و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم یعنی از سال ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۱ ما شاهد یک دوره جدید با محوریت نهادهای علمی مستقل از کلیسا و غیروابسته مستقیم به نهادهای سیاسی و امنیتی هستیم که در آن آثار علمی غیرخصمانه درباره پیامبر رشدی چشمگیر داشت. برخی از این منابع که به زبان فارسی هم ترجمه شده است، از ارزشمندترین کارهای علمی است که درباره پیامبر صورت گرفته است. در این دوره پیامبر به شخصیتی نزد اروپاییان تبدیل شده بود که تصمیم گرفته بودند نگاه‌های غیرمنصفانه خود را درباره او اصلاح کنند.

مرحله ششم

دوره ششم که از ماجرای یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز می‌شود و هنوز هم ادامه دارد، دوره تفکیک استشراق رسانه‌ای از استشراق علمی است. خاستگاه و پایگاه اصلی استشراق رسانه‌ای، وسایل ارتباط جمعی تحت سلطه قدرت و ثروت غرب است و خاستگاه اصلی استشراق علمی دانشگاه‌ها و مراکز علمی؛ رسالت اصلی استشراق رسانه‌ای، معرفی چهره‌ای نادرست از اسلام و دامن زدن به اسلام‌هراسی است و رسالت اصلی استشراق علمی شناخت درست اسلام و گسترش دامنه اسلام‌شناسی و حتی رواج اسلام‌ستایی. استشراق علمی نیز مانند استشراق رسانه‌ای دایره نفوذ مردمی قابل توجهی یافته است. اگر برای استشراق رسانه‌ای بتوان چند مورد معدود مانند کاریکاتور اهانت‌آمیز روزنامه دانمارکی چند سال پیش و یا اهانت نشریه فرانسوی و حمایت رئیس جمهوری فرانسه در این اواخر را نام برد، برای استشراق علمی با یک مراجعه ساده به پایگاه‌های اطلاع‌رسانی، می‌توان دهها نمونه ذکر کرد. در این دوره، پیامبر از دریچه چشم رسانه‌های غربی کسی بود و هست که باید چهره او را بد جلوه داد تا مبادا اروپاییها به سراغ او بروند و از دریچه چشم بسیاری از نهادهای علمی پیامبر یک مصلح بزرگ اجتماعی شایسته احترام است.

مرحله هفتم

مرحله هفتم که هنوز به آن نرسیده‌ایم ولی به سوی آن حرکت می‌کنیم و اکنون فرصت پرداختن به آن نیست، مرحله بازگشت عیسی مسیح به زمین و نماز گزاردن او پشت سر امام زمان سلام الله علیه است. و این یعنی تحقق یافتن یک نگاه کاملاً مثبت در باره پیامبر و پذیرش کامل وی.

روشن است که رسیدن به مرحله ششم و هفتم به معنی خالی شدن کامل نگاه اروپایی‌ها از اشتباه‌ها و کژفهمی‌ها و حتی بداخلاقی‌هایشان نسبت به پیامبر نیست، بلکه به معنی افزایش و غلبه یافتن نگاه مثبت در مقایسه با گذشته است.

سخن آخر

بررسی سیر تحول نگاه اروپاییان به پیامبر (ص) نشان می‌دهد که هر چه ارتباط اروپاییان با شرق مسلمان بیشتر شده، نگاه آنها به پیامبر (ص) هم جنبه ایجابی بیشتری پیدا کرده است و هر چه زمان گذشته است، کینه‌ها رنگ باخته و کنجکاوی و انصاف و محبت سینه‌ها را پر کرده است. این سیر تحول مثبت اکنون با وجود سیطره رسانه‌های غربی، یک دریچه به سوی یک تحول بزرگ و امیدوار کننده برای گفتگوهای بین‌تمدنی و بلکه یک فرصت بزرگ در این زمینه در برابر ما گشوده است. این وظیفه بیش از همه بر دوش دانشگاهیان و پژوهشگران مسلمان است که فضای این گفتگو را فراهم کنند و برای حفظ آن بکوشند. در چنین فضایی، اهمیت فعالیت‌هایی مانند نامه‌ای که رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان غربی نوشتند و یا یادداشتی که اخیراً خطاب به جوانان فرانسوی منتشر ساختند، روشن‌تر می‌شود. نوشتن کتاب‌ها و مقالات و پدید آوردن آثار هنری برای معرفی پیامبر (ص) متناسب با نیاز اقشار مختلف دنیای غرب به ویژه نخبگان غربی و با در نظر گرفتن شرایط کنونی غرب یک ضرورت گریزناپذیر است.

_______________

*حسینیه بین‌المللی شهید حاج قاسم سلیمانی برای ایجاد سرمایه فراگیر اجتماعی حسینی، الگوسازی مجالس حسینی و ایجاد بستری فراگیر به منظور ترویج اخلاق حسینی با رویکرد اندیشه‌ای بین‌المللی از سوی جمعی از استادان دانشگاه‌های جهان اسلام و فعالان فرهنگ بین المللی در مرداد ۱۳۹۹ ایجاد شده است.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات