مسیر گمراهی؛
بی انصافی علمی کمال حیدری در تبیین کفر در فرهنگ شیعه
حجتالاسلام مهدی زاده گفت: آقای حیدری مفهوم کفر را در اندیشه شیعی از زمینه آن خارج کرد و با ادبیات جریانهای تندروی اهل سنت خواند اشتباه بزرگی را مرتکب شد.
حجتالاسلام حسین مهدیزاده، پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی قم در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با اشاره به سخنان سیدکمال حیدری دربارۀ مساله تکفیر در فرهنگ فقهی و کلامی شیعه گفت: در فرهنگ اسلامی، کفر و شرک غیر اینکه برای کسانی که خدا را قبول ندارند، استفاده میشود؛ یعنی برای کسانی که بخش مستحکمی از دین را نیز انکار کنند هم اطلاق میشود. یکی از مسائل قدیمی علمی و سیاسی اهل سنت در سده اول هجری این بود که انواع کفر را نیز گناه کبیره و بعد هم مرتد دانستند و هنوز تفکر برخی از آن مذاهب اهل سنت در مذاهب تندروی امروز اهل سنت جاری است؛ اما در تاریخ علم کلام و فقه و اندیشه سیاسی شیعه، هم در زمان حضور معصوم و هم پس از آن، صرف داشتن شأنی از کفر و گناه کبیره به عنوان عامل ارتداد و هدر بودن خون او پذیرفته نشد؛ بنابراین در فکر شیعی، اگر برای کسی سطحی از کفر و شرک اثبات شود اصلاً ملازم اذن بر اقامه حرب با او نیست.
وی ادامه داد: این تلقی به این معنا است که در غالب موارد هنوز فرض ایمان آوردن مجدد و گفتوگو و تفاهم و رفاقت کردن با او بسته نیست؛ چرا که شیعه از ائمه اطهار آموخته که قبول نداشتن ولایت، در اصل قبول نداشتن سطحی از ایمان است؛ اما این اصلاً به معنای دستور به محاربه با اهل سنت توسط اولیاء شیعه نبوده است. بر عکس شیعیان همیشه به مدارا و همراهی و کمک به اهل سنت دعوت شدهاند؛ چرا که آنچه در موضوع ولایت رخ داده است، یک اختلاف بزرگ سیاسی-اعتقادی است و با منازعات تند کف خیابانی قابل حل نیست. این یک اختلاف عمیق تاریخی است و باید آن را در بلندمدت، یعنی از آغاز این رخداد تا موعد ظهور امام دوازدهم، به مرور آن را حل کرد و این طرح نرم شیعه برای این عدم تفاهم بزرگی است؛ بنابراین باید مفهوم کفر باطنی و ظاهری را در این پارادایم خواند. در مقابل به گمانم خطای جناب استاد سیدکمال حیدری در آن بود که اساساً مفهوم فرهنگی-کلامی کفر را در اندیشه شیعی از زمینه آن خارج کرد و با ادبیات اهل سنت، آن هم جریانهای تندرو آن که ادامه اندیشه خوارج و اشعریهای تند و... هستند خواندند و چه خطای علمی بزرگتر از این برای یک استاد علوم حوزوی؟
این پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی قم با تکیه بر چالش علمی پیش آمده بر سر این ادعاها، اظهار داشت: اساساً اکنون فرصت خوبی است که با پرداختن به تمایز زمینههای سیاسی-فرهنگی و علمی اهل سنت و شیعه در موضوع تکفیر، دیپلماسی مذهبی و فرهنگی شیعه را فعالتر کنیم. اینکه چرا کفر در موضوع ولایت، هیچگاه مثل عدم پذیرش خلیفه برای اهل سنت، باعث مهدور الدم بودن انسانها نشده است. شیعه تنها ناصبی را محارب میداند که البته امروزه تقریباً در جهان اسلام نصب نسبت به اهل بیت کاملا از بین رفته و همه مذاهب اسلامی، محب آل رسولالله هستند؛ بنابراین مسائل اشتباهی که توسط استاد حیدری مطرح شده، بهترین فرصت برای تبلیغ تلاش فرهنگی سیاسی-مذهبی شیعه برای اقناع و گفتگوی با دیگران، در مقابل خشونت و یکجانبهگرایی است که در نظریات فقهی، کلامی و سیاسی پشتیبان نظریه خلافت اسلامی است که پس از رسول الله جایگزین امامت شده بود. شیعه انسانها را ماشین نمیداند که به یکباره مؤمن و دگر باره کافر شوند. انسانها تا وقتی در مقابل اسلام و طرح آن بغی نکنند و بهشکل خطرناکی نایستند، بهخاطر کفرشان، به مجازات محاربه گرفتار نمیشوند و این تفاوت بسیار بزرگی بین نظریه سیاسی شیعه و اهل سنت است.
وی ادامه داد: بنابراین بزرگترین خلطی که در ماجرای آقای حیدری رخ میدهد، این است که کلمه کفر ظاهری و باطنی فرهنگ تشیع را با فرهنگ اصطلاحات اهل سنت، بخوانیم و یا به نحوی آن را در مصاحبه بیان کنیم که با تکفیر وهابیت و حتی داعش تداعی معنا کند و شیعه متهم شود که مثل داعش است و دارد تقیه میکند!
حجتالاسلام مهدیزاده لوازم بیایمان را در فرهنگ تشیع و اهل سنت متفاوت دانست و ابراز داشت: فرهنگ سیاسی اجتماعی تشیع با اهل سنت متفاوت است و باید به این موضوع توجه شود و در این مسأله باید با اهل سنت منطقه و ساکن کشورهای اروپایی حرف زده شود؛ چرا که ما حرفهای مهمی برای فقه اهل سنت در این مساله داریم و باید از این فرصت استفاده کنیم. حتی با جهان غیر مسلمان نیز سر این موضوع میتوانیم گفتوگو کنیم. مدرنیته برای حفظ دموکراسی در قرن بیستم بارها به جاهای مختلف لشکرکشی کرده است! خون مردم عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و از همه مهمتر فلسطین را هدر دانسته و آنها را به ارتداد جمعی متهم و میلیونها نفر را کشته یا زخمی و یا آواره کرده؛ اما اساساً طرح شیعه این نیست. برای ایمان و فرهنگ خداباوری باید زحمت کشید و تاریخ شیعه نشان داده که نظریه سیاسی ما تنها در شدیدترین صحنهها محاربه است. این استراتژی جنگ امیرالمومنین بود که یکسال گفتوگو میکرد تا یک شب در لیله الهریر بجنگد. روزها در نهروان و جمل گفتوگو کرد تا حتی شده یک انسان را بازگرداند. حسینبنعلی در عاشورا متهم بود که مثل پدرش وقت را تلف میکند. اما این استراتژی شیعه است. امامان شیعه قدرت را برای ولایت و هدایت انسانها میخواهند نه برای استیلاء بر آنها و این تمایز بزرگ خلافت و امامت است و الان وقت گفتوگو از آن است.
وی در پایان گفت: ما باید از این فرصت استفاده کنیم و تفاوت فرهنگ خودمان را با فرهنگ خلافت توضیح بدهیم و لوازم اجتماعی کفر در فرهنگ شیعه را از تکفیر افراطی در مذاهب تندرو اهل سنت جدا کنیم. این توضیحی فرهنگیتر از اختلاف شیعه و سنی است. ما برای اصلاح این خطا در فرهنگ عامه مسلمین، اول برادریمان را اثبات میکنیم، نه اینکه پشت دست برادری ما، یک خنجر باشد! این ظلم بزرگی به زحمات تاریخی شیعه برای اصلاح امت اسلامی است و واقعا نمیدانم آیا رسولالله و اهل بیتش، این بی انصافی علمی را از جناب استاد حیدری میبخشد یا خیر؟
ارسال نظرات