تعبیر «دلت پاک باشد» ریشه در تفکر مرجئه دارد
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار، رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه و استاد دانشگاه تهران، شامگاه سهشنبه، چهارم آذرماه، در نشست علمی «ایمان و عمل» که از سوی پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: در میان مؤلفههای ایمان سه بحث از بقیه مهمتر است؛ ارتباط ایمان با اختیار معرفت و عمل؛ دو بحث نخست در جهان غرب و بحث سوم در جهان اسلام محور مباحث اندیشمندان قرار گرفته است.
وی با بیان اینکه این پرسش که آیا ایمان، اختیاری است، یا فیض الهی و یا مخلوطی از این دو هست؟ در دنیای مسیحیت به صورت جدی مورد تحقیق بوده است، افزود: یکی از اندیشمندان مسیحی بیان کرده که «ما با محضِ فیض به وسیله ایمان نجات یافتهایم» یعنی ایمان ما را نجات داده ولی این فیض است که ما را به ایمان رسانده است؛ کلیسای کاتولیک هم ایمان را فیض الهی میدانند و فیض خدا همان است که ایمان انسان را بر میانگیزاند. یکی از اندیشمندان مسیحی میگفت که ایمان با اراده انسان شکل میگیرد ولی خدا مقدمات آن را فرستاده است؛ آگوستین هر دو(فیض و ارده) را قبول دارد ولی نقش فیض را برجستهتر میداند؛ پروتستانها هم میگویند فقط و فقط فیض در ایمان نقش دارد.
آرای مختلف در مورد ایمان و اراده
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: در مورد معرفت هم بحث زیادی در مسیحیت شده استِ بحث این است که آیا معرفت عقلی مقدمه ضروری ایمان است یا معرفت قلبی هم لازم است و یا اصلا معرفت ضد ایمان است؛ مثلا برخی از آنها میگویند من ایمان میآورم تا بفهمم؛ ولی برخی دیگر معرفت عقلی را مقدمه میدانند و معرفت قلبی و .. را هم قبول ندارند. برخی مانند فرانسیسکنها به معرفت فطری معتقد بودند و ضرورت استدلالی برای ایمان قائل نبودند گرچه استدلال هم میآوردند. اگزیستانسیالیستها هم میگویند ما بدون معرفت باید ایمان پیدا کنیم و فداکاری حضرت ابراهیم(ع) را مثال میزند.
وی تصریح کرد: گروهی از مرجئه هم ایمان را فقط اقرار زبانی میدانستند و حتی معرفت و عمل را هم لازم نمیدیدند البته همه آنها این طور نبودند؛ برخی ضرورت فطری را طرح کرده و گفتهاند که معرفت اضطراری در برابر معرفت اکتسابی وجود دارد؛ برخی مثل نوبختیان هر دو مسیر معرفت قلبی و عقلی و اکتسابی را قبول کردهاند. از دیدگاه متکلمان بغداد هم معرفت منحصر به معرفت عقلی است.
دیدگاه مرجئه و خوارج درباره ایمان، علم و عمل
رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه با بیان اینکه اختلاف در امامت، جهان اسلام را دو شقه کرد، افزود: بحث ایمان ابتدا مسئله سیاسی بود و بعدا خوارج آن را تئوریزه کردند، در انتهای جنگ صفین، قرآنها را بر نیزه کردند که منجر به حکمیت شد و در نهایت با امام علی(ع) جنگیدند و بعدا پشیمان شدند که چرا ما جلوی امام ایستادیم؛ برای توجیه کلامی کار ناعاقلانه و گناه بزرگ خود امام را متهم به کفر کرده و گفتند از ایمان خارج شده و میتوان او را کشت. در برابر اینها مرجئه گفتند که عمل جزء ایمان نیست و اگر کسی خدا را قبول داشته باشد ولو صد پیامبر هم کشته باشد باز مؤمن است.
وی اظهار کرد: در بین خوارج دیدگاههای دیگری هم بود؛ برخی مثل خوارج نخستین میگفتند کسی که گناه کرد از ایمان بیرون است و باید خودش و زن و فرزندش را هم کشت، برخی مانند اباضیه معتقدند که گناه، کفر نعمت است و نه کفر ملت بنابراین چرا باید بگوییم گناهکار باید کشته شود. جهمیه هم معتقد بودند ایمان صرفا اعتقاد است و عمل لازم نیست. کسی از حسن بصری پرسید که مرتکب کبیره مؤمن است یا کافر، او در پاسخ فروماند ولی واصل بن عطا گفت که نه کافر و نه مؤمن است؛ بعدها اشاعره امامیه هم مواضع مختلفی داشتند و برخی عمل را خارج و برخی مانند ابن تیمیه داخل در ایمان میدانستند؛ اما تمام فرق و متفکران آنها گناهکار را کافر نمیدانستند. امروز هم این تفکر که عمل مهم نیست و دلت پاک باشد ریشه در تفکر مرجئه دارد که ائمه درباره آن هشدار و انذار دادهاند.
معرفت قلبی عمل حساب میشود
برنجکار با اشاره به بحث ایمان و عمل در قرآن و روایات تصریح کرد: از منظر قرآن تصدیق و معرفت قلبی خودش یک عمل است؛ در روایات بیان شده عمل دوقسمِ جوارحی و جوانحی است و ایمان و تصدیق و اعتراف قلبی عمل هستند لذا در روایت داریم که «الایمان کله عمل»؛ از معصوم سؤال شد که کدام عمل از همه مهمتر است و امام فرمود ایمان به خدا و ...؛ تا رسید به این تعبیر که الایمان کله عمل یعنی قول هم عمل است.
وی با بیان اینکه در روایت دیگری بیان شده که ایمان، معرفت قلبی، اقرار به زبان و عمل است؛ افزود: یکی از اشتباهات خوارج و مرجئه این بود که ایمان و کفر را در برابر هم قرار دادند در حالی که غیر از ایمان و کفر، دو مسئله اسلام و استضعاف را هم داریم که به آن بی توجه بودند. بر این اساس افراد به ۴ گروه تقسیم میشوند، مسلمان، مؤمن، کافر و مستضعف فکری.
اسلام و ایمان از منظر قرآن
استاد دانشگاه تهران با اشاره به آیه ۱۴ حجرات، «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» با بیان اینکه این مراتب در آیه بیان شده است، افزود: پس ایمان عمل بعد از اقرار است. از این رو فرد مسلمان ضرورتا مؤمن نیست، گرچه هر انسان مؤمنی مسلمان است. یا در روایت بیان شده که اسلام آوردن، جان و مال و ناموس را حفظ میکند و ایمان ثواب دارد و نه اسلام، امام صادق(ع) هم فرمودند که اسلام شهادتین و ایمان معرفتی است که نتیجه آن عمل و ایمان هم ارفع از اسلام است.
وی بیان کرد: براساس روایات، منکر دین و احکام دینی، وارد وادی کفر میشود، وگرنه نداشتن عمل در صورت ایمان موجب کافر شدن فرد نیست. همچنین ایمان در قرآن و روایات بر معانی مختلف مانند اقرار زبانی و تصدیق قلبی اطلاق شده و در آیه ۱۳۶ نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا» بر هر دو مورد اطلاق شده است. یعنی کسانی که ایمان ظاهری دارید ایمان قلبی و عملی هم بیاورید.