ضرورت افشای پشت صحنه رژیم صهیونیستی در سینما
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تروریسم تنها یک جریان نظامی و ضدامنیتی نیست، بلکه جنبههای مختلف فرهنگی، رسانهای و اقتصادی دارد.
جریانهای تروریستی و در رأس آنها، دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر، در کنار فعالیت نظامی و ضدامنیتی، در سایر حوزهها نیز علیه مردم و ملتهای مستقل و آزاده جهان عمل میکنند. مواجهه آمریکا و اسرائیل علیه ایران طی سالهای اخیر در همه حوزهها بوده است؛ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فرامرزی و... جنگی ترکیبی را تدارک دیدهاند. بنابراین، ما نیز باید «دفاع ترکیبی» و انتقامگیری در همه حوزهها را در دستور کار قرار دهیم.
این روزها دست پلید دشمن باز هم یکی از فرزندان سرافراز و دانشمند کشورمان را از ما گرفت. دکتر محسن فخری زاده، از فعالان صنعت هستهای کشورمان باز هم قربانی خوی تروریستی و تجاوز صهیونیستها شد. این اتفاق با همه خسران و تلخیاش، بار دیگر هشدار داد که دشمن صهیونیستی قائل به صلح و سازش نیست و کوتاهی در مبارزه، او را جریتر میسازد. پس چارهای جز مبارزه و مقابله دائمی و همیشگی با صهیونیسم، در هر عرصه و هر نقطه از عالم نیست.
اما در این میان، رسالت هنر و هنرمندان چیست؟ کار فرهنگی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی چه اهمیتی دارد و چگونه میتوان با هنر به جنگ اسرائیل غاصب رفت؟
نگاهی به جریان سینمای ضدصهیونیستی
طی چهار دهه گذشته، ایران اسلامی به مرکز فعالیت هنری و تولید محصولات فرهنگی و سینمایی و تلویزیونی علیه رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. بسیاری از کاریکاتوریستهای مستقل جهان، ایران را مأمن فعالیت خود میدانند و هر ساله از مسابقات و جشنوارههایی که در ایران برگزار میشود استقبال میکنند. کشور ما با برگزاری این مسابقات به کارتونها و طرحهای هنری علیه استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی ضریب میدهد و باعث بیشتر دیده شدن آنها میشود.
در سینما نیز کشورمان تولیدکننده نخستین فیلمها با مضمون مقاومت در برابر اسرائیل بوده؛ فیلم «بازمانده» هنوز هم یکی از بهترین فیلمها در تاریخ سینمای جهان علیهاشغالگران صهیونیستی است.
فیلم «۳۳ روز» یکی از آثار فاخری است که مورد توجه جهان اسلام قرار گرفته است. هر دو این فیلمها ضمن افشاگری درباره چگونگی تجاوز اسرائیل به مناطق مسکونی در فلسطین و لبنان، نوید دهنده تولد نسلی جدید و رقم زننده آیندهای روشن برای مقاومت بودند.
فیلم «فرشتگان قصاب» هم از دیگر آثار قابل توجه تولید شده توسط فیلمسازان ایرانی است که به افشاگری درباره قاچاق اعضای بدن توسط اسرائیل میپردازد. فیلمی که در برخی از کشورها هم به نمایش درآمد و بیش از همه با تحسین و استقبال گروهی از سرخپوستان کانادایی مواجه شد.
سهیل سلیمی، کارگردان این فیلم میگفت: «بعد از نمایش این فیلم از تلویزیون، فایل ویدئویی آن در دانشگاه کلمبیا به نمایش درآمد که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت و حتی سرخپوستان کانادایی که ضد نژادپرستی راهپیمایی راهانداخته بودند نمادشان فرشتگان قصاب بود. همچنین مصاحبهای هم درباره این فیلم با رادیو کلمبیا داشتم آنها نگاهشان نسبت به این فیلم آنقدر بالا بود که یکی از مهمترین علتهای گرفتن جایزه را فلسفهای که پشت این فیلم وجود داشت میدانستند.»
جمال شورجه، کارگردان فیلم فاخر «۳۳ روز» که ترسیمکننده پیروزی حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی است، درباره اهمیت تولید فیلم در حمایت از مقاومت در لبنان و فلسطین به گزارشگر میگوید: «فلسطین و جنوب لبنان در واقع خط اول مبارزه با صهیونیسم است و ما نمیتوانیم از مردم این سرزمین غفلت کنیم. ما نسبت به همه مسلمانان در اقصی نقاط دنیا تکلیف شرعی داریم و اگر ظلمی درهرجای دنیا اتفاق افتد مکلفیم صدای مظلوم را به گوش جهانیان برسانیم.
همچنین ظلم را به منظر عامه مردم تا آنجایی که از دستمان برمیآید نشان دهیم؛ همین طور مقاومت افرادی را که با این ظلم مقاومت میکنند به نمایش درآوریم. این دیدگاه که ما نباید به دیگر کشورها بپردازیم متعلق به فتنه گران سال ۸۸ بود که شعار هم میدادند نه غزه، نه لبنان... این دیدگاه و شعارها را ما به هیچ وجه قبول نداریم. اینها تفکراتی انحرافی است و نوعی پشت کردن به آرمانهای امام راحل محسوب میشود. توجه به هر ظلمی که درهرجای دنیا رخ میدهد یک تکلیف شرعی است.»
وی همچنین درباره کمبود فعالیت هنری علیه اسرائیل نیز بیان میکند: «مسئله رژیماشغالگر قدس و هجمهها و وحشیگریهایش علیه انسانها در سالهایی که بنیانگذاری شده یا بنیانگذاریاش کردهاند به دلیل حمایتهای اروپا و آمریکا از این رژیم در آثار سینمایی بازتاب داده نشده است. به ویژه اینکه بخش عمدهای از تهیه کنندگان و فیلمسازان ازهالیوود گرفته تا جشنوارههای مختلف تحت سیطره یهودیهای وابسته به این رژیم بودهاند.
به همین دلیل هم نمیگذارند که چنین فیلمهایی در آن کشورها ساخته یا پخش شود و یا به جشنوارهها راه یابد. آنها هر صدایی را که علیه رژیم صهیونیستی بلند شود چه در حوزه سینما باشد چه ادبیات و چهاندیشه در نطفه خفه میکنند. نمونهاش همین بحث هولوکاست؛ دیدیم چه افراد و فرهیختگانی در غرب به خاطر پرسش درباره یهودی سوزان کذب جنگ جهانی دوم دچار چه تنگناهایی شدند. از بایکوت فرهنگی و تبلیغاتی گرفته تا زندان. مثل روژه گارودی که یک نمونه شاخص در این زمینه است.
به همین ترتیب در حوزه سینما کسی جرات نمیکند درباره این موضوعات کار کند. در زمینه دروغین بودن رژیم صهیونیستی و باطل بودن افکار این رژیم نمیگذارند که این نوع آثار ساخته شود. اگر هم ساخته شود اجازه نمیدهند پخش شود. چراکه اکران سینماها در کشورهای غربی هم دست سرمایه داران صهیونیست است. به همین دلیل هم در تاریخ سینما هیچ اثری را نمیبینیم که علیه اسرائیل ساخته و به نمایش درآمده باشد، اگر هم معدود آثاری بودهاند اکرانهایی محدود و خصوصی داشتهاند. در ایران هم البته نسبت به این موضوع غفلت شده و متأسفانه آثار قابل توجهی در این زمینه ساخته نشده است. غیر از چند نمونه!»
سریال موسی و اوج گیری ستیز هنری با صهیونیسم
سریال «حضرت موسی (ع)» یک پروژه عظیم و فاخر تلویزیونی است که چند سال است پیش تولید آن آغاز شده است، اما به خاطر مشکلات مختلفی، هنوز به مرحله تولید نرسیده است!
مرحوم فرج الله سلحشور، بانی این حرکت بود، اما متأسفانه اجل مهلتش نداد. پس از سلحشور و به وصیت او، جمال شورجه مسئولیت کارگردانی این پروژه را به عهده گرفت، اما او نیز به دلیل بیماری نتوانست کار را ادامه دهد. در نهایت، خبر خوب این بود که ابراهیم حاتمیکیا، فیلمساز توانمند سینمای دفاع مقدس کارگردانی این سریال را پذیرفته است. سریال حضرت موسی(ع)» میتواند به یک اثر هنری ضدصهیونیستی بزرگ و جریان ساز در جهان تبدیل شود.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول و سردبیر روزنامه کیهان در بخشی از یک یادداشت که ۲۴ آبان امسال در این روزنامه منتشر شد، نکاتی را درباره سریال حضرت موسی (ع) یادآور شد و نوشت: علاوهبر استناد به کلام وحی (سوره مبارکه بروج) به اسنادی از قول مورخان مسیحیاشاره کردهایم که به وضوح نشان میدهد هولوکاست (زنده سوزاندن انسانها) یک بار در تاریخ اتفاق افتاده است و آنهم توسط یهودیان (اجداد صهیونیستهای کنونی) علیه مسیحیان مظلوم نجران و بالاخره انتظار آن است که اهالی فیلم و سینما، مخصوصاً دستاندرکاران سینمای متعهد و ارزشگرا، جنایت اصحاب اُخدود را همراه با مستندات آن بر پرده سینما آورند و در همان حال اسنادی را که نشان میدهد هولوکاست مورد ادعای صهیونیستها یک افسانه جعلی و دروغ بزرگ تاریخی است بر ملا کنند.
خدای مهربان، روح مطهر برادر عزیزمان مرحوم فرجالله سلحشور را با انبیاء و اولیاء -که دلباخته آنان بود- محشور فرماید. آن مرحوم به جد درپی آن بود که زندگی حضرت موسی علیهالسلام را به تصویر بکشد و پرداختن به ماجرای تاریخی اصحاب اُخدود را هم در برنامه کاری خود داشت. دیروز باخبر شدیم که قرار است سریال حضرت موسی علیهالسلام در ۵۰ قسمت با کارگردانی برادر گرامی و توانمندمان آقای ابراهیم حاتمیکیا ساخته شود که امید است ماجرای اصحاب اُخدود نیز در آن جای ویژهای داشته باشد.
نظر یک هنرمند لبنانی
در سالهای اخیر به رغم تلاشهای غرب و رژیم صهیونیستی برای پیشبرد اهداف خود از طریق سینما و هنر در جهان عرب، بسیاری از هنرمندان نیز با رویکرد و روحیه ضدصهیونیستی و آزادی خواهانه فعالیت میکنند. هنرمندانی که معتقدند مقاومت در برابر اسرائیل و دولتهای استعماری، باید در آثار هنری نیز اتفاق بیفتد.
«عُدی رعد» بازیگر و کارگردان لبنانی، یکی از این هنرمندان است که در گفتگو با گزارشگر کیهان، ابتدا به انتقاد از جریان عادی سازی روابط برخی از دولتهای عربی با رژیم جعلی اسرائیل میپردازد و میگوید: «دشمن ما تلاش کرد تا جهل را در بین مردم گسترش دهد و به فرهنگ ضربه بزند و این یعنی آنها مجبور نبودند عقاید سیاسی را تغییر دهند فقط از طریق محاصره و گرسنگی دادن، ملتها را تحت فشار قراردادند.
کشورهای حوزه خلیجفارس نقش زیادی در ایجاد افکار عمومی حامی اسرائیل داشتهاند و به خصوص عربستان سعودی که نقش حامی اصلی رژیم صهیونیستی را ایفا کرده است. کشورهای عربی به دنبال از بین بردن هرگونه حرکت ضد صهیونیستی بودند و برای تضعیف عزم ملتهای منطقه و توطئه ضد آنان کار میکردند، ولی علیرغم تلاشهای شدید آنها قادر به عادی سازی روابط با مردم نبودند و نتوانستند مردم را بشکنند.
وی همچنین درباره تلاشهای صهیونیستها برای القای سیاستهای خود به وسیله رسانه و سینما، توضیح میدهد: «دشمن کانالهای تلویزیونی اینترنتی خطرناکی برای تغییر افکار عمومی ایجاد کرده و این بار به صورت غیر مستقیم مانند «نتفلیکس» و از طریق فیلمهایی با مضامین خاص برای تغییر باورها و تاثیر گذاشتن بر نسل جدید با قیمت خیلی ارزان تلاش میکند.
این سیستمها بودجه مالی بزرگی دارند که نمیتوان با آن رقابت کرد مثلا سریال «جاسوس» که داستان جاسوس اسرائیلی در سوریه را روایت میکند به کارگردانی کارگردان اسرائیلی و بازیگران مشترک آمریکایی و انگلیسی است؛ اگر چه این کار از نظر سناریو ضعیف و کم اهمیت قلمداد میشود، ولی آنها از این جاسوس قهرمان ساختهاند و برخی این کار را گامی به سوی عادی سازی دانستند، ولی در بسیاری از شبکههای عربی پخش شده است.
یک نکته دیگر لازم به ذکر است که شبکههای تلویزیونی خلیجی میزبان شخصیتهای اسرائیلی بودند و برای آنها جا باز کردند تا اینکه به تولید سریال «امهارون» رسید و این سریال با عادی سازی همراهی داشت و در آن یک فضایی ایجاد کردند که از صلح با اسرائیل حمایت میکرد و جنگ با آن را رد میکرد با این توجیه که اسرائیل واقعیتی است که باید با آن کنار آمد.
او درباره فعالیت متقابل هنرمندان جبهه مقاومت هم میگوید: «باید اعتراف کنم که ما به دلیل توانایی مالی ضعیفمان نمیتوانیم با تواناییهای رسانهای دشمن رقابت کنیم، اما در مقابل میتوانیم از طریق محتوای کارهای هنری جبران کنیم و در عین حال باید روشهای جدید را برای انتقال ایدههای خود جستوجو کنیم. ما علیرغم توان مالی ضعیف در نمایش آثار هنری خود نیز با مشکل روبهرو هستیم، زیرا بیشتر کانالهای ماهوارهای در دست طرف مقابل است و ما کانالهای جایگزین با همان ظرفیت نداریم و به همین ترتیب اگر به سمت کانالهای رسانههای اجتماعی مانند یوتیوب و ... برویم پخش آنچه با سیاستهای صهیونیستها مطابقت ندارد مشکل است و در پخش فیلمها تعصب آشکاری وجود دارد لذا بحران ما بسیار پیچیده است.»
عدی رعد، تصریح میکند: «وظیفه ما در این نبرد انتقال صادقانه اخبار است و به نظر من این مهمتر از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی است چه اینکه سریال «الغالبون» که بیانگر آغاز مقاومت در لبنان در برابر دشمن اسرائیلی است بیش از آنکه تلاشی برای تاثیرگذاری بر عقیده دیگران باشد به عنوان یک اثر مستند برای آن مرحله تاریخی باقی میماند.»