حفظ آبرو در آموزههای دینی
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آبرو که در عربی از آن به «عِرض» یاد میشود، وجاهت و اعتبار اجتماعی انسان در اجتماع است که با منزلت، شرافت و قدر اجتماعی انسان گره خورده است. از نظر آموزههای وحیانی برای بسیاری از مردم آبروی اجتماعی تا جایی مهم است که جان و مال خویش را برای آن فدا میکنند تا بتوانند آبروی خویش را حفظ کنند؛ زیرا برای بسیاری از انسانها، تجلیات انسانی مهمتر از هر چیز دیگری است؛ از همین رو حاضرند جان و مال خویش را بدهند، ولی آبرویشان را حفظ و صیانت کنند؛ یعنی نمیخواهند در حالی زنده باشند که آبرویی ندارند و از وجاهت و شرافت و اعتبار اجتماعی ساقط شدهاند. چنانکه مولی امیرالمؤمنین (ع) در این باره میفرماید: مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضَهُ؛ كسی كه برای حفظ آبرو و حیثیت خود از مال و منالش میگذرد نشانه اصالت و بزرگواری اوست. (فهرست غررالحکم، ص ٢٤٢)
در عرصه سیاسی – اجتماعی، آبروداری همانند عزتمداری است که انسان را تا جایی پیش میبرد که فریاد «هَیهات مِنا الذِلَّه» سر میدهد و از دست رفتن آبروی خویش را به معنای از دست رفتن عزت و گرفتار شدن به ذلت و خواری میداند که نمیتواند با آن در جامعه سر خویش را بالا نگه دارد و همواره سر به زیر و سرافکنده باشد. در نوشتار حاضر اهمیت و ارزش حفظ آبرو از دیدگاه آموزههای دینی و عوامل صیانت از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
***
عوامل هتک حرمت دیگران و آبروریزی
از نظر قرآن، همانطوری که تعرض به آبروی دیگران حرام و گناه نابخشودنی در سطح گناه کبیره است که خدا وعده عذاب دوزخ و لعن و نفرین الهی را به گناهکار داده(نور، آیات 19 و 24؛ همزه، آیات 1 و 4)، همچنین رفتاری که موجب از دست رفتن آبروی خویش بشود، نیز حرام و گناه است؛ زیرا بر هر فرد انسانی است تا به حفظ و صیانت از آبروی خویش اقدام کند و کارهایی همچون مسخرهبازی و مسخره کردن، بددهنی و بدزبانی، ناپاکگویی، ناپاکخوانی، تهمت و افتراء را انجام ندهد که موجب هتک آبروی خویش و دیگران باشد.(نساء، آیه 148؛ توبه، آیه 79؛ حجرات، آیات 11 و 12)
پیامبر گرامی اسلام(صلیالله علیه و آله)درباره خطر هتک حرمت دیگران هشدار میدهد و میفرماید: مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و كَشْفِ عَورَتِهِ كانَت اوّلُ خُطوَهًٍْ خَطاها وَضَعَها فیجَهَنّم! وَ كَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر كس برای عیبجویی و فاش كردن اسرار برادر دینیاش قدم بردارد، اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همة خلایق فاش و علنی خواهد کرد. (لئالیالاخبار، ج ٥، ص ٢٤١)
همچنین آن حضرت میفرماید: اَیُّها الناس! إنَّ دِماءَ كُم و اَعراضَكُم عَلَیكُم حرامٌ الی أَن تَلقَوا ربَّكُم؛ای مردم! ریختن خون یکدیگر و لطمه زدن به حیثیت دیگران، تا وقت مردن و لقای پروردگارتان بر شما حرام است. (تحفالعقول، ابن ابی شعبه، ص ٣١)
خدا در قرآن به مردمان گوشزد میکند که بسیاری از رفتارها و گفتارها بلکه حتی ادا و اطوارها و شکلکهایی که انجام میدهد، میتواند موجب آبروریزی و گناه کبیره باشد. از همین رو از استهزاء و مسخره کردن و مسخره بازی(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11)، تجسس(حجرات، آیه 12)، بدگمانی(همان)، غیبت(همان)، فاش کردن عیوب دیگران(نساء، آیه 148)، عیب جویی از دیگران(حجرات، آیه 11)، افشای فحشاء و پخش آن(نور، آیه 19)، قذف و اتهام زنا به مردان و زنان پاکدامن(نور، آیات 4 و 5) و مانند آنها برحذر میدارد، زیرا این گونه گفتار و رفتار از عواملی است که موجب هتک حرمت دیگران و آبروریزی میشود.
از نظر آموزههای اسلام، اهمیت و ارزش آبرو در ردیف جان و مال است؛ چنانکه پیامبر گرامی اسلام میفرماید: اِنَّ حُرمَهًَْ عِرض المُؤمِنِ كَحُرمَةِ دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حیثیت و آبروی مؤمن همانند حرمتِ جان و مال اوست.(لئالی الاخبار، ج ٥، ص ٢٢٦)
امام جعفرصادق(ع) نیز میفرماید: المُؤمنُ حرامٌ كُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ؛ مؤمن سراسر وجودش حرمت است: حرمت آبرو، حرمت مال و حرمت خون و جان او. (مستدرک، ج ٩، ص ٢٣٩)
عوامل هتک حرمت خویش از نظر قرآن
همان طوری که برخی از عوامل به عنوان عوامل هتک حرمت عرض و آبروی دیگران دانسته شده است؛ برخی از گفتارها و رفتارها عامل هتک حرمت شخصی و از دست رفتن آبروی خود فرد میشود؛ یعنی انسان با کارهایی موجب میشود تا آبروی خود او در دنیا و آخرت از دست برود و آبرویی برایش باقی نماند.
از نظر مولی امیرالمؤمنین(ع) شخص نباید کاری کند که موجب از دست رفتن وجاهت و اعتبار اجتماعی او شود: لاتَفَعَلْ ما یَشینُ العِرضَ والاِسم؛ هیچوقت به كاری كه باعث بدنامی و لطمه زدن به حیثیت تو میشود اقدام مكن. (فهرست غرر، ص ٢٤٢)
اهمیت حفظ و صیانت عِرض و آبروی اجتماعی را نمیتوان دستکم گرفت؛ زیرا از دست رفتن آبرو همانند آب بر زمین ریخته است که اگر از دست برود دیگر جمع کردنش غیرممکن است؛ چنانکه امام جعفرصادق(ع) میفرماید: اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه؛ وقتی آبرو ریخت و بیارزش شد دیگر جمعآوری و جبران آن دشوار خواهد بود! (اعلامالدین، ص ٣٠٣)
پس هر کسی باید تلاش کند تا رفتاری را انجام ندهد که او را در معرض خطر آبروریزی قرار دهد؛ چنانکه مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: لاتَجَعَلْ عِرضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ؛ آبرو و اعتبار خودت را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده؛ یعنی حیثیّت تو در دست خود تو است! (نهجالبلاغه، نامه ٦٩)
از نظر قرآن، عواملی موجب از دست رفتن آبروی خود انسان میشود، کارهایی چون کفر و شرک فضاحتآور و اصرار بر آن(بقره، آیه 85؛ توبه، آیات 1 و 2؛ مائده، آیه 41)، دشمنی با خدا و رسول(توبه، آیه 63)، تهمت به دیگران(نساء، آیه 112؛ احزاب، آیه 58)، عهدشکنی(بقره، آیات 84 و 85)، فسق فضاحتآور(حشر، آیه 5)، مجادله ناآگاهانه(حج، آیات 8 و 9) ، تحریف دین و معارف الهی(مائده، آیه 41)، تعرض به مهمان و عمل به منکرات(هود، آیه 78؛ حجر، آیات 68 و 69 )جلوگیرى از مساجد و یاد خدا(بقره، آیه 114)، نافرمانی از رهبری الهی (توبه، آیه 118)، استکبارورزی(فصلت، آیات 15 و 16)، پذیرش وسوسههای شیطانی(اعراف، آیات 20 و 22 و 27؛ طه، آیات 120 و 121)، و عیب جویی از دیگران که موجب آبروریزی خود شخص عیبجو میشود.(حجرات، آیه 11)
بنابراین، خدا از مردمان میخواهد تا کاری نکنند که آبروی آنان در دنیا و آخرت برود و جاه و منزلت و قدر اجتماعیشان را از دست بدهند و در جامعه بیآبرو شوند و بزرگترین سرمایه اجتماعی خود را از دست بدهند.
از نظر آموزههای اسلام کسی که به هتک حرمت دیگران میپردازد و آبرو و عرض آنان را در معرض خطر قرار میدهد، در حقیقت خودش را گرفتار بیآبرویی کرده است. از همین رو امام جعفرصادق(ع) به این افراد هشدار میدهد و میفرماید: مَن كَشَفَ حِجابَ غَیرِه إِنكَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ؛ کسی که نسبت به مردم پردهدری کند پرده آبروی خودش دریده میشود. (کشفالغُمّهًْ، ج ٢، ص ٣٢٩)
باید توجه داشت کسانی که این گونه رفتار میکنند، از حقیقت دین اسلام و عقلانیت بهرهای نبردهاند؛ زیرا اسلام و عقلانیت مقتضای آن است که انسان، معروف را صیانت و از منکرات بر حذر باشد و کسی که این گونه نیست، در حقیقت سفیه و سبک مغز است و از عقلانیت سودی نبرده است(بقره، آیه 130)؛ از همین رو امام حسن مجتبی(ع) افرادی را که به حفظ و صیانت از آبروی خویش نمیپردازند، به عنوان سفیه و احمق معرفی کرده و میفرماید: السَّفیهُ، اَلأَحمقُ فی مالِهِ اَلمُتهاوَنُ فیعِرضِه؛ آدم سفیه و بیخِرد کسی است که در مصرف اموالش ابلهانه عمل میکند و نسبت به آبروی خود لاأبالی و سهلانگار است. (بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١١٥)
مهمترین عوامل صیانت از آبرو
از نظر قرآن، عوامل چندی میتواند موجب صیانت از آبروی خویش یا دیگران باشد که باید آنها را شناخت و بدان عمل کرد. اما برخی از اعمال و رفتارهای انسان در اجتماع نقش بسیار مهمی در صیانت و حفظ آبروی شخص دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. ایمان: همانطوری که بیان شد کفر و شرک و اعتقاد باطل نقش بسیار مهمی در از دست رفتن آبرو و حیثیت اجتماعی انسان دارد. بنابراین، برای در امان ماندن از هر گونه بیآبرویی و هتک حرمت از خویش میبایست به ایمان توسل جست و از آن مدد گرفت تا آبروی شخص در اجتماع در دنیا و آخرت حفظ شود. کسانی که با خدای با رحمت ارتباط ایمانی تنگاتنگی دارند، خداوند محبت آنان را در دلهای آنان قرار میدهد و محبوب آنان میشوند و از وجاهت و اعتبار اجتماعی بالایی برخوردار خواهند شد. (مریم، آیه 96) خدا در آیات بسیاری به این نکته توجه میدهد که مومنان به سبب ایمان خویش، از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار خواهند بود و عزت نصیب آنان میشود و از هر گونه خواری و آبروریزی در امان خواهند ماند. (هود، آیه 66) آنان نسبت به عرض و آبروی دیگران حساس هستند و تلاش میکنند تا کسی را خوار و خفیف نسازند و آبروی کسی را با رفتار و گفتار و حرکات خویش نریزند (حجرات، آیات 11 و 12؛ تحریم، آیه 8)، خدا نیز آبروی آنان را حفظ کرده و محبوب دلها کرده و از وجاهت و اعتبار اجتماعی برخوردار میسازد. (مریم، آیه 96؛ آلعمران، آیه 106)
2. تقوا و پاکدامنی: همان طوری که گفته شد بیتقوایی و انجام کارها و رفتارهایی نادرست و باطل همچون عمل به منکرات و فحشا و غیبت و تهمت و مانند آنها موجب هتک حرمت انسان و بیآبرویی در اجتماع میشود؛ بنابراین، اگر انسان، اهل تقوا و پاکدامنی باشد و معروفها را به درستی مراعات کند، خدا به صیانت از آبروی او میپردازد حتی اگر از سوی دیگران و دشمنان رفتاری برای بدنامی و بیآبرویی او انجام شود.(مریم، آیات 27 و 28)
3. احسان و نیکوکاری: از نظر قرآن، هرگونه رفتاری که به عنوان عمل صالح مطرح است، میتواند در کنار ایمان موجب حفظ و صیانت از آبروی آدم در دنیا و آخرت شود. کسی که اهل احسان و نیکوکاری است خدا پاداشهایی برایش فراهم کرده است که از جمله آنها محبوبیت اجتماعی (مریم، آیه 96) و معروفیت به احسان در دنیا و آخرت و بهرهمندی از آثار و برکات آن است که از جمله آنها صیانت از آبرو و عرض او خواهد بود. (یونس، آیه 26) اهل احسان در قیامت از جایگاه بس بلندی برخوردار خواهند بود و هیچگونه غبار ذلتی بر رویشان نخواهد نشست، در حالی که دیگران در اندیشه حفظ و صیانت آبروی خویش هستند تا در قیامت خوار و رسوا نشوند (همان)؛ زیرا «قتر» در لغت به معناى غبار است. (لسانالعرب) و «ذلّهًْ» به معناى رسوايى و خوارى است. نفى آن دو از محسنان، بر آبرومندى آنان در روز قيامت دلالت مىكند.
از نظر آموزههای اسلام، احسان و نیکوکاری نوعی پشت پا زدن به مادیات دنیوی و کسب رضایت الهی است؛ کسی که این گونه عمل میکند، برای خود آبروی ابدی خریده است؛ چنانکه مولی امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: ماصانَ الأعراضَ كَالإعراضِ عَنِ الدُّنیا وَ سُوءِ الأَغراض؛ برای حفظ شأن و آبرو چیزی بهتر از پشت پا زدن به علائق دنیا و دست كشیدن از اهداف شوم و انحرافی نیست. (فهرست غرر، ص ٢٤٢) چنانکه گفته شد، جان و مال و عرض از مهمترین اموری است که انسان باید برای صیانت از آن تلاش کند؛ اما باید توجه داشت که انسان بین مال و عرض، باید عِرض را برگزیند و مال را برای حفظ آبروی خویش بدهد و احسان کند؛ چنانکه مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: مِنَ اللُّؤْمِ أنْ یَصونَ الرَّجلُ مالَهُ وَ یَبذُلُ عِرضَهُ؛ كسی كه برای حفظ مال خود، آبروی خود را بر باد میدهد نشانة پستی و فرومایگی او است. (فهرست غرر، ص ٢٤٢) ایشان همچنین میفرماید: إنّ أفضَل الِفعالِ صِیانَهًْ العِرض بِالمالِ؛ افضل اعمال انسان در آن است كه مال و داراییاش را سپر حیثیّت و آبروی خود قرار دهد. (وسائل الشیعه، ج ١٥، ص ٢٦٢) و نیز میفرماید: اَلجُودُ حارِسُ الأعراضِ؛ بذل و بخشش، پاسدار وِجهه و حیثیّت انسان است. (نهجالبلاغه، كلمهًْ ٢٠٢) و نیز میفرماید: لَم یَذهَبْ مِن مالِكَ ما وَقی بِهِ عِرضَكَ؛ آن مالی كه در راه حفظ آبروی خودت خرج میكنی در حقیقت تو آن را از دست ندادهای. (فهرست غرر الحکم، ص ٢٤٢) باید توجه داشت که دادن مال برای صیانت از آبرو و عرض خود از مصادیق احسان و صدقه است؛ چنانکه پیامبر گرامی اسلام میفرماید: ما وَقی بِهِ المَرءُ عِرضَهُ كُتِبَ لَهَ صَدَقَهًْ؛ هر چیزی كه انسان جهت حفظ حیثیت و آبروی خود (در محدوده شرع مقدس) به كار برد برای او صدقه نوشته میشود. (دُرج گُهر، ص ١٤٨)
مجید خدا دوست
منبع: کیهان