هراس از دو تصمیم راهبردی و برگشتناپذیر ایران
به گزارش خبرگزاری رسا، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: هنگامی که دولت آمریکا رسما از برجام خارج شد، جماعت منفعل یا مأمور، ادعا کردند «ترامپِ دیوانه» قصد جنگافروزی دارد و بنابراین باید صبر پیشه کرد. آنها نام غلطانداز «صبر استراتژیک» را برای انفعال و پایبندی یکطرفه به تعهدات برجامی گذاشتند. این دوره تقریبا سهساله (و به یک معنا هفتساله) به سر آمده است. آن معطلی مزمن، در حالی بود که تحریمها از فردای اجرای برجام، توسط دولت اوباما و سپس ترامپ رو به تزاید گذاشت؛ ویزا، سیسادا، آیسا، کاتسا، مصادره پیاپی اموال ایران و بلوکه شدن دوباره درآمدهای نفتی ایران در کشورهای دیگر. اما با روی کار آمدن مجلس انقلابی و تقویت ساخت درونی قدرت، ورق برگشته و اقتدار بازدارنده کشور در حال تقویت است.
طیف سیاسی- رسانهای منفعل (یا مأمور) در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی، مجدداً مدعی شدند ترامپ دیوانه است و نباید بهانه دستش داد که در این ایام مانده از ریاستش، بزند و دربرود! میگویند نه انتقام خون شهید سلیمانی را بگیرید و نه انتقام خون شهید فخریزاده را، نه برنامه هستهای را احیا کنید و نه تحریمها را دور بزنید؛ چون ترامپ دنبال بهانه است! آنها با همین ادعا که بهانه را باید از دست آمریکا و اروپا گرفت، خودتحریمی و خودتخریبگری بیسابقه ذیل برجام را توجیه کردند و سپس به ضرورت تمکین از FATF و دیکتههای بعدی غرب درباره توانمندی موشکی و نفوذ منطقهای توسعه دادند! تحریمها و تهدیدهای بیسابقه، از متن همین نسخه غلط و آلوده به نفوذ دشمن جوشید.
اما درباره انگارهسازی احتمال اقدام نظامی دشمن در ایام باقیمانده دوره ترامپ باید گفت: اولا نیروهای نظامی توانمند ما همواره طبق مأموریت خود، دست بر ماشه دارند و این عزم و احتیاط، هم منحصر به دوره دولت دموکراتها و جمهوریخواهان نیست. چنانکه در دولت اوباما هم بارها با تهدیدهای نظامی رسمی یا پنهان مواجه میشدیم و همانها، جنگ نیابتی را در عراق و سوریه برافروختند و هدف اصلیشان ایران بود.
ثانیا رهبر انقلاب پیش از این چند بار، پاسخ تهدیدهای مشابه و ادعای «بزن و دررو» را دادهاند. حضرت آیتالله خامنهای ششم شهریور ۱۳۸۶ - در حالی که گفته میشد جرج بوش ممکن است در ماههای پایانی ریاستش، مرتکب دیوانگی شده و به ایران حمله کند- در جمع مسئولان نظام فرمودند «... تهدید میکنند. تهدید اهمیتی ندارد. این را من به شما عرض بکنم: اولاً، تهدید تازگی ندارد؛ ما بعد از جنگ تا حالا - از سال ۶۷ تا حالا- مرتباًً تهدید شدیم به حمله نظامی. اگر به حافظهتان مراجعه کنید، کسانی که در جریانات هستند، میدانند. بنده تقریباً بیش از همه تهدیدها را میدانم؛ چون گاهی اوقات یک چیزهایی به ما منتقل میشد که به دیگران هم منتقل نمیشد. دائماً ما تهدید داشتیم. نمیگوییم این تهدیدها بهطور قطع تحقق پیدا نخواهد کرد؛ ممکن هم است تحقق پیدا کند؛ بکند؛ اثر این تهدیدها این است که ما را آمادهتر میکند. ثانیاً، آن کسانی که تهدید میکنند، این را باید فهمیده باشند، حالا هم بفهمند؛ تهدید نظامی ایران و تعرض نظامی به ایران بهصورت بزن و دررو، دیگر ممکن نیست. هر کس تعرضی بکند، بهشدت عواقب آن تعرض، دامنگیر او خواهد شد. ثالثاً، اینهایی که تهدید میکنند، مقصودشان این است که تو دل مسئولان را خالی کنند؛ تو دل مردم را خالی کنند. من عرض میکنم: تو دل کسی خالی نمیشود با این حرفها؛ نه مسئولان، نه آحاد ملت. ولی این اثر را دارد که مسئولان را به تقویت آمادگیها سوق میدهد؛ چون مسئولان وظیفه دارند احتمالات ضعیف را هم مورد نظر قرار بدهند. من نگاه میکنم به سالهای گذشته - مثلاً سال ۷۵ یکی از سالهایی بود که تهدید نظامی در زمان کلینتون بهشدت جدیت پیدا کرد- و میبینیم تهدیدها موجب شد مسئولان ما در بخشهای گوناگون فنیِ- نظامی کارهای نو و جدیدی را انجام دادند؛ آمادگیهای بیشتری پیدا کردند. هر دفعه که تهدید بشود، یک آمادگی بیشتری بهوجود میآید. اثرش خالی کردن تو دل مردم و مسئولان نیست؛ اما اثرش آمادهسازی بیشتر کشور هست. بنابراین به ضرر ما تمام نمیشود».
رهبر انقلاب همچنین ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ درباره تهدیدهای نظامی مکرر دولت اوباما تأکید کردند: «ملّت ایران، مذاکره زیر سایه تهدید را برنمیتابد. چرا تهدید میکنند؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ میگوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حمله نظامی به ایران بکنیم؛ اوّلاً که غلط میکنید؛ ثانیاً من در زمان رئیسجمهور قبلی آمریکا - آنوقت هم تهدید میکردند- گفتم دوران بزن و دررو تمام شده؛ این جور نیست که شما بگویید میزنیم و در میرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. اینجور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد».
ثانیا درباره انگارهسازی «ترامپِ دیوانه»، باید سخنان ۲۶ مهر ۹۷ «نیکی هیلی» (نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل) را به یاد بیاوریم که در کنفرانس «شارلوت» اذعان کرد: «مأموریت من، دیوانه نشان دادن ترامپ برای ترساندن کشورها بود. همواره ترامپ را بهعنوان فردی تندمزاج، و غیرقابل پیشبینی در مذاکرات به تصویر میکشیدم تا باعث ترس طرف دیگر شوم. این کار در چارچوب دیپلماسی «مرد دیوانه» نیکسون صورت میگرفت. سپتامبر ۲۰۱۷ وقتی با همتای چینی درباره کره شمالی چانهزنی میکردم، گفتم رئیس من آدم غیرقابل پیشبینی است. تهدید حمله به کره شمالی آنقدر کافی بود که چین را وادار کرد تحریمهای جدی علیه کره شمالی را در شورای امنیت بپذیرد. من به ترامپ گفتهام همواره این کار را انجام میدهم و او کاملاً با این ایده موافق بود».
همچنین گزارش مهر ۹۶ سایت «آکسیوس» در این زمینه قابل توجه است. بر اساس این گزارش مستند، ترامپ پیش از مذاکرات تجاری با کره جنوبی، به «لایتیزر» رئیس دفتر نمایندگی تجاری آمریکا دستور میدهد «برای امتیاز گرفتن، بگویید من (ترامپ) دیوانهام. آنها ۳۰ روز فرصت دارند؛ اگر امتیاز ندهند، از توافق تجاری خارج میشوم.» لایتیزر پاسخ میدهد «بسیار خوب، پس من به آنها میگویم ۳۰ روز مهلت دارند.» ترامپ فورا میگوید «نه، نه، نه. نباید اینطوری مذاکره کنی. نباید بگویی ۳۰ روز مهلت دارند. میگویی، این آدم دیوانه است و هر لحظه ممکن است از توافق خارج بشود، هر لحظه!»
اما همین کسی که خود را در انتخابات، خیلی دیوانه و بیمحابا نشان میداد و از چند ماه قبلتر برای جا انداختن ادعای تقلب زمینهسازی کرده بود، پس از انتخابات با همه هارت و هورتش مجبور شد کوتاه بیاید.
رابعا در این میان ممکن است گفته شود ترامپ روزهای آخر ریاستش را میگذراند و همین، به علاوه وسوسه اسرائیل (و گاوهای شیرده سعودی) ممکن است او را به ارتکاب حماقت بکشاند. پاسخ این است که تلافی پشیمانکننده ایران، روز اول یا آخر ریاستجمهوری این یا آن شخص را نمیشناسد. سربسته و مجمل باید گفت (و اشاره کفایت میکند:) خیلیها که در حق ملت ایران جنایت کردند و خود را در حاشیه امن میپنداشتند، در رژیم بعث بودند یا سرکردگان سازمانهای تروریستی و یا...، به انحای مختلف عقوبت شدند؛ شاید دیر و زود شده باشد، اما تاوان پس داده و مجازات شدهاند؛ هر جا که بوده باشند.
درباره وسوسهگری اسرائیل، روشن است که بدیهیترین پیامد هر نوع اقدام نظامی آمریکا (ولو در حد نقطهزنی)، گرفتار شدن رژیم صهیونیستی است. اینگونه نیست که صهیونیستها تصور کنند (و تصور هم نمیکنند) که میتوانند فتنهای بینگیزند و در عین حال در حاشیه امن بمانند. پای آنها بیش از هر کس، گیر است و اولین و کاریترین ضربات را آنها خواهند خورد. و قطعا در آن صورت، تلآویو و حیفا و تاسیسات دیمونا را باید منهدمشده دید. این واقعیت در سطحی متفاوت، درباره اصطبل گاوهای شیرده دشمن در منطقه که دم چَک هم هستند، حتمیالوقوع است.
در اینجا فقط بهعنوان یک نمونه از هزاران، باید اظهارات «یوزی رابین» مدیر سابق برنامه موشکی را بازخوانی کرد که تیرماه ۱۳۹۴ در جمع فعالان نظامی و افسران نیروی هوایی آمریکا گفت «ایرانیها به خوبی در جریان تحولات موشکی هستند. آنها فاتح ۱۱۰ را برای شکست سامانههای موشکی ساختهاند و بهعنوان یک مهندس باید بگویم به خوبی کار کردهاند. با افزایش دقت این موشک، آنها حالا میتوانند یک بلوک شهری را نابود کنند. باورکردنی نیست: موشکهای بالستیک ایران در حجم بالا در حال تولید، ذخیره و حتی صادرات است. ایران نیازی به سلاح هستهای ندارد. آنها میتوانند با موشکهای ۲۰۰۰ کیلومتری نقطهزن، اسرائیل را فلج کنند. ایرانیها نشان دادند موشکهای قیام و قدر را انبار کردهاند».
خامسا از نگاه جمهوری اسلامی ایران، مدتهاست خط قرمزهای گذشته آمریکا بهخاطر گستاخیهایش فرو ریخته است. ایران، هواپیمای جاسوسی فوقمدرن «گلوبال هاوک» ارتش آمریکا را بهخاطر تجاوز به حریم هوایی خویش ساقط کرد، در حالی که همزمان میتوانست هواپیمای نظامی سرنشیندار را ساقط کند. این ضربه آن قدر با قاطعیت زده شد که ترامپ با وجود شوکزدگی و تحقیرشدگی، مجبور شد از ایران تشکر هم بکند. او اول تیر ۹۸ در جمع خبرنگاران گفت «در جریان حادثه پنجشنبه هفته گذشته که ایران به یک پهپاد آمریکایی در دریای عمان شلیک کرد، یک هواپیما با ۳۸ سرنشین نیز در تیررس ایران بوده، اما ایرانیها تصمیم گرفتند به آن هواپیما شلیک نکنند. این کار بسیار خردمندانه بود و ما بابت اینکه به هواپیمای (جاسوسی) سرنشیندار ما شلیک نکردند، از آنها متشکریم».
پس از جنایت ترور سردار در فرودگاه بغداد نیز، اگرچه انتقامهای اصلی و راهبردی سر جای خود با جدیت در حال پیگیری و تدارک است، اما بهعنوان یک سیلی، پایگاه نظامی عینالاسد، هدف ۱۳ موشک قدرتمند نقطهزن قرار گرفت و هیچ کاری هم از رادارها و سامانههای پدافندی آنها بر نیامد.
بیتردید، خط قرمز امکان ضربه به آمریکا شکسته است. ترامپ میداند عینالاسد، همان پایگاه به ظاهر امنی بود که او ۲۶ فوریه ۲۰۱۹ (۱۲ بهمن ۹۷) به هنگام سفر مخفیانه به عراق، به آنجا رفت؛ پایگاه نظامی مستحکم در شمال استان مرزی الانبار در غرب. این سفر، آنقدر تحقیرآمیز بود که ترامپ، چندین بار به تلخی از آن یاد کرد و گفت «هنگام فرود آمدن در عراق، تمام چراغهای هواپیما را پیش از فرود، به دلایل امنیتی خاموش کردند. فکر کنید! ما هفت تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم و نمیتوانیم با چراغهای روشن واردش شویم! چقدر بد است». او همچنین گفته بود «خیلی غمانگیز است که هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کنی، اما برای رفتن به آنجا ناچار باشی سفرت را تا این حد فوقالعاده مخفیانه نگه داری و هواپیماها(ی اسکورت) و بزرگترین تجهیزات جهان دور و برت باشند و هر کاری بکنی تا سالم به مقصد برسی. در این سفر نگران ریاستجمهوری و ملانیا بودم». ایران قدرتمند با موشکهای نقطهزن خود، همین پایگاه به ظاهر امن را در هم کوبید و اگر اراده میکرد، میتوانست همه نظامیان پنهانشده در زیرزمین آنجا را هم برای همیشه دفن کند.
اجمالا اینکه نیروهای نظامی توانمند ما، همواره حسب مأموریت، در هوشیاری و آمادگی کامل به سر میبرند و دستشان روی ماشه است. اما فضاسازی اخیر عمدتاً ناشی از دو موضوع قطعی است؛ یکی، پایان دوره تعلیق و معطلی و انتظار در برابر خدعه و بدعهدی غرب. و دوم، عزم جزم جمهوری اسلامی ایران و متحدان گستردهاش در چهار گوشه منطقه برای مجازات بانیان ترور شهیدان سلیمانی و ابومهدی و فخریزاده. رفتن ترامپ و آمدن بایدن و عملیات روانی پیرامون آن، کمترین تغییری در این دو تصمیم راهبردی و بازدارنده پدید نمیآورد.