۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶
کد خبر: ۶۷۴۸۷۳
بازخوانی زمینه‌ها و پیامد‌های قیام تاریخی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز؛

شهر به مدت ۷ ساعت آزاد شد!

شهر به مدت ۷ ساعت آزاد شد!
مردم پیکر شهید محمد تجلا را بالای دست گرفته و با فریاد لا‌اله الا الله، از مقابل مسجد قزلی شروع به حرکت کردند. جوانان پرشور و انقلابی، با آتش زدن سینماها، مشروب‌فروشی‌ها، مقر حزب رستاخیز و...و با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» خشم خود را نسبت به رژیم بروز دادند.
به گزارش خبرگزاری رسا، آنچه پیش‌رو دارید، روایتی است از حاشیه و متن قیام تاریخی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز که هم اینک در سالروز آن قرار داریم. این رویداد جزئی مهم از زنجیره اربعین‌هایی بود که نهایتاً به سقوط سلسله پهلوی منتهی گشت. امید آنکه تاریخ‌پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

آذربایجان، منشأ تحولات تاریخی ایران

آذربایجان منشأ و سرآغاز بسیاری از تحولات سرنوشت‌ساز در تاریخ سرزمین ایران بوده است. این ویژگی خصوصاً در دو قرن پیشین برجسته‌تر بوده و هر چه به انقلاب اسلامی نزدیک‌تر می‌شویم، این تأثیرگذاری و تعیین‌کنندگی ملموس‌تر می‌شود. جایگاه آذربایجان در حکومت صفویه و جنگ‌های بین ایران با امپراتوری عثمانی، همچنین نقش این خطه از خاک ایران در جنگ‌های بین ایران و روس به رهبری عباس‌میرزا و برجستگی آن در نهضت مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان، نمونه‌هایی از تاریخ‌سازی مردمان این دیار است. قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز در سالگرد چهلم قیام مردم قم علیه نظام ستمشاهی پهلوی- که آغازگر چهلم‎‌های سلسله‌وار در سراسر ایران بود- را بی‌شک می‌توان از کلیدی‌ترین وقایع منجر به انقلاب اسلامی ایران دانست.

جرقه‌های قیام ۲۹ بهمن تبریز

سال ۱۳۵۶، سال شتاب حرکت اسلامی مردم ایران بود. با روی کار آمدن کارتر و تغییر معادلات در فراسوی مرزها، با نفوذی که امریکایی‌ها بر رژیم پهلوی داشتند، شاه را وادار کردند که خواسته‌های آن‌ها را بپذیرد. سیاست فریبنده کارتر، ایجاد فضای باز سیاسی در کشور‌های زیر نفوذ آنان بود. در شرایطی که فضای باز سیاسی، زمینه برخی اعتراضات را فراهم آورده بود، شهادت آیت‌الله حاج سیدمصطفی خمینی اوضاع عمومی را برای ابراز خشم و انزجار عمومی مهیا ساخت. در ۱۲ آبان ۱۳۵۶ از طرف آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی‌طباطبایی با مجلس‌داری مرحوم حاج مهدی فهیمی و در مسجد آیت‌الله بادکوبه‌ای، مجلس بزرگداشتی از ساعت ۴ تا ۶ بعدازظهر منعقد شد. حضور گسترده مردم تبریز در این مراسم بزرگداشت، قوت قلبی برای آقای قاضی و مبارزان مسلمان بود و نشان از این داشت که مردم بدون توجه به فشار‌های رژیم در پی ابراز مخالفت خود با حکومت هستند. نقش دانشجویان - که همراه همیشگی آیت‌‎الله قاضی بودند- در این روز بسیار جالب توجه بود. آن‌ها اعلامیه‌های ضد رژیم را در آن مجلس پخش کردند و شب تعدادی از آن‌ها به اتهام پخش اعلامیه دستگیر شدند. (۱)

تبریز در آستانه قیام

به مناسبت بزرگداشت چهلم شهدای قم برخی از علما و روحانیون این شهر اعلامیه‌هایی منتشر کرده و از مردم خواستند اعتراضات خود را به صورت سراسری، در ۲۹ بهمن اعلام کنند. با تلاش آیت‌الله قاضی طباطبایی روز پنج‌شنبه ۲۷ بهمن اعلامیه‌ای به امضای ۱۱ تن از علما و روحانیون من‌جمله: آیت‌الله قاضی، آیت‌الله غروی، آیت‌الله قزلجه‌ای و آیت‌الله انگجی و... صادر شد. این اعلامیه از مردم تبریز می‌خواست روز شنبه ضمن تعطیل عمومی، از ساعت ۱۰ الی ۱۲ صبح در مسجد حاجی میرزا یوسف، برای سوگواری حضور یابند. تمام اقشار مختلف مردم، کارگران، بازاریان و دانشجویان در تدارک برگزاری چهلم شهدای قم بودند. در تقابل با فراخوان اعلامیه توسط روحانیون انقلابی «سیدکاظم شریعتمداری» طی اعلامیه‌ای مردم را به سکوت و آرامش دعوت کرد و نوشت: «هرگونه اظهار تشنج و تظاهرات زیانبار جایز نیست، لذا با تشکر از احساسات حقیقی مردم آذربایجان خصوصاً تبریز لازم است عموم مردم از این ساعت در منزل خود باشند و از فردا بازار را باز و مشغول زندگی آرام خود باشند.» (۲) ساواک از این اعلامیه، استفاده مورد نظر خود را کرده و با پخش آن در تمامی شهر تبریز، سعی در آرام کردن اوضاع داشت.

تبریز حماسه می‌آفریند

طلوع خورشید روز سرد زمستانی شنبه ۲۹ بهمن خبر از رخداد عظیمی داشت. همه چیز مهیای آن بود تا نام تبریز دوباره با عظمت در تاریخ ثبت شود. صبح روز شنبه ۲۹ بهمن، مردم تبریز برای برگزاری مراسم به طرف بازار حرکت کردند. عده‌ای از دانشجویان و مردم در مقابل مسجد گرد آمده بودند و اعلامیه مراسم «چهلم شهدای قم» را - که به در و دیوار زده بودند- مطالعه می‌کردند. دوره امتحان دانشجویان فرار رسیده بود، با این وجود اهتمام بیشتر دانشجویان مسلمان به برپایی مراسم چهلم شهدای قم مشهود بود. شهر حالت نیمه تعطیل پیدا کرده بود و مغازه‌ها بسته بودند.

ساعت ۹ صبح، مردم جهت شرکت در مراسم اربعین در مقابل مسجد تجمع کردند. هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد و آنان منتظر شروع برنامه بودند. «مشهدی محمد عرفان» خادم مسجد دستور داشت که به موقع در مسجد را باز کند. آیت‌الله قاضی او را در جریان این مراسم گذاشته بود، اما او نیز که حوالی ساعت ۹ به مقابل مسجد رسید، با اجتماع مردم و ممانعت نیرو‌های کلانتری بازار برای بازکردن مسجد مواجه شد! در این حال «سرگرد حق‌شناس» رئیس کلانتری ناحیه ۶ تبریز، دستور داد در مسجد را ببندند! او هنگامی که مجدداً به آن محل مراجعه کرد، دیده بود مردم همچنان در حال رفت و آمدند! این بار با لحن اهانت‌آمیزی گفت: «مگر من نگفته بودم در این طویله را ببندید!» مردم غیور که تاب تحمل اهانت به مسجد را نداشتند، حرکت او را بی‌جواب نگذاشتند. جوانی به نام «محمد تجلا» از میام جمعیت برخاست و در اعتراض به توهین سرگرد حق‌شناس (۳) سیلی محکمی به او نواخت و حق‌شناس نیز با شلیک گلوله به سینه «محمد تجلا» خروش مردم را - که زیر خاکستر اختناق دفن شده بود- شعله‌ور کرد!

آغاز حرکت مردم با پیکر شهید محمد تجلا

مردم جنازه شهید «تجلا» را بالای دست گرفته و با فریاد «لا اله‌الا الله...» از مقابل مسجد قزلی شروع به حرکت کردند. هر لحظه به تعداد جمعیت افزوده می‌شد. حرکت مردم به سمت مرکز شهر آغاز شد. جوانان پرشور و انقلابی با آتش زدن سینماها، مشروب‌فروشی‌ها و مقر حزب رستاخیز و بانک صادرات - که در اختیار بهایی‌ها بود- خشم خود را نسبت به رژیم بروز داده و با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» که تا قبل از واقعه ۲۹ بهمن، به صورت علنی سر داده نمی‌شد، خط قرمز‌ها را شکستند! تمام شهر دست به تظاهرات زد و نیرو‌های شهربانی، تاب و توان هیچ گونه مقابله‌ای را نداشتند. مردم در داخل بانک‌ها، عکس‌های شاه را که بر دیوار‌ها زده بودند، به پایین انداخته و زیر پا لگد کرده و می‌شکستند! شعار‌های مردم بسیار جالب بود: «یاشاسین خمینی (زنده باد خمینی)»، «صلوات»، «مرگ بر دیکتاتور»، «.. بو شاهی ایسته مورخ والسلام (این شاه را نمی‌خواهیم والسلام)» با وجود قهرآمیز بودن قیام مردم، نظم خاصی بر حرکت توفنده مردم حاکم بود.

هوشمندی عمومی مردم در تظاهرات ۲۹ بهمن

با دقت در فهرست اماکنی که در روز ۲۹ بهمن ۵۶ مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت، می‌توان به این نتیجه رسید که اماکن شخصی و مردمی مورد هجوم مردم قرار نگرفت و هدف آنان صرفاً انهدام نماد‌های حاکمیت بود. دانشجویان دانشگاه تبریز در برخی از نقاط، رهبری تظاهرات و ترغیب مردم را برای تهاجم به اماکنی همچون: سینماها، مشروب‌فروشی‌ها، ساختمان حزب رستاخیز و بانک صادرات بهائیان، به عهده داشتند. هم آنان مراقب بودند تا اموال عمومی و مردم، از خشم سرازیر شده تظاهرکنندگان در امان بمانند. به گفته شاهدان عینی مردم رغبتی به پول بانک‌ها نداشتند. در آن مقطع اسکناس هزار تومانی با عکس شاه، تازه چاپ شده بود که آن‌ها را آتش زدند، اما مردم هرگز به پول‌ها دست نزدند! آن روز تمام مغازه‌ها بسته بودند، ولی بانک‌ها، سینما‌ها و هر جای دیگری که باز بود، به منزله این بود که از رژیم حمایت کرده‌اند و هدف مردم این بود که از مظاهر دولتی و حمایت‌کنندگان از آن انتقام بگیرند. جوادی از مأموران ساواک، درباره این موضوع چنین اظهار نظر کرد: «در واقعه ۲۹ بهمن، موضوع دیگری جلب توجه نمود و آن عدم ایراد کوچک‌ترین خسارت به بازار تبریز بود و این موضوع مؤید این است که بین گردانندگان تظاهرات و بازاریان، احتمالاً همفکری و ارتباطی پنهان وجود داشته است!» (۴). در این قیام، به هیچ مدرسه یا مرکز فرهنگی آسیبی نرسید. اتومبیل‌های مردم در کنار خیابان‌ها سالم بود، ولی وسایل نقلیه دولتی و حزبی مورد حمله قرار گرفت.

عقب‌نشینی نیرو‌های شهربانی

از همان ساعت نخست حرکت مردم، نیرو‌های شهربانی از مقابل مردم گریختند و به داخل کلانتری‌ها پناه بردند. غیر از وحشت حاکم بر این نیروها، امکان محاصره شدن تعدادی از کلانتری‌ها توسط مردم، بازگشت نیرو‌های شهربانی را به مقر‌های خود تشدید می‌کرد و عملاً حدود ساعت ۹:۳۰ از طرف رئیس شهربانی به مأموران مستقر در شهر دستور داده شد به کلانتر‌های مربوطه مراجعه و به محافظت از آن‌ها بپردازند. (۵)

پیام شاه به مسئولان و ورود ارتش به شهر تبریز!

در ساعت ۱۲:۳۰ با دستور محمدرضا پهلوی، ارتش وارد شهر تبریز شد! به نیرو‌های تابع یگان‌های تیپ مرند و گردان مراغه، دستور داده شد تا در خیابان‌های اصلی شهر مستقر شوند. همچنین برای نمایش قدرت و به وحشت انداختن مردم بنا شد دستگاه تانک و نفربر مقابل استانداری و بانک ملی مرکزی بایستند. در پی این اقدامات، در ساعت ۱۶ جلسه‌ای با حضور مقامات، برای رسیدگی و ارزیابی قیام تشکیل شد. با مقاومت‌هایی که در پادگان تبریز برای سرکوبی مردم صورت گرفته بود، امکان استفاده از نیرو‌های این پادگان برای رژیم فراهم نشد. از این‌رو از پادگان‌های شهر عجب‌شیر، مراغه و مرند درخواست کمک کردند. آیت‌الله قاضی وقتی از عزیمت این نیرو‌ها اطلاع پیدا کرد، تلاش کرد هیجان‌های مردم را کنترل کند تا مبادا با ورود نیرو‌های تازه‌نفس، این قیام به یک قتل‌عام عمومی تبدیل شود. تظاهرات مردم از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۷:۳۰ ادامه داشت. از ساعت ۱۸ بعدازظهر، آرامشی نسبی برقرار شد و نیرو‌های رژیم به وسیله جرثقیل‌های ارتش، خودرو‌های سوخته را از خیابان‌ها جمع‌آوری کردند.

اولین واکنشی که رژیم پس از اعلام حکومت نظامی در تبریز نشان داد، آغاز موج دستگیری بعضی از مردم به ویژه دانشجویان مظنون به شرکت در قیام بود. شاه دستور داد مأمورانی که در پیش‌بینی و جلوگیری از واقعه قصور کرده‌اند، تنبیه شوند. برخی از دانشجویان دانشگاه تبریز که خود را در معرض بازداشت می‌دیدند، همان شب یا فردای روز ۲۹ بهمن از تبریز خارج شدند و به شهر‌های خود گریختند و تا مدتی در خفا به سر بردند.
آمار شهدا و مجروحان

در برخی از منابع رسمی رژیم، از جمله کیهان و روزنامه رستاخیز، تعداد شهدا را شش تا ۹ مورد ذکر کرده بودند. اکثر منابع تعداد مجروحان حادثه را ۱۲۵ نفر و شهدا را ۱۴ نفر ذکر کرده‌اند و گفته شده که در بیمارستان پهلوی، ۸۷ زخمی بستری شده بودند. (۶) بسیاری از مردم از ترس اینکه مجروحشان به دست ساواک بیفتد، از انتقال آنان به بیمارستان خودداری کردند. به دستور حضرت امام و توسط آیت‌الله قاضی‌طباطبایی و حجت‌الاسلام آقازاده به خانواده هر یک از شهدا و جانبازان، ۵۰ تا ۱۰۰۰ تومان کمک هزینه درمان پرداخت شد، چراکه مجروحان نمی‌توانستند برای مداوا به بیمارستان‌ها بروند. در مورد تعداد دستگیرشدگان، آمار و ارقامی بین ۵۰۴ تا ۶۰۸ نفر ذکر شده است.

واکنش شاه و وابستگان به حکومت به یک قیام

قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز زنگ خطر مجددی برای رژیم شاه بود. به دنبال این قیام، حکومت با تمام توان سعی کرد از هر راهی قیام مردم را خدشه‌دار و نهضت را از مسیر خود منحرف کند. به همین دلیل دستگاه تبلیغاتی رژیم، قیام مردم تبریز را به مارکسیست‌های اسلامی، کمونیست‌ها و بیگانگان که خارج از مرز وارد شده‌اند، نسبت داد! شاه در ۱۸ اسفند سخنرانی تندی کرد و در آن به رهبران مذهبی حمله نمود و در قسمتی از صحبت خود گفت: «سیاست حداکثر آزادی را ادامه خواهیم داد، زیرا ارکان این مملکت بر اساس انقلاب شاه و ملت، چنان قوی است که مظاهر واپسین اتحاد نامقدس سرخ و سیاه، نمی‌تواند به آن خلل وارد کند!» (۷)
مقامات امریکایی پس از قیام تبریز در مناسبت‌های گوناگون، حمایت کامل خود را از شاه اعلام می‌کردند. از جمله ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران، در مورد عدم لیاقت مردم ایران برای دادن آزادی‌های اجتماعی اظهار تأسف کرد: «به علت آزادی‌های اجتماعی در ایران، بالطبع در وقایع اخیر تبریز، مقامات انتظامی دخالت نکرده، تا جایی که متأسفانه در تظاهرات این شهر، خسارت‌های زیادی وارد آمده است!»

پیام رهبر انقلاب و مراجع عظام

امام خمینی (ره) در ۸ اسفند ۱۳۵۶ به مناسبت قیام ۲۹ بهمن تبریز پیامی صادر کردند که آکنده از مهر و لطف ایشان به مردم غیور این شهر بود: «سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز! درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد مرگ بر شاه، خط بطلان بر گزافه‌گویی‌های او کشیدند...». امام خمینی (ره) در این پیام خود نه به مردم آذربایجان بلکه به مردم ایران، پیروزی نهایی را نوید می‌دهند. (۸) آیات عظام: سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهاب‌الدین مرعشی‌نجفی و سیدعبدالله شیرازی در بیانیه‌های جداگانه، ضمن ابراز تأسف و تأثر شدید از ضرب و جرح و قتل عده‌ای از مردم مسلمان تبریز، دفاع از حریم اسلام را وظیفه هر فرد مسلمان دانستند و به مسئولان تذکر دادند مقابل خواسته‌های دینی و مذهبی و حقوق مشروعه ملت، نباید چنین عکس‌العملی نشان دهند.

بازتاب یک قیام

قیام گسترده مردم تبریز و قتل‌عام مردم این شهر، بازتاب وسیعی در سراسر ایران و محافل روحانی و غیر روحانی داشت. علاوه بر مراجع و آیات حوزه‌های علمیه، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، کنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز اعلامیه‌هایی صادر کردند. پس از قیام تبریز، دانشجویان مبارز ایرانی مقیم کشور‌های اروپایی و امریکا دست به افشاگری زدند. در امریکا جو حاکم چنان گرایش به شاه داشت که هیچ نشریه معتبری غیر از چند روزنامه محلی و کم‌تیراژ، حاضر به چاپ مطلب دانشجویان نشد! با این همه روزنامه واشنگتن‌پست چند مقاله را به اوضاع تبریز اختصاص داد. نیویورک‌تایمز نیز ضمن صحبت از ترَکی که رژیم برداشته، در روز‌های بعد تعداد کشته‌شدگان تبریز را از شش نفر به بالاتر از ۷۰ نفر رساند! دانشجویان مقیم اتریش مقارن سفر وزیر امورخارجه ایران - که به دعوت صدراعظم و رئیس‌جمهور اتریش به آن کشور رفته بود- در خارج از دانشگاه وین، دست به تظاهراتی زدند و شعار خود را «حمام خون در ایران» قرار دادند. آن‌ها می‌گفتند تعداد بسیار زیادی از مردم به خصوص از شهر تبریز ضمن تظاهرات، در زد و خورد‌هایی که با شهربانی صورت گرفت، کشته شده‌اند.

نتایج یک قیام

قیام ۲۹ بهمن تبریز به عنوان یکی از ریشه‌های اساسی انقلاب اسلامی ایران محسوب می‌شود. این قیام مجزا و مجرد از نهضت امام خمینی (ره)، معنی و مفهومی ندارد. نتایج قیام تبریز فصل مشترک حرکت مردم سراسر ایران است که باعث ترویج سنت چهلم‌ها در کشور شد و قیام مردمی را از شهری به شهر دیگر برد. آنچه حائز اهمیت است، رودررو قرار گرفتن مردم نه تنها با حکومت بلکه با اساس سلطنت و رژیم شاهنشاهی بود، به طوری که بعد از قیام مردم قم و تبریز، شعار «مرگ بر شاه» در بیشتر شهر‌های ایران داده می‌شد. مقبولیت و محبوبیت روزافزون زعامت سیاسی و مذهبی امام خمینی (ره) یعنی همان چیزی که رژیم را برای مقابله با آن به نشر مقاله توهین‌آمیز علیه امام وا داشت، امری بود که این قیام بار دیگر آن را به رخ همگان کشید. این قیام، پوچ بودن ادعای گسترش آزادی‌های مدنی محمدرضا پهلوی و حقوق‌بشر «کارتر» رئیس‌جمهور وقت امریکا را بیش از پیش نشان داد.

علما و روحانیون عید سال ۱۳۵۷ را تحریم نمودند و این شعر در سراسر ایران طنین افکند: «روزی که دگرگون شود احکام خدا، عید نداریم/ روزی که هزاران نفر از حق‌طلبان زیر شکنجه/ تبعید بود رهبر شایسته ما عید نداریم...». چهلم شهدای تبریز در شهر‌های متعددی برگزار شد، اما تظاهرات یزد برجستگی خاصی یافت. پس از این قیام، سخنرانان و خطیبان با بیان آتشین خود، ماجرای تبریز را با شرح و بسطی در خور توجه، در تمام شهر‌های ایران بیان می‌کردند و بدین ترتیب چهلم شهدا یکی پس از دیگری به مراسم‌های اعتراض‌آمیز گسترده‌تری تبدیل می‌شد. اعتراضاتی که نظام خودکامه پهلوی را در امواج سهمگین خود درهم شکست!

پی‌نوشت‌ها:

۱- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، ص ۱۴،
۲- آیت‌الله شریعتمداری به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول ۱۳۸۸، ص ۱۰۶،
۳- سرگرد مقصود حق‌شناس او که در شمار افسران بدنام شهر بود، پس از تصمیم مقامات رژیم به جابه‌جایی مسئولان شهر – که به دنبال حادثه ۲۹ بهمن صورت گرفت از تبریز به تهران منتقل شد و به معاونت کلانتری یوسف‌آباد منصوب گردید. بعد از انقلاب شناسایی و محاکمه و به اعدام محکوم شد.
۴- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، ص ۲۷،
۵- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، ص ۳۶،
۶- کیهان ۲/۱۲/۱۳۵۶، ص ۲،
۷- روزنامه رستاخیز ۹/۱۲/۱۳۵۶،
۸- صحیفه امام خمینی (ره) پیام به اهالی آذربایجان، جلد دوم، ص ۳۶
 
علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات