امام حسن مجتبی؛ الگوی نفاق ستیزی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، در زیارت جامعه کبیره، ما ائمه اطهار (ع) را صاحب عقلانیت کامل میدانیم و چنین توصیفشان میکنیم «ذَوِى النُّهَى وَ اُولِى الْحِجَى»(خِردمندان و فرزانگان). «النُّهى» جمع «النُّهیة»(النُّهْیَةُ: العقل، سمَّیت بذلك لأنّها تنهىِ عن القبیح» (لسان العرب، ج۱۵، ص۳۴۶))، به معناى عقل، شعور، فهم، عقل بازدارنده از زشتىها. و «الحِجى» : عقل، فطنت، خِرد، هوش، تیزهوشى، زیركى، بصیرت. اصل آن، «سِتر» به معناى پوشش است و از آن رو كه عقل، آدمى را از فساد و تباهى ، باز مى دارد و او را حفظ مى كند، به آن حِجى مى گویند.(همان، ج۱۴، ص۱۶۵- ۱۶۶) با این توضیح میتوان گفت عقل، داراى دو نقش در زندگى است: یكى، نهى از كارهاى ناشایست است كه بدین لحاظ، به آن «نُهى» گفته مىشود؛ و دیگرى، امر به كارهاى شایسته كه از این جهت، به آن «حِجى» مىگویند.
امام حسن (ع) که صلح را پذیرفت، مرد سیاست است، اما حیلهگری، نه! در زمان حکومت آنحضرت، هم مردم خستهاند، و هم خواص عارفِ دانا تعدادشان کم است. فرصت تربیتهای خصوصیِ ویژهی علوی نیز، آنچنان که باید پیش نیامد. آنهایی که امروز واقعاً با حضرت (ع) هستند، آن کسانیاند که در آن بیست و سه سال دوران رسول الله ساخته شدند، و امام مجتبی (ع) میداند که اینها را باید حفظ کرد و از هر کدامشان باید بُمبی ساخت که بتواند کاخ ظلم و طغیان را حداقل بلرزاند، اگر نگوییم منفجر کند.
خط مقابلِ امام هم، خط نفاق است و نه خط کفر. خطی که با امام حسن (ع) میجنگد، خط کفر صریح نیست. در مقابل خط کفر صریح، خیلی آسانتر میشود شعار درست کرد. اما خط نفاق، شعاربردار نیست، خیلی دشوار میشود در مقابلش شعار درست کرد تا مردم را دور آن شعار جمع کرد و طرف را کوبید. با ظرافت باید عمل کرد. معاویه هم حد و مرز نگه نمیدارد. لذا امام حسن (ع) نرمش قهرمانانه کرد. نرمشی که حاکی از کمال زورمندی و خونسردی و امید به آینده و تصمیم بر سازندگی آینده تاریخ بود.
برکات نرمش قهرمانانه
امام حسن (ع) توانست باطل بودن آن خط را روشن کند. از تحریف قرآن جلوگیری کند. چهره ی منوّر امیرالمؤمنین را نه فقط در آفاق جامعه آن روز، که در تمام طول تاریخ بشریّت تا این ساعت، ثبت کند و برجسته کند. از همه بالاتر، امام حسن (ع) توانست خط نفاق را افشا کند.
مبارزه با نفاق بسیار سخت و زمانبَر است، چون منافق میگوید من حقّم، در حالی که باطل است. میگوید من اسلامم، در حالی که کفر است. میگوید من انقلابیام، در حالی که ضد انقلاب است. هر چه شما بگویید تو ضد انقلابی، او خواهد گفت خودت ضد انقلابی، هرچه شما بگویید تو باطلی، او خواهد گفت خودت باطلی، پس به این سادگیها نمیشود بر او غلبه پیدا کرد. باید یک مقدار میدان به او داد تا بر اثر میدانی که پیدا کرده، چون ذاکر نیست، چون متوجه خدا نیست، خود را گم کند. وقتی خود را گم کرد، خود را افشا میکند، نشان میدهد که باطل است.
امام حسن (ع) با رقیبانِ کاخ نشینِ شامی این کار را کرد. با این صورت که مقداری دیرتر و دراز مدتتر، دیدتان را بزرگ کنید، از یک سال و دو سال و پنج سال بیرون بیایید و بروید در تاریخ، دنیا را با عرض و طول واقعیاش نگاه کنید، خواهید دید که امام حسن (ع) حکیمانهترین کار ممکن را انجام داد. این است نقش امام حسن (ع).
امام حسن(ع)؛ الگوی مبارزه با نفاق
امام حسن (ع) زمینهساز عاشورا بود. زمینهساز تداوم امامت در شیعه و در خاندان پیغمبر بود. نام امام مجتبی (ع) نام بسیار عزیز و پُرعظمتی است و لازم است ما بدانیم که افشای خط نفاق در مواردی به شیوه امام حسن (ع) است. و مبارزه در گلوگاهش، در مواردی، زنده به شیوه حسنی (ع)؛ اگرچه در مواردی هم زنده به شیوه حسینی (ع) است. ما باید بدانیم که انقلابی بودن یعنی همه راهها و شیوهها را در زمان خود و در هنگامه خود به کار بستن است.
امام حسن (ع) احساس میکند اکنون که نمیشود با معاویه جنگید و با جنگ رویاروی او را مغلوب کرد؛ اکنون که مردم عادت به عافیتطلبی کردهاند و حاضر نیستند در میدان جنگ حاضر بشوند، حالا که هوای نفس مردم، آنها را زبون و اسیر و مغلوب کرده است؛ باید مردم را تقویت کرد باید یک عدهی نیرومند و غالبِ بر نفْس و کسانی که توانسته باشند نفْس خود را شکست بدهند و بر نفْس خود غلبه پیدا کنند، تربیت کرد و ساخت، آنگاه آنها را مثل گلولهای به طرف معاویهها و دیگر چهرههای ننگین پرتاب کرد و آنها را ساقط کرد. این حقیقت را امام حسن (ع) احساس کرد؛ لذا جنگ را ختم کرد، آتشبس را پذیرفت. البته در همین کار هم هزاران شیوه مدبرانه به کار برد و ماجرا را کاملاً به سود حقیقت، یعنی به سود جبهه حق خود تمام کرد؛ یعنی چهرهی دوستان خود را پوشاند. شمشیرها را از دست آنها نگرفت - اشتباه نکنید - تصمیمهای آنها را متزلزل نکرد، بلکه میدانشان را عوض کرد. به آنها تفهیم کرد که با معاویه در میدان بارز و آشکار نمیشود جنگید؛ بروید پشت پرده.
امام حسن (ع) صحنه مبارزه را عوض کرد. شمشیرها را تیزتر کرد. دلها را مالامال از خصومت و کینهی با ضد انقلاب یعنی با معاویه کرد؛ نه باشخص معاویه، که با راه معاویه؛ و نه با شام، که با هر سرزمینی که در آن خدا عبادت نشود؛ و نه با شرک جلی، که با شرک خفی. یعنی آن سَمّی که در ظاهری بسیار فریبنده و زیبا و شیرین و خوشطعم در حلق انسانها افکنده میشود.
انقلاب اسلامی؛ ثمره مبارک راهبرد نرمش قهرمانه
اما ظرافت راهبرد نرمش قهرمانه در اینجا است که بنا نیست امام حسن (ع) به همه مردم بگوید که منظور ما این است که علیه معاویه یک مبارزه مخفی شروع کنیم. نمیتواند بگوید. اما برادرش امام حسین صلوات الله علیه میفهمد، چون حجت خداست. وقتی کوفیها آمدند پیش امام حسین (ع) و عرض کردند که یابن رسول الله، یابن امیرالمؤمنین! برادرتان حاضر نیست بیاید، شما بیاید برگردیم کوفه و از نو جنگ را شروع کنیم. حضرت فرمودند: «لَقَد صَدَقَ اَبومٌحَمّدٍ.»(اخبار الطوال دینوری، ج1، ص221)- حضرت ابی محمد -که کنیه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه ابومحمد است - درست فرمودند-. «فَلیَکُن کُلُّ واحِدٍ مِنکُم حِلساً مِن اَحلاسِ بُیوتِهِ.» بروید خانههایتان، نگذارید دشمن شما را بشناسد. نگذارید دشمن بر شما دست بیابد. خودتان را خوب بسازید. آن وقتی که دشمن دیگر نمیتواند با یک دست و دو دست شما را بگیرد و میان دو سنگ آسیا خرد کند، آن وقت بیرون بیایید. یعنی به خود برگردید، اول خویشتنسازی کنید و بعد جمعسازی کنید. اول خودتان را نیرومند کنید، پیراهنی از فکر اصیل اسلامی و زرهی از قرآن واقعی و راستین بر تن بپوشید، بعد بروید به میدان مبارزه با دشمن قرآن. اما قبل از آن که در مقابل او ظاهر بشوید، قبل از آن که او بداند شما هستید، ضربه را به او وارد کنید! و شیعه گوش کرد و فهمید./9314/
حجت الاسلام عبدالله محمدی