نگاهی به گفتمان سازش و آدرس های انحرافی
حجت الاسلام علی گودرزی رئیس مدیر ستاد ملی برنامه جمعیت قرارگاه قرب بقیه الله (عج)در یادداشتی گفت: در مورد انتشار صوت آقای ظریف از شبکهی سعودی ایران اینتر نشنال تحلیلهای مختلفی ارائه شده است؛ ایجادغفلت از مذاکرات وین، قرارگرفتن در صدر اخبار انتخاباتی و باز خوردگرفتن از جامعه، زمینهسازی برای ورود یک چهرهی جدید برای امتداد جریان سازشکار، تحریف و تخریب قهرمان ملی با طرح دوگانه میدان- دیپلماسی که در حقیقت همان دوگانههای تحریم- مذاکره و جنگ- صلح است.
غفلت ذهن مخاطبان با محتوای حساب شدۀ گفتگو
به نظر میرسد این اقدام دارای دو لایه است که در تحلیلهای ذکر شده فقط به لایهی اول پرداخته شده است و از لایهی دوم که کامل کنندهی تحلیلهای لایهی اول است غفلت شده است، علت این غفلت هم جهتدار کردن ذهن مخاطبان با محتوای حساب شدۀ گفتگو است؛ در واقع تحلیلها مبتنی بر اظهارات جناب ظریف است. درست است که خبر این صوت موجب غفلت از مذاکرات وین شد و یا توانستند در صدر اخبار انتخاباتی قرار گیرند ولی میتوانستند کمی نزدیکتر انتخابات بهرهبرداری بیشتری کنند و یا بعید است از امکان ایجاد سیل اعتراضات عوام و خواص را در حمله به شخصیت بزرگی همچون شهید بزرگ، قهرمان همیشگی ملّت ایران؛ شهید حاج قاسم سلیمانی بیاطلاع بوده باشند. پس علت هزینهی سنگین انتحار جناب ظریف چه بود؟! چرا در این زمان این صوت منتشر شد؟!
علت این اقدام انتحاری جناب ظریف در واقع تنها راه نجات حفظ و بقاء هویت و گفتمان سازش جریان غربگرا در ایران بود؛دو واقعهی مهم، پایههای اساسی دوگانههای «تحریم- مذاکره»، «صلح- جنگ» آنان را زیر سؤال برد؛ توافق نامه ۲۵سالهی ایران- چین«به عنوان یک توافق خوب برای رفع تحریمها» و پاسخ جبهه مقاومت در برابر شیطنتهای رژیم صهیونسیتی در تأسیسات هستهای حامی اصلیشان ؛ اصابت موشک به نزدیکی دیمونا(تأسیسات هستهای رژیم اشغالگر) «به خط افتادن موجودیت رژیم در برابر کوچکترین خطای امنیتی- دفاعی»
این دو حادثهی مهم به خصوص حادثهی دوم؛ حمایت جبههی مقاومت از اصلیترین حامیشان یعنی ایران باعث شد که گزینهی جنگ بالکل سایهی خود را از معادلات ذهنی و سیاسی داخل و خارج، حذف شود، این یعنی از بین رفتن اساس گفتمان سازشکار در کشور که برای مذاکره با استکبار دو بهانه داشتند؛ رفع تحریم، رفع سایهی جنگ.
اجماع جبهۀ مقاومت را برای حذف همیشگی رژیم اشغالگر قدس
در حقیقت در عمل پایهی اول گفتمان آنها یعنی مذاکره برای رفع تحریم، با توافقنامه همکاری ایران و چین، زده شد، با توجه با اینکه این قرارداد بدون هیچگونه شرطی از سوی چین مانند؛ محدودیتهای هستهای، موشکی و حضور فعال در منطقه برای دفع خطرات امنیتی- دفاعی و... منعقد گردید و این دارای پیامهای بسیاری بود. پایهی دوم دوگانهی آنها که هشدار نسبت به سایهی جنگ بود با اقدام جبههی مقاومت علیه مرکز حیاتی اسرائیل (دیمونا) نیز ضربه اساسی خورد.
این اقدام جبههی مقاومت آنچنان بزرگ بود که دریافت پیامهای مهم آن میتواند اجماع جبهۀ مقاومت را برای حذف همیشگی رژیم اشغالگر قدس در پی داشته باشد.
همانطور که ماجرای هواپیمای اکراینی باعث شد عظمت شکسته شدن هیمنۀ آمریکا به موضوع فرعی تبدیل شود، ماجرای صوت جناب ظریف توانست عظمت حملهی مستقیم به اسرائیل توسط جبههی مقاومت را به موضوعی حاشیهای تبدیل کند، بنابراین هم هواپیمای اکراینی و هم این صوت مانع شنیدن صدای سیلی محکمی که جرأت کوچکترین دست ازپا خطاکردن را از آمریکا و اسرائیل را گرفت، شنیده شود. این ممانعت از دیدن عظمت اقدام جبههی مقاومت علیه اسرائیل باید در یک صدای بزرگ دیگر گم میشد و آن در شرایط فعلی، غیر از پرچمدار میدان گفتمان سازش یعنی جناب ظریف برنمیآمد.
صوت ظریف میبایست شکست گفتمان و دوگانههایش را به آدرسی غلط حواله میکرد و چه آدرسی بهتر از پرچمدار میدان گفتمان مقاومت
صوت ظریف برای دفاع تمام قد از پرچمداری خود در میدان گفتمان سازش وارد عمل شد، این صوت میبایست این شکست گفتمان و دوگانههایش را به آدرسی غلط حواله میکرد و چه آدرسی بهتر از پرچمدار میدان گفتمان مقاومت که حتی اشاره به نام ایشان میتوانست موجی از اعتراضات را برای دفاع از مرد همۀ میدانهای گفتمان مقاومت به پا کند و صوت نیز به مقصد خود یعنی فرعی شدن موضوع اصلی برسد. اقدام به موقع جبههی مقاومت که دیگر حالا طاقت مزاحمت برای حامی اصلی خود یعنی ایران را ندارند باعث شد یک عظمت زیبا خلق شود؛ برادران سنی ما در باریکهی غزه که شهیدالقدس(حاج قاسم) دست آنها را در برابر رژیم ظالم و غاصب اسرائیل در کرده بود، اینک به جانبداری از ایران، علاوه بر اخطار به دیمونا، با اصابت دهها موشک، خواب آرام صهیونیسم را ربود.
حالا این بار این برادران سنیمان از قدس بودند که برای اثبات برادری خود، به نیابت از ما به اسرائیل حمله میکردند. دشمن این پیام را دریافت که اگر غلطی از آنها سر بزند، جبههی مقاومت در اقصی نقاط عالم با آنان درگیر خواهدشد و این یعنی از بین بردن ارادهی هرگونه تخیل اقدام نظامی برای دشمن؛بنابراین صوت جناب ظریف میبایست اصول اساسی گفتمان و هویتشان را احیاء میکرد.
تاریخ شفاهی را باید بگونهای دیگر تغییر میدادند.
آنها میبایست ماهیت تفکر خود را در بین ملت و تاریخ این مملکت نجات میدادند، آری تاریخ شفاهی را باید بگونهای دیگر تغییر میدادند تا در تاریخ اینگونه ثبت نگردد که هزینۀ مقاومت در برابر هزینۀ سازش بسیار بسیار کمتر و دارای دستاوردهایی بسیار بسیار بیشتر است.
تاریخ شفاهی را باید بگونهای دیگر تغییر میدادند که هزینۀ مقاومت در برابر هزینۀ سازش بسیار کمتر و دارای دستاوردهایی بسیار بیشتر است.
آری در زمانی که آرام آرام در مکالمات روزمره مردم این حقایق در حال تبدیل شدن به یک درک عمیق از اقدامات گفتمان انقلاب میشد و ظرفیت فکری ملت ایران در حال ارتقاء یافتن بود، ناگاه صوت وزیر امورخارجه به روشی تأمل برانگیز صدر همهی اخبار قرار گرفت و ذهنها را از سمت آن عظمت و دستاوردهای مهم به سمت دیگر منحرف کرد و مجدد دوگانهی گفتمان خود را با دو واژهی جدید میدان- دیپلماسی زنده شد.
در صورتی که نه تنها جناب ظریف بلکه همهی همفکرانش میدانند که خود ظریف یک میداندار است؛ میداندار گفتمان سازش و باز هم خوب میدانند که شهید القدس میداندار گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان شامل همهی عرصههای سیاست و فرهنگ و اقتصاد و امنیت و دفاعی. همانطور که دیپلماسی آمریکایی است که حضور همه جانبه آمریکا را در منطقه غرب آسیا و مناطق دیگر جهان رسمی و منطقی میکند و اما مکتب شهیدالقدس آنچنان عظمت دارد که هرچقدر هم دشمن بخواهد با استفاده از این اصوات مانع تحقق آرمانها و اهداف انقلاب شود نخواهد توانست و انشاءالله امسال روز قدس با ابتکارات دیگری دیدنیتر خواهد شد...