۰۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۴
کد خبر: ۶۸۱۲۱۹
یادداشت؛

ولایتمداری در سیره حمزه سیدالشهدا و عبدالعظیم حسنی

ولایتمداری در سیره حمزه سیدالشهدا و عبدالعظیم حسنی
این دو ولی الهی که ولایتمداری، و اطاعت پذیری محض خویش  را نسبت به صاحبان ولایت کبری تا ابد بعنوان الگوی کامل برای عالمیان، عند الله تعالی ثبت نمودند.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام سید طالب موسوی ملکی استاد حوزه علمیه طی یادداشتی به ولایتمداری و ولایت پذیری حضرت حمزه سیدالشهدا و حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام پرداخت.

حضرت حمزه علاوه بر عموی نسبی بودن، برادر رضاعی حضرت ختمی مرتبت نیز بوده است و بانویی بنام ثویبه به هر دو بزرگوار  در ایام خرد سالی شیر داده بود و این اخوت رضاعی بین آن دو بزرگوارمنافاتی با بعضی اخبار که حضرت حمزه را پنج سال بزرگتر معرفی کرده اند، ندارد و با شیر دهی بانو حلیمه سعدیه نیز منافات ندارد چرا که؛ حضرت ختمی مرتبت دائما در دامن حلمیه سعدیه نبوده است. آنچه مهم است عظمت مقام معنوی واجتماعی حضرت حمزه(سلام الله علیه) است  که از سخنان گوهر بار حضرت خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلم) که در منزلت عموی جلیل القدر خویش درهنگام رؤیت جسد مطهر عموی شهیدش گریست و عبای مبارک خود را روی جسد مطهر پوشاند تا خواهرش حضرت صفیه جسد مطهر مثله شده برادرش را بدین حال نبیند. پیامبر در کنار جسد پاک عمویش نداء سرداد "یا حمزه یا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله یا فاعل الخیرات یا کاشف الکربات" و حضرت امیرالمومنین و حضرت فاطمه کبری(سلام الله علیهما) و خواهر بزرگوارش صفیه بر او گریستند و این برای عظمت مقام رفیع عموی شهیدش بود نه بخاطر نسبت فامیلی با حضرت حمزه سیدالشهدا سلام الله علیه؛ اگر فامیل بودن در این امور دخیل بود چرا برای ابو لهب عمویش سوره مبارکه" تبت"نازل شد.

 عموی شهیدش را همراه با حضرت مولی الموحدین(سلام الله علیهما) چنین مدح می نماید" خیر إخوانی علی( علیه السلام)وخیرأعمامی حمزه(علیه السلام)". در فضلیت زیارت عموی با وفایش فرمودند" هر که زیارت کند مرا وزیارت نکند عمویم حمزه را به من جفا کرده و موارد متعدد دیگر که وعاظ محترم طبق مدارک معتبر نقل کرده اند. این مدح وستایش از لسان الهی ماینطق عن الهوی ، واقعا محیر العقول است. (اللهم ارزقنا زیارته فی الدنیا وشفاعته فی الآخرة ) .

 حضرت عبد العظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابیطالب (سلام الله علیهم أجمعین) که با چهار واسطه به جد  مکرم خویش حضرت امام ابی محمد الحسن بن علی المرتضی منسوب است، لذا حضرتش به سید عبد العظیم حسنی معروف شده است . ایشان در محضر عرشی حضرت امام جواد وحضرت امام هادی (سلام الله علیهما) پرورش یافت و از اعاظم محدثین وفقهاء عصر خویش گشت و بحدی منزلت علمی و معنوی در نزد حضرت امام هادی (سلام الله علیه)  یافته بود که حضرتش خطاب به أبي حمادالرازی بعداز جواب دادن به سؤالاتش چنین فرمودند" هروقت مشکل شد بر تو از امور دینت از عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی سؤال نما واز طرف من به او سلام رسان"  مطلب شایان ذکر این است که حضرت فقط در مشکلات احکام شرعی ابی حماد را  خطاب قرار نداد بلکه در تمام امور دینی اعم از معقولات ومنقولات، رجال ،درایه،تفسیر قرآن کریم، اخلاق اسلامی، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام، سیاست اسلامی، نحوه برخورد با خلفاء و فرمانداران ظالم با قیام مسلحانه یا با تقیه وترویج مخفی دین مبین اسلام خطاب قرار داده است، بعبارتی امام او را تام الاختیار در امور دین می داند واین حاکی از مقام محیر العقول بودن حضرت عبدالعظیم است گرچه؛ بعضی از حضرات معصومین شبیه این فرمایش را نسبت به بعضی از صحابه خاص خویش داشتند ولی هیچ وقت به این جامعیت نبوده است.

زرارةبن أعین أعلم الناس بود  فقط در فقه(فهم) احکام شرعیه و فقط هشام بن حکم تنهادر علم کلام و عقاید أعلم  الناس بود و یا در حفظ احادیث سری ومخفی، یونس بن عبد الرحمان  اعلم الناس بود. با این بیان متوجه می شویم ایشان از بسیاری از امام زادگان جلیل القدر ( سلام الله علیهم ) مقام بسیار رفیع دارند. ثواب زیارت قبر شریف آن حضرت در شهر ری امید ثواب زیارت مرقد مطهر حضرت ابی عبدالله الحسین (سلام الله علیه) را دارد که مدرک این سخن در روایتی با سند معتبر در  کلیات مفاتیح الجنان در باب فضلیت زیارت آن بزرگوار ذکر شده است، این بزرگوار مانند بیشتر امامزدگان  زیارت مخصوصه ندارد ولی مرحوم فخر المحققین آقا جمال الدین زیارتنامه ای را برای حضرتش مناسب دانسته که در مفاتیح الجنان ذکر شده ودر حرم مطهرش با آن زیارتنامه به ایشان توسل می نمایند. اطاعت محض از ولی وحجت الهی زمان خویش و فضائل اخلاقی ومعنوی بسیاری این عالم و زاهد بزرگوار را جزء گروه مقربین درگاه الهی قرار داده است.

ولایتمداری در سیره حمزه سیدالشهدا و عبدالعظیم حسنی

بعد از پرداختن به شناخت مختصری از این دو ولی الهی که ولایتمداری، و اطاعت پذیری محض خویش را نسبت به صاحبان ولایت کبری کلیه الهیه(سلام الله علیهم أجمعبن) تا ابد بعنوان الگوی کامل برای عالمیان ، عند الله تعالی ثبت نمودند؛ ورود به اصل بحث می نماییم. بحث ولایتمداری و اطاعت محض از صاحبان اصلی ولایت تکوینییه وتشریعیه الهیه که حضرات چهارده معصوم وجه الهی (صلوات الله علیهم أجمعین) می باشند، فرد مطیع را به درجاتی از کمالات انسانی وقرب الهی می رساند که خودش در طول ولایت آن حضرات و در حد ظرفیت خود صاحب ولایت نسبی می شود و راهنمای مردم به سعادت دنیویه واخرویه می گردد. در نقطه مقابل هر فرد یا گروهی با او مخالفت کنند  نام منحوس آنها در تاریخ ثبت می شود ولی در قسمت زباله دان تاریخ نه در قسمت گلستان تاریخ ؛ هر که می خواهد باشد از ابولهب ها گرفته تا ابوسفیان، از معاویه ها ویزیدها گرفته تا رضا خان ها و صدام هاو بنی صدرها ورجوی ها و داعش ها، این سنت تخلف ناپذیر الهی است.

وعده های الهی بارها در طول تاریخ بطور معجزه آسا  محقق شده است و این ولایت فقیه که ولایت تشریعیه الهیه است یکی از آن وعده هاست که بحمدلله سال ها است که محقق شده وبه اذن خداوند ورسول اعظمش و امام معصوم حجت اکبرش در زمان غیبت کبری فقط به فردی که  به فرمایش امام حسن عسگری (سلام الله علیه)متصف به اوصاف" من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ،حافظا لدینه ، مخالفا لهواه ، مطیعا لأمر مولاه ، فللعوام أن یقلدوه و ذلک لایکون الا بعض فقهاء الشیعة لا جمیعهم "می باشد  تفویض شده است. لذا هر فقیهی  اگرچه اعلم در احکام باشد لیاقت چنین مقامی را ندارد. مضافاً به اینکه  رابطه رهبری جامعه با اعلمیت عموم خصوص من وجه است ولازم نیست رهبر فقیه اعلم باشد.

 مرحوم امام (قدس سره)نظر شریفشان این بود که برای رهبری مجتهد بودن شرط است نه اعلم بودن و آیت الله بهجت (قدس سره) نیز همین نظر را دارند که مضمون  فرمایش ایشان این است که چه بسا مجتهدی اعلم نباشد ولی توانایی رهبری جامعه را داشته باشد وجه بسا مجتهد اعلم که توانایی رهبری جامعه را ندارد لذا هیچ بهانه ای برای تمرد وسرپیچی از فرامین و دستور ات رهبر معظم نداریم . همچنین اینکه فقیه باید عالم بزمانه باشد و در این باب  فقهی هیچ فردی در زمان غیبت اعلم از رهبر معظم نیست واطاعت او در امور سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... که در محوریت حکومت اند، بر مقلدین محترم سائر مراجع واجب است. مخالفان جاهل بدانند اگر با دست مجروح رهبر عزیز انقلاب بیعت نکنند  باید  با پای حجاج های خونریز جهان بیعت کنند. حکم رهبر معظم نه تنها بر ملت شریف ایران نافذ است بلکه بر  تمام انسان های آزادیخواه هرچندکافر باشند حجت است.

ارسال نظرات