نیروی انتظامی، سعه صدر و امنیت
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مهمترین و باارزش ترین نیاز هر جامعه انسانی بهرمندی از عنصر آرامش است، در طول تاریخ بشریت سعی کرده با فراهم کردن اسباب مختلف وسیله آسایش و آرامش خود را فراهم کند، بسیاری از اکتشافات و اختراعات بشر نیز از عهد پارسنگی تا به امروز حول همین محور می چرخد، دین اسلام و پیام آور راستین آن نیز در گفتار و رفتار خود بدان اشاره کرده اند، در روایتی چنین ذکر شده است که امنیت و سلامتی دو نعمتی است که قدر آن دانسته نمی شود تا آن هنگام که از دست داده شود.
سیزده مهر یک هزارو چهارصد شمسی که به روز نیروی انتظامی نامگذاری شده، مقارن با رحلت جانگذار پیامبر اسلام منادی امنیت و صلح گشته است، به همین خاطر در یادداشتی با موضوع امنیت در سیره پیامبر و جانشین بلافصل او امیرالمومنین علیه السلام اشاره می کنیم.
نیروی انتظامی مقوله ای است که از ابتدای خلقت در شکل و نام های مختلف بروز و ظهور داشته است مثلا با جستجویی ساده در تاریخ اسلام مشاهده می شود که پیامبر در عقبه دوم با گروهی از اهالی مدینه پیمان هایی بستند که از آن جمله پیمان وفاداری و حفظ جان پیامبر می باشد، با این نظر حاضرین در عقبه ثانی، نیروی انتظامی بودند که پیمان بستند تا سرحد جان از پیامبر اسلام دفاع کنند.
در سیره امیرالمومنین نیز گروهی با نام شرطة الخمیس نقش نیروهای نظامی و البته محافظین خاص حضرت را ایفا می کنند، و البته تشکیل حکومت از طرف پیامبر و امیرالمومنین یک وجه آن تامین امنیت دنیای اسلام و دفاع از حریم مسلمانان بود.
اگر تاریخ هجرت پیامبر از سال های نخستین تا پایان سال دهم را کنکاش نماییم، در سال های ابتدایی هجرت با وجود پیمان صلح بین مسلمانان و یهودیان یثرب، اما هر از چند گاهی تعرضی از جانب یهود برعلیه مسلمانان شکل می گرفت اما رفته رفته با قدرت یافتن نیروی نظامی اسلام، چنان امنیت و آرامشی به شهر برمی گردد که پس از آن کمتر مزاحمتی از سمت آنان برعلیه هیچ مسلمانی شاهد نیستیم، همچنین در سال های نخستین تقریباً هر سال کفار قریش مکی جنگی را برعلیه مسلمانان مدینه ترتیب می دادند اما با قدرت نظامی نیروی اسلام کار به جایی کشیده می شود که مسلمانان بدون سلاح جنگی سه روز در مکه و بیت الله الحرام به زیارت می پردازند و در سال هشتم هجرت مسلمانان در سایه اقتدار نیروی نظامی و البته ایمان به خدا شهر مکه و قریش تا بن دندان مسلح را بدون درگیری فتح می کنند، قطعاً این نمونه ای از اقتدار نیروی نظامی اسلام بود که در سایه آن امنیت و آرامش را برای شهر و دیار مسلمانان به ارمغان آورده بود.
اما در ادامه باید آثار امنیت را نیز بررسی کرد، چرا که گاهی نیروی نظامی قدرتمندی مثل نیروی نظامی ساسانیان را در تاریخ مشاهده می کنیم که در برابر نیروهای اندک مسلمانان شکست خورده، جای سوال اینجاست که آیا نیروی مقتدر نظامی صرف کافی است یا این نیروی نظامی ویژگی باید داشته باشد تا امنیت و آرامش را بدست بیاورد؟
هنگامی که پیامبر و مسلمانان به مدینه هجرت کردند، شاید به جرأت بتوان گفت تمامی عرب بر ضد آنان قیام کردند به گونه ای که مسلمانان ناچار بودند شب ها نیز سلاح را از خود دور نکنند، این وضعیت برمسلمانان ناگوار آمده و برخی به صراحت بیان می کردند آیا زمانی فرا می رسد که در آسایش و امنیت به سر ببریم؟ در این هنگام آیه 55 سوره نور نازل شد" وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ"
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
براساس شأن نزول و تفسیرآیه به مسلمانان بشارت داده شدکه چنین روزی محقق خواهد شد، روزی که جامعه با ضریب امنیت بالا به وجود خواهد آمد و مسلمانان جز خداوند را عبادت نخواهند کرد، از این آیه می توان برداشت کرد که امنیت در سایه ایمان به وجود خواهد آمد و همچنین امنیت می تواند زمینه ساز جامعه ایمانی قرار گیرد، پس یکی از چیزهایی هم که به پیروزی مسلمانان بر سپاه عظیم ساسانی کمک کرد تا مسلمانان بر ساسانیان غلبه کنند ایمان آنها به خداوند و شهادت بوده است و نه اینکه صرفاً آن ها قهرمانان توصیف ناپذیر باشند.
از دیگر آثار امنیت می توان به آسودگی در معیشت، سیرو سفر نام برد چنانکه خداوند می فرماید الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف، این آیه گویای کسب معاش و رزق و روزی بندگان در سایه امنیت است، روزگاری قبایل اعراب در تنگناها حتی به برادران خود نیز رحم نمی کردند اما با پیوستن به اسلام و منعقد شدن پیمان نامه ها بین اعراب بادیه نشین و پیامبر اسلام این امنیت برای همگان به وجود آمد، مسلمانان زن و مرد می توانستند به راحتی و با خیالی آسوده به سفر حج و سفرهای تجاری خود بپردازند.
امنیت در اسلام به عنوان یک ارزش معرفی شده است، تا بدان حد که خداوند خودش را در ردیف امنیت سازان معرفی و در سوره حشر خود را ملقب به این صفت کرده است، ذیل آیه "لا اله الا هو الملک اقدوس السلام المومن" در تفسیر المیزان جلد 19 آمده است مومن کسی است که به تو امنیت بدهدو تو را در امان خود حفظ کند، لذا خداوند خودش را مومن خطاب مب کند، همچنین در خطبه 235 نهج البلاغه می فرمایند: کسی در امنیت است که در پناه خداوند باشد.
امیرالمومنین نیز به عنوان جانشین بلافصل پیامبر، امنیت را به عنوان رکن اساسی جامعه و نعمتی الهی بیان فرمودند، چنانکه در روایات از حضرت وارد شده است" نعمتی گواراتر از امنیت نیست" آن حضرت امنیت را نعمت خدا و باعث آسایش و آرامش می دانند، در دیدگاه امام علی علیه السلام امنیت از اساسی ترین و عمومی ترین نیاز بشریت است، در سخنی می فرمایند" رفاه زندگی در امنیت است" بنابراین از مهم ترین اهداف نظام اسلامی تامین امنیت شهروندان جامعه است.
حضرت امیرالمومنین در خطبه 131 نهج البلاغه می فرماید: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ.
بار خدايا، تو مى دانى، كه آن كارها كه از ما سر زد، نه براى همچشمى بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستيم از اين دنياى ناچيز چيزى افزون به چنگ آوريم. بلكه مى خواستيم نشانه هاى دين تو را كه دگرگون شده بود بازگردانيم و بلاد تو را اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده ات در امان مانند و آن حدود كه مقرر داشته اى، جارى گردد.
امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه چهار مطلب مهم را بیان کردند که از آن جمله امنیت است، امام حکومت را به عنوان یک متاع نمی بیند بلکه آن را ابزاری برای برقراری امنیت و بازستاندن حق مظلوم از ظالم می پندارد.
آنگاه که امیرالمومنین کفش خود را وصله می زد از ابن عباس ارزش کفشش را پرسید، او گفت هیچ ارزش مالی ندارد، امام فرمود: فرماندهی بر شما (حکومتداری) از این هم برای من بی ارزش تر است مگر اینکه بواسطه فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم حق را برقرار سازم و باطل را از میان بردارم، برقراری حق و برداشتن باطل و به تعبیری امنیت دستور بسیار مهمی است که امیرالمومنین و شخص پیامبر بارها به فرماندهان و فرمانداران خود در اقصی نقاط دولت اسلامی گوشزد می کردند.
اما در پایان این یادداشت باید نوشت آنچه که بیشتر از همه چیز در عصر پیامبر و امیرالمومنین امنیت را برقرار می کرد، خوش رفتاری و اخلاق حسنه معصومین بود تا آنجایی که در سایه محبت مردم مطیع و گوش به فرمان حضرات معصومین می شدند، نیروی انتظامی ما در سایه اقتدار نظامی، اعتقاد به خدا و دستورات اهل بیت علیهم السلام و محبت می توانند بر دل ها چیره شده و امنیت را در جامعه برقرار سازند، البته که در این سال ها شاهد این نوع برخورد با مردم از طرف نیروی مقتدر نظامی جمهوری اسلامی بوده ایم، با اعتقاد به خدا در مقابل اشرار با همۀ توان ایستادگی می کنند و گاهی عاقبت امور آن ها به شهادت در راه خدا و دفاع از مظلوم ختم می شود و در مقابل افراد ناآگاه با سعه صبر برخورد کرده و امنیت را به جامعه هدیه می دهند.
حمیدرضا شاکر