مردانگی که پای افرا به رگبار بسته شد!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،در ایام اخیر ، سریالی با نام «اَفرا» در شبکه ملی نمایش داده شد.سریالی که توجَّه مخاطبان رو به خود جلب کرد. در سریال نکات مثبت متعددی هم در نظر گرفته شد؛ مثل فیلم برداری مناسب ، ایجاد جذابیت و هیجان ، پرداختن به مشکلات محیط بانی ، و شکار حیوانات در حال انقراض در کشور.
فیلمنامه هرچند توانست مخاطب را برای مدَّت طولانی در کنار خود نگاه دارد ورضایت ظاهری برای خود به ارمغان بیاورد.امَّا نقد های اساسی هم داشت.هر مخاطبی با دیدن سریال محیط بانی را امر مهم و حمایت از گونه های نادر حیوانی را بسیار ضروری تلقِّی خواهد کرد.امَّا در پرده نهان خود نه تنها مشکلات اجتماعی را به «مرحله حلِّ» نزدیک نکرد بلکه ، گویی دست پنهانی وجود داشت تا یکی از سرمایه های اجتماعی را لگد مال کند! سرمایه عظیمی که نه تنها این روزها در حال انقراض است بلکه از جوانب مختلف آماج حملات گسترده هم هست. سریال افرا با تمام نکات مثبت خود، «چهره اجتماعی مرد» را لگد مال کرد.
به حکایت گری سریال تمام مشکلات جامعه ناشی از مردان و تمام مردان جامعه موجودات شرور یا دچار اختلال هستند. شاید باورش کمی سخت باشد امَّا این نخ پنهان در سناریو وجود داشت.
به استناد اینکه ...
1-پیمان ، جوانک عاشق پیشه ای که در عشق خود حد نگه نمی دارد و از حدود اجتماعی زمانه خود فراتر می رود (که البته از نگاه فیلمنامه امرنامطلوبی هم نیست).نه در کار می تواند گلیم خود را از آب بکشد و نه شجاعت صداقت با عزیزترین افراد خود را دارد. به همان اندازه که بلند پرواز است ، تنبل است. هرچند سرانجام تلخ خو او می توانست نقدی بر این تفکر در جامعه امروز باشد ، امَّا احیای اوبا تجدید خاطرات معشوقه او تا انتهای سریال تاییدای بود بر رفتار ناشایستِ او!
2-مسعود ؛ جوانی که بسیار مسئولیت پذیر و باغیرت است. آنقدر تعصب دارد که شبها هم به سرکار می رود.صد البته دچار اختلال هم هست. او نمی تواند بین کار و زندگی خود جمع کند.کاراکتر معسود که درابتدا چون قهرمانی ظاهر شد، در ادامه از جهت شخصیتی کمرنگ و حتی کریه شد؛آن جوانی برای نجات جامعه و محیط زیست حاضر بود جان دهد، در زندان با اینکه علم به بی گناهی خود داشت ، به خود لرزید و سرانجام برای نجات جان خود به پای قهرمان بد داستان افتاد و ذلیلانه او را التماس کرد!
3-حاج محمود ؛ چهره پر ابهت و کاردان ابتدای فیلم در طول سریال آنقدر بی هویت شد که از برای نجات پسر خود حاضر به خلافکاری و دروغ شد.در انتهای فیلم اکتشاف به عمل آمد آن پدر مهربان و دلسوز سالها اهل ریا بوده است. حتی برای حفظ نام و جایگاه خود حاضر به قربانی کردن فرزند خود شده است!
4-سیروس ؛ چهره پراز ابهام که از ترس طلبکارها زن و فرزند خود را رها کرده بود و بازگشت او به جمع خانواده هم نه تنها مرهمی بر دردهای گذشته نبود بلکه باعث پیچیده تر شدن اوضاع گشته بود ، گویی اگر برای همیشه هم بازنمی گشت هیچ مشکلی پیش نمی آمد!
5-عقیل؛ جوانک سرکشی که یا اسیر خشم بود یا اسیر طمع .برای عقیل خانواده، گذشت، تلاش ، پدر تا جایی معنا داشت که بتواند خود را در آن پیدا کند!عقیل نمادی برای تمام مردان سرخورده و رنج دیده تلقی می شد ، امَّا رفتار او خلاصهای از چنین شخصیت های اجتماعی در جامعه نمی توانست باشد.
6-وحید؛ شخصیتی که هرچند اهل کار و دستگیری از برادر کوچک خود بود و برای تامین خانواده حاضر به انجام هر کاری بود. امَّا عیب بزرگی داشت که بسیاری از حوادث فیلم را رقم زد. لجاجت بی انتها! وحید آنقدر لجوج بود که حاضر بود زن و فرزند و تمام خانواده خود را فدا کند تا به آنچه فکر می کند مطلوب است برسد!حتی وقتی مهران واقعیَّت را به او گفت راضی نشد از یک طرف بدنبال انتقام از حاج محمود آمد و از طرف دیگر در سکانس پایانی دست به اسلحه برد! مخاطب در جمع بین صفات خوب و بد وحید سردرگم و حیران مانده بود.شخصیت خاکستری که می توانست کلید بسیاری از معضلات باشد ، عملا تمام سوالات را غفل کرد و مخاطب را به سمت «نسبی گرایی»سوق داد.
به غیر از این 6 شخصیت ، تمام مردانی که در سریال تصویر شدند، چون مهران، وکیل، دوستان وحید، پسرک شکارچی و .. همه دچار اختلال روحی و روانی بودند!
فیلمنامه از یک طرف مخاطب را با دوگانه های مختلف «مرد-زن»،«سیاه-سفید»،«عشق یا حسرت»،«خیانت یا شکست»،«غیرت-صلح»مواجه کرد و سرانجام تمام مشکلات جامعه را به گردان مردان و صفات خوب مردانگی انداخت. هرچند در انتهای سریال بدنبال ترمیم این چهره برآمد، امّا مگر می شود رشته ای را که در 39 قسمت بافته شده است را در یک قسمت پایانی ، آنهم با تصویری کاملا مخدوش و پر ابهام اصلاح کرد؟!
نقد شخصیتِ«مرد» کاملا مطلوب و شایسته است. امَّا آیا واقعا تمام مردان روزگار ما دچار اختلال روحی و روانی هستند؟ آیا تمام مشکلات جامعه امروز ناشی از مردان است؟ و آیا اصلاح مردان به عقیم کردن تفکر و غیرت آنها است؟! از نگاه فیلمنامه چارچوب های سنتی مردان چون حمایت، تلاش برای خانواده،غرور داشتن و .. ریشه تمام معضلات .و در آغوش کشیدن «نسبیَّت مطلق رفتاری» تنهاترین راه حلّ است!
اگر پیمان پای افرا تیر خورد و مسعود تا تیر خوردن پیش رفت، مردانگی بارها پای افرا به رگبار بسته شد!
امین القلم