شهید غفاری؛ فدایی راه امام خمینی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی و نظام شکوهمند جمهوری اسلامی ایران، حاصل مجاهدتها و رنجهای فراوان مردان و زنان پاک طینت و بزرگی است که با تمام وجود، به میدان آمدند و برای مبارزه با طاغوت پهلوی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. با این وجود، بسیاری از آنان برای اغلب مردم مخصوصاً نسل جوان، ناشناخته هستند.
یکی از آن شخصیتها آیت الله شهید حسین غفاری است که سال ۱۲۹۲ شمسی در روستای دهخوارقان در شهرستان آذرشهر -از توابع تبریز- به دنیا آمد و در دی ماه ۱۳۵۳ بر اثر شکنجههای ساواک به شهادت رسید. شهید غفاری تنها هفت سال داشت که پدرش توسط مزدوران رضاخان به شهادت رسید و او از نعمت پدر محروم شد. مدتی بعد، هجرت به قم و تکمیل تحصیلات حوزوی تا درجهی اجتهاد و سپس به عهده گرفتن امامت جماعت در یکی از مساجد تهران در دستور کار آن شهید بزرگوار قرار گرفت.
روح حقطلب و ظلمستیز آیت الله غفاری سبب شد تا ایشان جذب وجود مبارک امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مسیر مبارزه با رژیم ستمشاهی شوند. پس از جنایت فجیع پهلوی در مدرسهی فیضیه، امام راحل فرمودند که باید اخبار این جنایت به گوش مردم در سراسر کشور برسد. شهید غفاری در اطاعت از این فرمان امام(ره) به میدان روشنگری قدم گذاشت و طبق گزارش ساواک در دوازده خرداد 1342 در مسجد پانزده متری واقع در جادهی تهران نو در بیاناتی ضمن حمله به دولت، اعلامیهی اخیر امام خمینی را برای مردم قرائت کرد.
پس از دستگیری حضرت امام در 15 خرداد 1342، شدت مبارزه در میان انقلابیون بیشتر شد و آیت الله شهید غفاری نیز با صراحت بیشتری به بیان اعتراض میپرداخت، از جمله اینکه در سخنرانی خود در مسجد خاتم الاوصیای تهران گفتند: «حالا کار پادشاه مملکت شیعه به جایی رسیده که برای رضای خاطر آمریکاییهای بی دین، مرجع تقلید شیعیان را دستگیر و از کشور اخراج میکند.»[1]
سخنان روشنگرانه و اقدامات انقلابی این عالم بزرگوار سبب شد تا در گزارشهای ساواک به طور مکرر، شاهد وجود اسنادی مرتبط با ایشان باشیم که نشان میدهد تا چه اندازه احساس خطر میکردند و اینکه دائماً او را زیر نظر داشتند. همین حساسیت شدید بود که باعث شد بارها آیت الله غفاری را زندانی کنند تا بلکه با ارعاب بتوانند مانع از تداوم اقدامات وی شوند اما شخصیت آزاده و حقطلب ایشان بلندتر از آن بود که ترس و تهدید به آن دسترسی داشته باشد.
بیفایده بودن انواع ترفندها برای ساکتکردن آیت الله غفاری، رژیم پهلوی را به درماندگی کشاند و با یورش به منزل آن بزرگوار در عصر دوازدهم تیر 1353 برای آخرین بار او را راهی زندان کردند. حکومت پهلوی که از جایگاه آیت الله غفاری در میان مردم خبر داشت سعی کرد با ترتیبدادن یک مصاحبهی تلویزیونی، اغراض خود را از زبان ایشان بازگو کند ولی آن مرد انقلابی در مقابل دوربین، گفت: برای انجام این مصاحبه، مرا زدند. مرا تهدید کردند وآوردند که بگویم شاه درست است. نخیر آقا! حکومت شاه باطل است! مردم حق دارند که خودشان سرنوشت خودشان را تعیین کنند.
همچنین در زندان خیلی تلاش کردند تا زیر شکنجه از شهید غفاری، حرفی در مخالفت با امام خمینی(ره) بیرون بکشند اما آن مرد مومن و مقاوم، زیر شکنجه دائماً میگفت دشمن خمینی، کافر است و شاه و پدرش با کودتا سوار بر حکومت شدند و غیرقاتونی هستند.
در آخرین ملاقات با خانواده، آن عالم بزرگوار، گفته بود که این آخرین ملاقات است و بعید میدانم بیشتر از این بتوانم در برابر شکنجهها مقاومت کنم. از وضع ظاهر ایشان هم کاملا پیدا بود که وضعیت مناسبی ندارد چون قادر به راه رفتن نبود و دو نفر باید زیر کتف او را میگرفتند و صورت او هم به شدت، مضروب شده بود.[2]
این پیشبینی، خیلی زود به وقوع پیوست و در دی ماه 1353 خبر شهادت عالم فرهیخته و مبارز آزاده، آیت الله شهید حسین غفاری منتشر شد و جان باارزش او در را مبارزه با ظلم و طاغوت و برقراری نظام اسلامی فدا شد. روحش شاد و با اولیای الهی محشور باد.
پینوشت:
[1] مرکز بررسی اسناد تاریخی (https://b2n.ir/a32689)
[2] پژوهشهای سیاسی (https://psri.ir/?id=eord5swz)
رضا رستمی